تاريخشناسي مهندسي صنايع
گاهي ، يافتههايي در گذر زمان به دست فراموشي سپرده ميشوند كه ميتوانند در روزگار كنوني سازندهترين درسها را به خود به همراه داشته باشند ؛ افزون بر اين ، مروري بر تاريخ دانش همواره افزايش آگاهي را با خود به همراه داشته است و ياريگر بزرگي در تكامل روند علوم بوده است . از اين رو در اين بخش به تاريخشناسي مهندسي صنايع از دوران دور تا به امروز خواهيم پرداخت تا بدانيم در فرايند شكلگيري مهندسي صنايع به صورتي كه اينك ميشناسيم ، چه كساني و با چگونه تلاشهايي سهم داشتهاند و حوزههاي گوناگون اين دانش ، چگونه سير تكاملي خود تا به امروز را پيمودهاند . از ياد نبريم كه :
تاريخ بزرگترين معلم انسانهاست
گام چهارم
تاريخچه مهندسی صنايع به چه زمانی باز میگردد ؟
اهرام ثلاثه را حتما تاکنون بارها و بارها ديدهايد و بیشک میدانيد که يکی از عجايب هفتگانه جهان به شمار میآيند . آيا به دليل اين انتخاب انديشيدهايد ؟! آيا میدانيد که مهندسی پيچيده و انديشمندانهای که در ساخت آنها به کار رفته ، اهرام ثلاثه را به يکی از معظمترين آثار تمدن بشری تبديل ساختهاست ؟! درست حدس زدهايد ؛ نخستين گامهای ملموس مهندسی را می توان در ساخت اهرام مصر ديد که تاريخ آنها به قرنها پيش از ميلاد مسيح باز میگردد .
مهندسين بينالنهرين ( سرزمين مابين دجله و فرات در عراق کنونی ) نيز پی برده بودند که برای ساخت ساختمانهای عمومی بايد زمين را گود کنند و بدين ترتيب آغازين کاربردهای بيل در کندن زمين مرسوم شد .
از سوی ديگر ، مهندسين يونانی نيز نقش بسيار زيادی در امر مهندسی و بويژه در ساختمان سازی و مکانيک داشتهاند ...
گرچه در اين سوابق ، پيشينه بارزی از مهندسی صنايع به چشم نمیخورد ، اما کاربرد مهندسی صنايع در آنها نهفته و به سزاست ؛ در آن زمان هنوز تعريفی از مهندسی صنايع و حتی مهندسی وجودنداشته اما دستاندرکاران باستانی ما بیآنکه بدانند نخستين فعاليتهای مهندسی را پايهريزی میکردهاند و هدف ما از بيان چنين مواردی نيز همين بوده تا دانسته شود کوششهايی که ماهيت مهندسی داشتهاند ريشه در اعماق تاريخ دارند و آغازشان صرفا به يک يا چندين قرن اخير باز نمیگردد . پس از بيان اين مقدمات گمان میکنيد اغراق می شود اگر ادعا کنيم : انسان از بدو خلقت مهندس آفريده شده است ؟!
با همه اينها طليعه پيشرفت چشمگير در علوم مهندسی به اواخر قرن هيجدهم ميلادی باز میگردد : انقلاب صنعتی !
در گامهاي آتي و پس از تبيين مفهوم كار به تشريح اين پديده خواهيم پرداخت ...
گام پنجم
مفهوم كار را چگونه تعريف نماييم ؟
كار ، حاصلجمع تمامي فعاليتهاي فيزيكي و فكري انسان در جهت توليد كالاها و خدمات موردنياز وي ميباشد . هنگاميكه اين فعاليت با هدف دريافت دستمزد انجام گيرد بايد آن را كار يا شغل با دستمزد عنوان نمود . كار انسان ابتدايي براي اطمينان از حفظ و بقاي خود و مستلزم رويارويي وي با طبيعت بود . با گذشت زمان ، با انجام كارهاي كشاورزي ميان ارتباط مسقيم نتايج كار و رفع نيازهاي فردي انسان فاصله افتاد كه به علت روند تكامل اقتصادي روزبهروز غير مستقيمتر از پيش ميشد .
اين ارتباط با تبلور نخستين نظام معامله پاياپاي بود كه منجر به پيشرفت اقتصاد پولي شد . به مرور با تقسيم كار و تخصصي كردن آن ، ارتباط مستقيم ميان كار و نيازهاي انسان فاصله افتاده و درك معناي نهايي كار از سوي او به صورت غير مستقيم درآمده است .
در دوران باستان كار به معناي فعاليت پَستي بود كه براي افرادي پايينتر از يك شهروند تحصيلكرده و اشرافي در نظر گرفته ميشد . در يونان باستان طبقات اشرافي طراحان دقيق فعاليتهايي بودند كه برتري خود را در انجام موفقيتآميز آن در حوزههاي نظامي و شهري به اثبات برسانند ؛ اين فعاليتها به معناي انجام كارهاي فيزيكي نبود ، بلكه كار توسط بردهها يا عوام به انجام ميرسيد . عوام جزو شهروندان آزاد بودند با اين وجود مجبور بودند براي امرار معاش خود كار كنند ؛ از اينرو نميتوانستند حتي بخشي از فعاليتهاي خود را صرف فعاليتهاي اجتماعي برتر همانند هنرآموزي يا تجارت كنند . بعدها ، تحت تاثير تعاليم مسيحيت ، كار تعريف اجتماعي مثبت و ارزشمندي پيدا نمود .
در سفر پيدايش تورات آمده است كه دنيا در شش روز كار دقيق و پرزحمت خلق گرديد و انسان به عنوان مظهر خداوند خوانده شد تا نهتنها در كار خود ، بلكه در اعمال ديگر نيز ، در روز هفتم از خالق پيروي كند .
كار فيزيكي و فكري ، هر دو به عنوان فضيلت اخلاقي محسوب ميشدند ؛ اين واقعيت كه بسياري از جوامع اروپايي به عنوان جامعه كاري ناميده ميشوند ، ميتواند ثمره اصول اخلاقي كار در كليساي پروتستان باشد كه از پايان قرن پانزدهم به بعد ، صرفنظر از طبقات اجتماعي گسترش يافته است . بدينترتيب ، مفاهيم اديان الهي همچون اسلام كار را به عنوان برترين فعاليت ، مقدس و موجب نزديكي انسان به خداوند ميدانند .
در گام آتي با انقلاب صنعتي همراه خواهيم بود ...
گام ششم
انقلاب صنعتی را بيشتر بشناسيم !
در گام پيشين در بيان تاريخچه مهندسی به سرفصل جديدی رسيده بوديم : انقلاب صنعتی ! براستی از انقلاب صنعتی به عنوان موج نوين پيشرفت توليد و صنعت چه میدانيم ؟!
در اواخر قرن هيجدهم فعاليتهای صنعتی توسعه بسياری يافت ؛ ظهور اختراعات جديد به خصوص در زمينه صنعت نساجی همانند ماشينهای ريسندگی ، دستگاه نختابی و دستگاه بافندگی برقی در اين زمينه حائز اهميت بودند . از سوی ديگر ، استفاده از موتور بخار اين امکان را برای کارخانه ها فراهم ساخت تا روش کهن بهره جستن از آب به عنوان نيرو را کنار بگذارند . در کنار اين و با گسترش اختراعات و توسعه تکنولوژی ، امکان استفاده از ماشين به جای انسان فراهم آمد و کارگاههای کوچک و سنتی جای خود را به کارخانههای بزرگتر و پيشرفتهتر دادند و توليد دستی و محدود به توليد انبوه تبديل گرديد . اين تحولات به واسطه وسعتی که داشت انقلاب صنعتی ناميده شد . تحت شرايط جديد اداره کارخانهها ديگر به صورت سنتی امکانپذير نبود ؛ با گذشت زمان و توسعه کارخانهها ، نياز به روشهای علمی جهت مديريت اين گونه واحدها افزايش يافت و بدينسان زمينههای لازم جهت شکلگيری و ظهور مهندسی صنايع فراهم آمد .
در کنار هم و از گذشتههای دور به قرن حاضر نزديک شدهايم ؛ داستان ما با تبلور مهندسی صنايع ادامه خواهد يافت ؛ در گام آتي پيشتازان تقسيم كار را خواهيم شناخت ...
گام هفتم
پيشتازان تقسيم كار چه كساني بودند ؟
همزمان با افزايش حجم توليد ، مساله تقسيم كار مطرح شد تا كارها تخصصيتر شده و بتوان كارگران را به كارهاي متفاوتي واداشت . عموما تصور ميشود روشهاي تقسيم كار ، در قرن بيستم و با تئوريهاي مديريت علمي شكل گرفتند اما بايد دانست كه با شروع انقلاب صنعتي و تكاملش ، اينگونه روشها نيز توسط بزرگاني چون آدام اسميت به تدريج ابداع گرديدند اما از آنجا كه كميت محصولات در سطح پاييني بود ، تاثير اين متدها نيز چشمگير نبود .
كريستوفر پولهم ، مخترع سوئدي را ميتوان نخستين بهكارگيرنده روشهاي تقسيم كار به شمار آورد ؛ از جمله اقدامات وي ساخت ماشينهاي سكهزني براي جرج اول پادشاه بريتانيا بود . كريستوفر پولهم از طرفداران سرسخت استفاده از نيروي بخار بود ؛ او ميكوشيد تا در كليه مراكز صنعتي نيروي بخار را جانشين نيروي انساني كارگران سازند و خود در سال 1700 كارخانهاي براي ساخت ماشينآلات بخاري ساخت كه با نيروي بخار كار ميكرد .
اما كسي كه براي اولين بار به اصل تقسيم كار در دنياي جديد توليد ، صورتي گسترده و نظاميافته داد ، هنري فورد صنعتپيشه آمريكايي بود . فورد نخستين اتوموبيل خود را در سال 1893 ساخت كه داراي دو سيلندر بود و پس از آنكه خودش آن را 1600 كيلومتر راند ، به بهاي دويست دلار فروخت و متعاقبا در سال 1899 يك شركت براي ساخت اتوموبيلي كه خرج آن را خود تهيه كرده بود ، تاسيس نمود . نظر اصلي فورد ، ساخت نوعي اتوموبيل ارزان براي استفاده عموم بود و قصد داشت تا با بالابردن محصول كارخانه ، قيمت تمامشده محصول نهايي ارزان گردد ؛ بدينمنظور وي دستور داد بهجاي آنكه كارگران بهسراغ قسمتهاي مختلف اتوموبيل بروند و آنها را بر روي يكديگر سوار كنند ، بر جاي خود متوقف بمانند ؛ مطابق منظور فورد ، اجزاي اساسي اتوموبيل كه در انبارهاي مخصوص گردآوري شده بودند ، در خطوط فرعي - كه هر يك از آنها به سوار كردن يكي از واحدهاي سازاي اتوموبيل ( نظير شاسي ، موتور و ... ) تخصيص داده شده بود - به راه مي افتادند و جملگي اين خطوط به خط اصلي سوار كردن اتوموبيل منتهي ميشدند .
بعدها اصولي كه فورد براي توليد كالا در حجم بالا به كار برده بود در ساير موسسات صنعتي نيز اعمال گرديدند . هنري فورد در عين حال طرحهايي براي سهيم كردن كارگران در سود كارخانهها به مورد اجرا گذارد ، بهنحوي كه به عنوان نمونه در سال 1914 ، معادل سي ميليون دلار سهم از آن كارگران شد . داستان تقسيم كار در صنعت ، با مطالعات فردريك تيلور در باب مديريت علمي شكل آكادميك گرفت و يكي از اركان زمينهساز شكلگيري مهندسي صنايع در سالها بعد گرديد .
در گام بعدی از نخستين پيشگامان مهندسی صنايع به معنای امروزين آن سخن خواهيم گفت . علاقهمند نيستيد تا بدانيد پروسه شکل گيری رشته مان را به چه کسانی مرهونيم ؟! ...
نخستين پيشگامان شكلگيري مهندسي صنايع چه كساني بودهاند ؟
گام هشتم
نخستين پيشگامان شكلگيري مهندسي صنايع چه كساني بودهاند ؟
با ظهور انقلاب صنعتي و پيشرفت چشمگير دانش تكنولوژيكي بشر در قياس با گذشته ، به تدريج مفاهيم نويني در باب مديريت و صنعت گشوده شد ؛ اگر چه در آن زمان هنوز مهندسي صنايع به زبان امروزين آن وجود نداشت اما ارائهدهندگان اين نظريات را آغازين پژوهشگران علم مهندسي صنايع به شمار ميآوريم . بيترديد پروسه تكامل مهندسي صنايع تا مرز كنوني آن مرهون تمامي اين تلاشها و تفكرات است . با هم به معرفي بزرگان انديشه در قرون پيشين ميپردازيم ؛ اين روند را با متفكرين قرن هجدهم آغاز مينماييم :
آدام اسميت ، بيترديد نامي آشنا در عرصه علم و دانش بشريست . وي در دوراني مقارن با انقلاب صنعتي ( نيمه دوم قرن هجدهم ) فوائد تخصصي كردن كارها براي كارگران كارخانه را مورد توجه قرارداده و درباره مفاهيم نظارت و محاسبات بازده سرمايه ، نظرياتي ارزشمند ارائه نمود . آدام اسميت كه از وي به عنوان مبتكر تقسيم كار ياد ميشود يكي از پيشگامان ارزشمند پيشرفت دانش و آگاهي بوده است .
توماس جفرسون نيز در اواخر قرن هجدهم در طي تحقيقات خود ، توجه متخصصين را به قسمتهاي قابل تعويض سازمان جلب نمود .
الي ويتني نيز نظريهپرداز ديگري بود كه در سالهاي پاياني دهه 1790 ميلادي نظرياتي ارزشمند در ارتباط با كنترلكيفيت ، مديريت و نيز حسابداري قيمت تمام شده ارائه نمود .
بايد اذعان نمود كه بيشك اين سه تن تنها نمونهاي هستند از تمامي آناني كه آشكارا و نهان براي روند صعودي دانش مهندسي و بويژه مهندسي صنايع در قرن هجدهم كوشيدهاند و نتيجه اين تلاشها امروزه در اختيار ما قرار گرفته است ؛ برماست كه راه آنان را در جهت نيل به تكامل حقيقي و همه جانبه انساني ادامه دهيم .
در گام آتي با هم بزرگان تفكر صنعتي در قرن نوزدهم را خواهيم شناخت ...
گام نهم
متفكران و نظريهپردازان عرصه صنعت در نيمه نخست قرن نوزدهم چه كساني بودند ؟
جيمز وات ، نامي آشناست كه بيشتر از او در درسهاي فيزيك و مكانيك شنيدهايم ؛ اما جالب است بدانيم كه وي در اوائل قرن نوزدهم نظرياتي ارزشمند در باب روشهاي استاندارد عملياتي ، متدهاي كار ، طرح ريزي ، دستمزد ، زمانهاي استاندارد ، اطلاعات استاندارد ، بيمه كاركنان و موارد كاربرد بازرسي و حسابداري بيان نموده است . ليستي طويل و موضوعاتي پراهميت هستند ، چنين فكر نميكنيد ؟!
رابرت اون ، نظريهپرداز ديگري بود كه احتياج به استفاده و كاربري عمليات كارگزيني را صراحتا بيان نمود و مسئوليت آموزش كارگران را بر عهده مديريت نهاد ؛ وي همچنين براي كارگران ، خانه و امكانات معيشتي مناسب درنظر گرفت .
جيمز ميل ، در دهه 1820 حركات انساني را تجزيه ، تحليل و تلفيق نمود .
چارلز بيچ متفكر ديگري بود كه در دهه 1830 روشهاي علمي انجام كار را مورد تاييد قرارداد ؛ تشريح مختصات شغل را تاكيد نمود و در موضوعاتي چون تقسيم كار ، مطالعه حركت ، زمان حسابداري قيمت تمامشده و نيز عوامل موثر بر كارايي كاركنان ، نظرياتي ارزشمند بيان نمود .
جيمز استوارت ميل ، اين بار در دهه 1850 ، مباحثي در باب حوزه نظارت ، وحدت فرماندهي ، نظارت كاري و اداري ، تقسيم كار و نيز حقوق و دستمزد ارائه نمود .
هنري يور ، در همان زمان ( دهه 1850 ) درمورد اصول سازمان ، ارتباطات و اطلاعات مورد استفاده در سازمان نظرياتي ارائه داد .
در گام دهم ، پيشگامان نيمه دوم قرن نوزدهم را به بررسي خواهيم نشست ...
گام دهم
پيشگامان پروسه شكلگيري مهندسي صنايع در نيمه دوم قرن نوزدهم چه كساني بودند ؟
در ادامه معرفي نظريه پردازان صنعتي قرن نوزدهم به نيمه دوم اين قرن ميرسيم :
در دهه 1850 دانيل.ي.مكاليوم در ارتباط با موارداستفاده چارت و نمودار در نشاندادن تركيب سازماني و كاربرد منظم مديريت در سازمان راهآهن مباحث خويش را بيان داشت .
دبليو.ي.جنيوتر در دهه 1870 ميلادي ، مطالعاتي در باب حركت و خستگي كارگران و تاثير وسايل مختلف بر روي كار ارائه نمودهاست .
در سال 1881 بود كه جوزف وارتون ، درس مديريت را در سطح كالج به وجود آورد .
هانري ميكاليف در دهه 1880 ، نظرياتي در مورد علم اداره و شركت در سود كارخانه ارائه نمود .
فردريك هالسي متفكر ديگري بود كه در باب سيستم پاداش نظريات خويش را بيان نمود .
به قرن بيستم ميرسيم ؛ سالهايي كه شتاب مضاعفي را در تكامل مهندسي صنايع با خود به همراه داشت . قرن بيستم را در گام يازدهم با پدر مديريت علمي آغاز خواهيمنمود ...
سوال از دانشجويان کارشناسي ارشد صنايع و يا کنکوري هاي ارشد
با سلام
براي آمادگي براي کنکور ارشد صنايع - صنايع از چه کتب تست و کمک آموزشي براي هر درس بهتره اسفاده کنيم ؟
با تشکر