روباه شنی یا روباه روپل(آسيب پذير)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نام علمی:Vulpes rueppellii
كوچكتر از روباه قرمزولی گوشها بزرگتر است.رنگ پشت گوشها برخلاف روباه قرمز سیاه نیست ومعمولا برنگ پشت بدن یعنی زرذ متمایل به نارنجی است.در دو طرف صورت دو نوار قهوه ای متمایل به سیاه دیده میشود كه از دو طرف چشمها به گوشه دهان امتداد یافته اند.رنگ موهای دم زرد متمایل به قهوه ای وانتهای ان سفید است در بین پنجه های دست وپا موهای بلندی وجود دارد كه مانع فرورفتن حیوان در شن میگردد.زیستگاهش بیابانهای سنگی و زمینهای بایر، از استپها تا خارستانها و بیشه زارهای پراكنده ميباشد.
در مناطق حاشیه كویر مركزی،سیستانو بلوچستان ،فارس ،خوزستان، بندر عباس وجزیره قشم زندگی می كند.
در شمال افریقا،عربستان،افغانستان نيز پراکندگي دارد.
شب گرد است،معمولا در روز دیده نمیشود،بصورت انفرادی یا در دسته های كوچك دیده میشود.
ازحشرات،پستانداران كوچك ،خزندگان،لاشه حیوانات،ومواد گیاهی نظیر برگ،دانه های ابدار،وصیفی جات تغذیه میكند(در منطقه رباط پشت بادام یزدتعدادی روباه شنی در حال خوردن هندوانه دیده شده اند)
طول عمر در اسارت حدود 5/6 سال است.
بعلت زندگی در مناطق بیابانی ودور از دسترس به نظر مي رسد خطر چندانی نسل این حیوان را تهدید نمیكند در سالهای 1359 و60 اكثر روباههای شنی پارك ملی كویر بعلت نامشخصی كه احتمالا طعمه های مسموم كار گذاشته شده توسط دامداران برای كشتن گرگها بوده نابود گردیده اند.(آمار تا سال 1375)
اما آمار سال 2000 IUCN این گونه را جزو گونه های آسیب پذیر قرار داده است
سنجاب ايرانى در معرض تهديد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تبريز - خبرنگار «ايران»: با توجه به روند تخريب جنگلهاى منطقه زاگرس و نيز دخالت عوامل انسانى، سنجاب ايرانى به يك حيوان در حال تهديد تبديل شده است.
«محمدرضا مسعود» كارشناس سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان شرقى با اعلام اين مطلب افزود: گرچه نسل اين سنجاب در حال انقراض نيست اما از آنجا كه بسيارى از جنگلهاى بلوطى غرب كشور از طرق مختلف نابود مى شوند و شكار و قاچاق اين حيوان نيز روز به روز بيشتر مى شود، انقراض نسل اين نوع سنجاب دور از ذهن نيست.
وى در ادامه خاطر نشان كرد: مهمترين تهديدى كه متوجه اين سنجاب است تخريب زيستگاههاى آنهاست چرا كه سنجاب ايرانى فقط در جنگلهاى بلوطى مى تواند ادامه زندگى دهد و گرنه محكوم به نابودى خواهد بود.
«مسعود» همچنين گفت: به همين دليل اين حيوان در بسيارى از اماكن مقدس و نيز گورستانهايى كه بر حسب اعتقادات دينى مردم درختان بلوط آنها قطع نشده اند به وفور يافت مى شود.
اين كارشناس محيط زيست طبيعى همچنين خاطرنشان كرد: سنجاب ايرانى بسيار زيبا و جذاب است و حركات با مزه اى دارد و به همين دليل نيز مورد توجه خانواده هاى مرفه و بخصوص جوانان قرار گرفته و از آن به عنوان حيوان خانگى دست آموز استفاده مى كنند.
وى افزود: اين عوامل زمينه ساز شكار و قاچاق گسترده اين سنجابها را فراهم كرده، بطورى كه اخيراً مأموران اين سازمان محموله اى شامل ۸۳ عدد سنجاب ايرانى را كه از كردستان قاچاق شده و درحال حمل به سوى تهران بودند كشف وعوامل آن را دستگير كردند. محمدرضا مسعود اما در عين حال گفت: از اين محموله تعداد ۱۶ سنجاب به دليل حمل و نقل و نگهدارى غلط از بين رفته بودند و بقيه نيز حال و روز مناسبى نداشتند اما اين حيوانات با تحويل به موقع به سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان غربى در جنگلهاى سردشت رها سازى شدند چرا كه در استان ما مكان مناسبى براى زيست آنها وجود ندارد.
كارشناس محيط زيست طبيعى سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان شرقى تأكيد كرد: با اين حال اگر در بين جامعه فرهنگ سازى شود و كسى به دنبال خريد ونگهدارى اينگونه حيوانات نباشد هرگز شكار و قاچاق حيوانات وجود نخواهد داشت كه نسل آنها را نيز در معرض تهديد قرار دهد.
گفتنى است در كشور ايران ۲ نوع سنجاب زندگى مى كنند كه يكى سنجاب ايرانى و ديگرى سنجاب بلوچى نام دارد. در حالى كه نسل سنجاب ايرانى به دليل تخريب زيستگاههايشان و نيز عوامل انسانى بسرعت در حال كاهش است.
سنجابهاى بلوچى به دليل زندگى در ميان نخلستانهاى جنوب و جنوب شرقى كمتر در معرض تهديد قرار دارند چرا كه نخل در فرهنگ و دين و اقتصاد و زندگى مردم اين خطه از اهميت ويژه اى برخوردار است.
انقراض 39 گونه جانوري در ايران واقعيت ندارد!
بررسي صحت وسقم آمار بانك جهاني در گفتگو با يك كارشناس محيط زيست؛
نويسنده: شادي قندهاري
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
21 گونه پستاندار در ايران در معرض خطر انقراض هستند. چندي پيش خبرگزاري ايسنا به نقل از بانك جهاني خبر داد: «در حالي كه 8/4 درصد مساحت كشور جزو مناطق حفاظت شده است، از 158 گونه پستاندار شناخته شده در ايران 21 گونه، از 498 گونه پرنده شناخته شده، 18 گونه و از 8 هزار گونه گياهان بلند قد شناسايي شده يك گونه در معرض خطر انقراض مي باشند.»
بسياري از علاقه مندان به محيط زيست اين خبر را يك فاجعه براي كشور مي دانند. با اين حال برخي اين آمار را اشتباه و دور از ذهن مي دانند. دكتر كهرم، استاد دانشكده محيط زيست در دانشگاه تهران و يكي از محققان گونه هاي طبيعي و جانوري در ايران در گفتگو با خبرنگار ما،با تكذيب اين خبر، دلايل خود را آورده و به ارايه اطلاعات وسيعي از طبيعت و گونه هاي جانوري در كشورمان مبادرت مي كند.
* آقاي دكتر كهرم، حتماً شما هم گزارش جديد بانك جهاني را شنيده ايد، نظر شما در اين خصوص چيست؟ و آيا واقعاً 21 گونه پستاندار در ايران در حال انقراض هستند؟
** من تمام اين خبر را تكذيب مي كنم! اولاً در ايران 517 گونه پرنده داريم كه دو نوع آن بتازگي كشف شده اند؛ يعني ما رسماً 519 گونه پرنده داريم. علاوه بر آن 162 گونه پستاندار داريم كه البته دو گونه آن؛ يعني شير ژيان ايراني و ببر مازندران منقرض شده اند. در مورد گياهان هم كه گفته شده، يك گونه، حكايت از نهايت بي اطلاعي است. اين اطلاعات توسط ما به بانك جهاني ارايه شده است؛ يعني آنها به اينجا نيامده اند تا كار كنند و اطلاعات واقعي و درست كسب كنند، بلكه اين اطلاعات از سوي ما به آنجا رفته است و حتي اين اطلاعات از سوي مستشرقيني كه به ايران آمدند و كار كردند، ارايه شده است.
در مورد برخي از گياهان سابقه ما به 150 سال پيش برمي گردد، زماني كه يك فرانسوي به لرستان رفته و يك گونه گياهي را پيدا كرده است. در ايرانيكا، حدود 8 هزار نوع گونه گياه داريم كه بسياري از آنها توسط گياه شناسان مطالعه شده اند. پس اين آمار اگر يك كلمه «تقريباً» به همراه داشت، قابل پذيرش بود در غير اين صورت آمار دقيق نيست. اما در خصوص 21 گونه پستاندار در معرض خطر بايد بيشتر بررسي كرد؛ يعني طبق برنامه «آي.يو.سي.ان» كه در سال 1994 اين را طبقه بندي كرده است.
گفته شده طبقه بندي گونه هاي در معرض خطر شامل منقرض، آنها كه در معرض خطرند، آسيب پذير، نادر، تعيين نشده و در نهايت طبقه اي كه اين برنامه اطلاعي از آنها ندارد. اگر بانك جهاني 21 گونه در معرض خطر را در ايران مشخص كرده است، بايد اعلام كند كه اين 21 گونه در كداميك از اين طبقه هاي هشتگانه قرار دارند. اما آماري كه بتازگي ارايه شد، بسيار نامفهوم است و كارايي ندارد؛ زيرا اگر قرار باشد براساس اين اطلاعات، سياستي تدوين و طراحي كنيم باعث ناراحتي شكارچي شده و منجر به شكار قاچاق مي شود و يا برعكس با صدور جواز شكار يك گونه ناياب را در معرض انقراض قرار مي دهيم.
مسأله ديگر اين است كه ايران يك كشور وسيع و بزرگ است كه قبل از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در زمره كشورهاي وسيع قرار داشت. براي مثال آهو در دشت مغان ناپديد شده، ولي همين آهو در گوشه ديگر ايران يعني در تپه مهدي آباد، كالمند و بهادران يزد به صورت آفتي براي پسته درآمده است كه چرا آهو در آنجا بسيار زياد است. پس نمي توان قضاوت كرد كه چون آهو در دشت مغان ناپديد شده و يا منقرض شده، پس در سراسر ايران هم اين مسأله صادق است. اين برداشت اشتباه است كه ناپديد شدن آهو در دشت مغان را براي كل ايران بدانيم.
اگر اين آهو در مكاني از بين رفته، در مكان ديگر كشورمان به صورت آفت درآمده است. پس اين اطلاعاتي كه بانك جهاني منتشر كرده است، دو اشكال اساسي دارد؛ اول آنكه آماري كه ارايه شده است مربوط به سي سال پيش است. يعني در سي سال پيش آمار ما از پرندگان 498 گونه بود، اما به مرور زمان گونه هاي جديدتري كشف شده اند و حتي زيرگونه هايي جدا شدند، مثلاً «سسك» در ايران يازده گونه دارد كه اخيراً يك يا دو نوع هم زيرگونه آن هستند كه اين زيرگونه ها هم با هم جفت گيري مي كنند، پس اينها هم گونه جديد هستند و تعدادشان افزايش يافته است. تا جايي كه من مي دانم در مدت سي سال گذشته حدود 21 گونه به پرندگان كشورمان اضافه شده است، كه اين روند ادامه خواهد داشت.
امروز دانشكده هاي محيط زيست به طور مداوم علاقه مندان در رشته هاي محيط طبيعي را مي پذيرد و آنها را آموزش مي دهد كه اينها كارشناس محيط طبيعي مي شوند و به طور متوسط سالي پنجاه نفر دانش آموخته شده و در سراسر كشور به تحقيق و پژوهش و شناسايي گونه هاي مختلف جانوري و گياهي مي پردازند و همين افزايش مشاهدات و پژوهشها باعث مي شود كه تعداد بيشتري از گونه هاي پرندگان و پستانداران در ايران شناسايي شوند.
در حال حاضر در كشور ما بيشتر از تمام اروپا، گونه هاي پرنده موجود است و دليل آن هم وجود زيستگاههاي مختلف است. در واقع زيستگاه تعيين مي كند كه چه گونه اي در آنجا مي تواند زندگي كند، پس به دليل تنوع زيستگاهي ايران، ما يك تنوع بي بديل از گونه هاي جانوري داريم، پس بانك جهاني بايد اطلاعاتش را تصحيح كند و يك هماهنگي با سازمان محيط زيست داشته باشد و اطلاعاتش را به روز كند و اطلاعاتي ارايه نكند كه باعث گمراهي تصميم گيرندگان شود.
* براساس يافته هاي شما، چه تعداد از گونه هاي پستاندار در ايران منقرض شده و دليل آن چه بوده است؟
** تا جايي كه من مطالعه كرده ام تعداد جانوراني كه در معرض تهديد هستند؛ يعني چند قدمي با انقراض فاصله دارند، تنها يازده گونه است. اين گونه ها، آنهايي هستند كه ما طبيعت زيستگاهشان را بر روي سرشان خراب مي كنيم؛ مثلاً در سيستان و بلوچستان تمساح پوزه كوتاه داريم كه يك گونه ايراني است و اين گونه در رودخانه هاي كاجرو و سرباز، كانالها و حفره هايي ايجاد شده كه اين تمساحها در داخل آب و درون اين حفره ها مي روند و زمستان را در آنجا هستند و باز بهار بيرون مي آيند. اما بر اثر خشكساليهاي ممتد كه هشت استان ايران دست به گريبان آن شد، آب آنقدر كاهش يافت كه تعداد تمساحهاي پوزه كوتاه از 400 قلاده به 150 قلاده رسيد. اين يك تخريب طبيعي است، اما حالتهايي هم وجود دارد كه در دست انسانهاست.
اگر ما جنگلهاي شمال را از بين ببريم، گربه هاي وحشي كه در داخل جنگلها هستند، از بين مي روند، يا اگر تمام آبشخورهاي كوير را در اختيار گوسفنددار و شتردار بگذاريم، آن وقت گورخر نمي تواند استفاده كند و آن هم در معرض خطر قرار مي گيرد. پس علاوه بر عوامل طبيعي، عوامل دست ساز انسان هم مي تواند باعث نابودي اين گونه ها شود.
در واقع شكار بي رويه و تخريب طبيعت توسط انسان از مهمترين عوامل دست ساز انساني در نابودي گونه هاي جانوري است. در واقع ايران بزرگترين ضربه را در فاصله زماني دو دهه پيش خورد كه عده اي افراد مسلح و سودجو با مسلسل به جان آهوها و جبيرها افتادند و آنها را از بين بردند كه هنوز جمعيت اين جانوران به حالت طبيعي خود بازنگشته است.
* به نظر شما بايد چه كار كرد كه مانع از تهديد و انقراض گونه هاي جانوري در ايران شويم و آيا تا به حال دولت هيچ فعاليتي در اين خصوص كرده است؟
** تدابير انديشيده شده توسط دولت مثل پاركهاي ملي، مناطق حفاظت شده كه در داخل آنها شكار ممنوع است، يكي از فعاليتهاي مناسب دولت بود. اما در اين زمينه هم آمار بانك جهاني مأيوس كننده است، آنها اعلام كرده اند كه در ايران 8/4 درصد از خاك ايران حفاظت شده است، در حالي كه اين اشتباه است و از 5/7 درصد حفاظت مي شود كه ما سعي مي كنيم كه به يازده درصد آمار جهاني برسيم. پس آمار بانك جهاني بسيار كهنه است، اگر آنها با ما تماس بگيرند، اطلاعات جديدي در اختيارشان مي گذاريم تا چنين اطلاعات قديمي و اشتباهي را ارايه ندهند.
اكنون 5/7 درصد از خاك كشور ما حفاظت مي شود كه به اينها مناطق چهارگانه مي گوييم و شامل پارك ملي، منطقه حفاظت شده، پناهگاه حيات وحش و آثار طبيعي ملي است. يكي از كارهايي كه بايد براي جلوگيري از انقراض گونه هاي مختلف انجام دهيم، همين افزايش مناطق چهارگانه است؛ زيرا مانع از شكار بي رويه و تخريب محيط زيست و زيستگاههاي جانوري مي شود.
.
.
. _منبع: روزنامه قدس
سنجاب ايرانى در معرض تهديد
تبريز - خبرنگار «ايران»: با توجه به روند تخريب جنگلهاى منطقه زاگرس و نيز دخالت عوامل انسانى، سنجاب ايرانى به يك حيوان در حال تهديد تبديل شده است.
«محمدرضا مسعود» كارشناس سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان شرقى با اعلام اين مطلب افزود: گرچه نسل اين سنجاب در حال انقراض نيست اما از آنجا كه بسيارى از جنگلهاى بلوطى غرب كشور از طرق مختلف نابود مى شوند و شكار و قاچاق اين حيوان نيز روز به روز بيشتر مى شود، انقراض نسل اين نوع سنجاب دور از ذهن نيست.
وى در ادامه خاطر نشان كرد: مهمترين تهديدى كه متوجه اين سنجاب است تخريب زيستگاههاى آنهاست چرا كه سنجاب ايرانى فقط در جنگلهاى بلوطى مى تواند ادامه زندگى دهد و گرنه محكوم به نابودى خواهد بود.
«مسعود» همچنين گفت: به همين دليل اين حيوان در بسيارى از اماكن مقدس و نيز گورستانهايى كه بر حسب اعتقادات دينى مردم درختان بلوط آنها قطع نشده اند به وفور يافت مى شود.
اين كارشناس محيط زيست طبيعى همچنين خاطرنشان كرد: سنجاب ايرانى بسيار زيبا و جذاب است و حركات با مزه اى دارد و به همين دليل نيز مورد توجه خانواده هاى مرفه و بخصوص جوانان قرار گرفته و از آن به عنوان حيوان خانگى دست آموز استفاده مى كنند.
وى افزود: اين عوامل زمينه ساز شكار و قاچاق گسترده اين سنجابها را فراهم كرده، بطورى كه اخيراً مأموران اين سازمان محموله اى شامل ۸۳ عدد سنجاب ايرانى را كه از كردستان قاچاق شده و درحال حمل به سوى تهران بودند كشف وعوامل آن را دستگير كردند. محمدرضا مسعود اما در عين حال گفت: از اين محموله تعداد ۱۶ سنجاب به دليل حمل و نقل و نگهدارى غلط از بين رفته بودند و بقيه نيز حال و روز مناسبى نداشتند اما اين حيوانات با تحويل به موقع به سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان غربى در جنگلهاى سردشت رها سازى شدند چرا كه در استان ما مكان مناسبى براى زيست آنها وجود ندارد.
كارشناس محيط زيست طبيعى سازمان حفاظت محيط زيست آذربايجان شرقى تأكيد كرد: با اين حال اگر در بين جامعه فرهنگ سازى شود و كسى به دنبال خريد ونگهدارى اينگونه حيوانات نباشد هرگز شكار و قاچاق حيوانات وجود نخواهد داشت كه نسل آنها را نيز در معرض تهديد قرار دهد.
گفتنى است در كشور ايران ۲ نوع سنجاب زندگى مى كنند كه يكى سنجاب ايرانى و ديگرى سنجاب بلوچى نام دارد. در حالى كه نسل سنجاب ايرانى به دليل تخريب زيستگاههايشان و نيز عوامل انسانى بسرعت در حال كاهش است.
سنجابهاى بلوچى به دليل زندگى در ميان نخلستانهاى جنوب و جنوب شرقى كمتر در معرض تهديد قرار دارند چرا كه نخل در فرهنگ و دين و اقتصاد و زندگى مردم اين خطه از اهميت ويژه اى برخوردار است.
بازگشت پرنده هاى منقرض شده!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نتايج يك گزارش جديد نشان مى دهد برخى پرنده ها كه تصور مى شد نسل شان منقرض شده، هنوز در قيد حيات اند و به پرواز در آسمان ها ادامه مى دهند. بسيارى از پرنده ها كه گمان مى رفت دوران شان به پايان رسيده و ديگر صاحب حيات نيستند، از نو كشف و رؤيت شده اند و حالا اين اميد وجود دارد كه ساير پرنده هاى گمشده نيز دوباره در آسمان ها ديده شوند.
گزارش تازه اى كه در اين زمينه در نشريات انگليس به چاپ رسيده حاوى نام هاى متعددى از پرندگان است كه بشر اعتراف مى كند به اشتباه فكر مى كرده است نژادشان رو به انقراض رفته و ديگر در آسمانهاى كره خاكى به پرواز درنمى آيند. نايجل كولا يكى از كارشناسان «بردلايف اينترنشنال»، سازمانى ويژه حفظ و بررسى محيط زيست مى گويد: «درس حقيقى و سريعى كه از مسائل و رويدادهاى اخير مى گيريم اين است كه اين نسل از پرنده ها منقرض نشده بودند و همچنان زندگى مى كرده اند و اين ما بوديم كه به اندازه كافى در موضوع تحقيق و بررسى نكرده بوديم. هميشه تصور ما اين است كه دنيا را به اندازه كافى ارزيابى كرده ايم اما اينطور نيست. بله، ما باورمان اين است كه از همه چيز مطلعيم اما چنين نيست.»
مدارك محكم
يكى از جالب ترين كشف ها و مشاهده ها در اين زمينه به بازبينى نوعى داركوب با نوك عاج مانند مربوط مى شود كه به گمان دانشمندان از ۶۰سال پيش به اين سو منقرض شده بود، اما اين پرنده چندى پيش در بخش كوچك و دورافتاده اى از ايالت اركانزاس آمريكا رؤيت شده است. در برخى موارد هنوز دانشمندان مشاهدات تازه را رد مى كنند و بر باورهاى قبلى شان پاى مى فشرند اما در برخى موارد ديگر يافته ها و مشاهدات به قدرى قوى و خدشه ناپذيرند كه چاره اى جز تأييد آن وجود ندارد.
اين مشاهدات و نتايج آن به دو دسته اصلى و اساسى تقسيم مى شوند. يكى پرنده هايى كه گفته مى شد منقرض شده اند و ديگر وجود ندارند ولى از نو ديده شده اند، دوم به پرنده هايى كه چند دهه مشاهده نشده بودندو مسير خانه و زندگى شان از نظر متخصصان ناپيدا بود، ولى لزوماً منقرض شده به حساب نمى آمدند، مشاهدات اخير كه نتايج آن طى يك گزارش جديد علمى در انگليس و همچنين آمريكا منتشر شده، چيزى خلاف اين را نشان مى دهد.
بازگشت مرغ توفان
يكى از تكان دهنده ترين مشاهدات اخير به كشف دوباره مرغ توفان نيوزيلندى مربوط مى شود كه اول بار در سال۲۰۰۳ صورت گرفت. سالها بود كه گمان مى شد اين تيره از بين رفته و ديگر در قيد حيات نيست و فقط از روى فسيل هاى به جاى مانده از قرن نوزدهم شناسايى و پى به وجودش برده شده بود. اما تعدادى از پرنده شناسان اين پرنده هاى سياه و سفيد را به چشم خود در جزيره شمالى نيوزيلند ديده اند كه شروع اين مشاهده جديد از ۲۰۰۳ به بعد بوده است.
در همان سال يك نوع بلبل پا بلند كه از ۱۸۹۴ به بعد مشاهده نشده و تصور انقراض خود را به وجود آورده بود، از نو در كوههاى فيجى مشاهده و مشخص شد كه طى اين مدت دور از چشم «انسان سطحى بين» مى زيسته است و اصلاً از صحنه حيات خارج نشده بود و باز ثابت شد كه بى حوصله بودن بشر و تحقيق نكردن او به اندازه كافى دليل اصلى قطع اميد از اين تيره جانوران بوده است.
سال پيش نيز گونه اى از كفترهاى هندى كه صداى پر از خشى دارندو ۶۰سال مشاهده نشده بودند، دوباره در كوههاى هيمالياى هند رؤيت گشتند. اما در ميان تمام انواعى كه نام شان آمد، بيش از همه كشف مجدد داركوب مجهز به نوك هاى عاجى هيجان ايجاد كرده است. اين پرنده اى است نسبتاً بزرگ كه گمان مى رفت اسير و تسليم پيشرفت وعلم و غيرقابل زيست شدن محيط زندگى اش شده باشد اما خلاف اين به اثبات رسيده است. به واقع كارشناسان با تنبلى در تعقيب صحيح و كامل اين جانور و پى نبردن به مسير حركت و زندگى او، اين باور غلط را در سطح جهان به وجود آورده بودند.
باورهاى سست
كريس هيلز يك برنامه ريز شاغل در شركت حفظ محيط زيست «/f w.w» مى گويد: «پيداشدن داركوب ويژه بيشترين سهم و نقش را در روشن شدن حقايق داشته است. اين جانور و مشاهده مجدد آن نشان داد تا چه حد باورهاى سابق سست بوده است و انگار فقط مى خواستند قضيه را از سر باز كنند. اگر دقت و حوصله كافى وجودمى داشت در نقطه كنونى قرار نمى داشتيم كه هربار با مشاهده مجدد آنها شگفت زده و شرمنده شويم. به واقع اكثر كشف هاى تازه صورى است زيرا در اصل انقراضى در كار نبوده است كه حالا خلاف آن به اثبات برسد.» به رغم تمام اكتشافات صورى و حقيقى فوق و مشاهده هاى اميدساز جديد، سازمان «برد لايف» معتقد است كه وضعيت پرنده ها در سطح جهان رو به خرابى مى رود و تصوير موجود و افق پيش رو تيره است و نه روشن. در گزارش جديد مورد بحث اشاره شده است كه بيش از يك پنجم تيره هاى مختلف پرنده ها با خطر انقراض مواجهند ، زيرا انسانها بيش از پيش وارد حيطه زيست آنها مى شوند و آرامش و امنيت آنها را مى گيرند و يا همراه با خود اشيا و وسايل محدودكننده زندگى پرنده ها را نيز وارد زيستگاه آنها مى كنند و آسمان و هوا را به شدت آلوده و پر از سموم مختلف مى نمايند و برهمين اساس است كه اگر انسانها در برخى محيط ها نباشند باعث ازدياد و قوت زندگى پرنده ها مى شوند.
«زندگى » در «جنگ»
آنگولا كشورى در جنوب غرب آفريقا كه از سه دهه جنگ داخلى تا حدى فراغت يافته و هميشه به داشتن نفت و الماس مشهور بوده است ، اينك مأمن و معدن پرنده هاى گمشده و از نو كشف شده هم به حساب مى آيد. از سال ۲۰۰۲ كه جنگ در آنگولا آرام گرفت ايان سينكلر پرنده شناس معتبر اهل آفريقاى جنوبى در ۴ نوبت به اين كشور سفرهايى طولانى كرده است و آن جا حداقل ۱۸ تيره از پرنده ها را كه مدتها ديده نشده و تصور انقراض خود را به وجود آورده بودند، مشاهده كرده است. او به تهيه كنندگان گزارش جديد «زندگى پرندگان» گفته است : « ما آن جا دريافتيم كه جنگ خونين داخلى اگر براى مردم و انسانها بسيار بد بوده باشد، براى محيط زيست و حيوانات آن قدرها هم مضر نبوده است. تمام آن مزارع بزرگ قهوه و يا كشت گاههايى همچون آن براى مدتها رها و دور از دست درازى هاى بشر ماندند و در نتيجه حيوانات دراين محيط زيست طبيعى بيشتر اسكان يافتند و از نعمات آن بهره مند شدند. امروز مى بينيم كه زندگى برخى حيوانات و منجمله پرنده ها در آن جا راحت تر و پررفاه تر از ساير نقاط است ، هرچند پرنده ها، اغلب مهاجرند و يك جا نمى مانند. ما آنجا تيره هايى به نام بوش استرايك و رابين چت را ديديم كه از اواسط دهه ۱۹۵۰ به بعد در هيچ جا ديده نشده بودند اما شرايط مساعد زندگى در آنگولا آنها را به آنجا كشانده و تاحدى ساكن كرده است و حداقل اين كه سالى دو سه نوبت به آنجا مى آيند.
دم سياه و دم كوتاه
ايان سينكلر و دستيارانش همچنين در آنجا دو نوع از پرنده هاى موسوم به سيس تيكولاس را هم از نو رؤيت كرده اند كه يكى از آنها را دم سياه و ديگرى را دم كوتاه مى نامند.
اين تيره ها فقط در آنگولا و جمهورى دموكراتيك كنگو كه درهمسايگى آنگولا قراردارد، رؤيت شده اند و از ابتداى دهه ۱۹۷۰ به بعد در ساير نقاط جهان به چشم كسى نخورده اند.
نوعى ديگر از پرنده ها كه متخصصان امر آن را سوئيترا ناميده اند در سفرهاى اخير سينكلر از نو كشف نشده اند اما وى اميدوار است اين كار حداكثر تا پايان سال (ميلادى) صورت گيرد.
سينكلر تا اوايل مهرماه دست به سفر تازه اى به جنوب آنگولا خواهدزد و آنجا مكانى است كه وى اعتقاد دارد به احتمال قوى اين تيره پرنده ها را نيز درآن خواهديافت.
من مطمئنم، ببينيد، آنجا بدل به يك بهشت براى اين پرنده ها شده است، زيرا محلى وسيع و امن و دور از گزند بشر را دراختيار آنها قرارداده است و مى توانند زندگى بى دردسرى را در آنجا بگذرانند. من در سفرهاى اخيرم دريافتم كه آنجا تبديل به يك زيستگاه طبيعى براى بسيارى از پرنده هاى آفريقايى و آسيايى و اروپايى شده است كه در آسمان ساير قاره ها احساس امنيت نمى كرده اند. تيره سوئيترا هم آنجا است. يعنى نمى تواند درجاى ديگرى باشد.
اخبارى جالب
دانشمندان ديگر مدعى اند كشف ها و بهتر بگوييم مشاهده هاى جديدى در راه است و پرنده هايى ديگر كه تصور مى شد آنها هم از صحنه زيست خارج شده اند، بزودى دوباره توى چشم خواهند خورد تا ثابت شود بشر بى حوصله باز برآورد غلطى داشته است. نايجل كولار كه پيشتر نيز نامش آمد و عضو ارشد سازمان بردلايف است، مى گويد: يك تيره كه من اينك در تعقيب آن هستم نوعى سينه سفيد است كه مى گويند ۴۰ سال است از صفحه زيست پاك شده اما باور من اين است كه در زامبيا و يا كنيا موجودند و درحال زيست اند و فقط بايد مدارك آن را به دست آورد و من نيز دوربين به دست راهى آنجا هستم.
آخرين بارى كه اين پرنده رؤيت شده، در زامبيا به سال ۱۹۶۴ بوده است، ولى گمان من اين است كه قسمت اعظم باورهاى فعلى درخصوص قطع حيات اين تيره به عدم تعقيب صحيح اين آن مربوط مى شده است. من بزودى اخبار جالبى دراين زمينه براى شما خواهم داشت.
«سرصورتى» در ميانمار
ديگر تيره اى كه بشر به بازبينى و لمس مجدد آن خوشبين است، پرنده «سرصورتى» هند و ميانمار است. ظاهراً اين پرنده از دهه ۱۹۴۰ به بعد مشاهده نشده و ادامه زيست اش به اثبات نرسيده است اما اهالى مناطق طبيعى و يا برخى جنگل ها و زيست گاههاى ميانمار اخيراً گفته اند كه دوباره اين پرنده را مشاهده كرده اند. به حرف هاى كريس هيلز بازمى گرديم.
«اينها به ما مى گويد چيزهاى زيادى در طبيعت و اطراف محيط زيست ما وجود دارد و فقط بايد چشمى بينا براى تشخيص آنها داشت و همچنين انصاف و عدالت براى گذاشتن پرنده ها به حال شان تا بر اثر دغدغه و ناامنى و اقدامات شكارچيان ناپديد و ناپيدا و هلاك نشوند. اگر سازمان هاى محيط زيست هنوز كار و تلاش مى كنند، براى يافتن همين موارد و تأمين محيط مناسب زيست براى آنها است.»
در عين حال برخى تيره ها هم انگار كاملاً و براى هميشه رفته اند و ديگر باز نخواهندگشت، زيرا بشر با بى انصافى هرچه بيشتر ريشه آنها را زده است.
يكى از آنها پرنده مشهور لادو از كشور آفريقاى مارى تيوس است كه پرنده بزرگى بود و سقف پرواز محدودى هم داشت. اما سالها پيش براثر استمرار و وسعت كار شكارچيان بى مروت و انسان هاى بى رحم نسل اش منقرض شد.
كولار با تمام خوش بينى هاى ذاتى اش مى گويد: «نه، اين يكى باز نمى گردد. هيچ اميدى در اين زمينه وجودندارد.»
مگر اين كه نتيجه گيرى ها و گزارش هاى قبلى در اين زمينه هم شتاب زده بوده باشد.
منبع: وايلدلايف
ترجمه :وصال روحانى