هزار سال است
که دوستت دارم
به تر و تازگی روز نخست!
:40:
Printable View
هزار سال است
که دوستت دارم
به تر و تازگی روز نخست!
:40:
خاطرم هنوز هم با عطر یاد تو معطر است.
وهنوز نم بوسه ی نیمه کاره ات روی لبانم !
می پوشانم دلتنگی ام را با بستری از کلمات.
اما باز کسی در دلم " تو" را صدا می زند.
و من با خاطرات عشق بازی میکنم!!!
مشتاق تو بودم من ، مشتاق تــرم کردی
با هنگ صدای ناز ، زيروزبرم کـرد ی
آفاق اگر نيکوست ، از حُسن نگاه توست
خورشيد چو آيينه ، آيينه نمای تـــــوست
بيزارم اگر از شب ، از خوف فــراغ توست
مهتاب درآغوشم ، صد ناله زداغ توست
با اشک فراغ تو، مآنوس شـبم حـــاشا
بی خوابم و بی تابم، با ياد تو در روءيآ
با خاطرهء زيبا، از گــــاه نخستين ات
خرسندم و مسرورم با بوســـه شيرينت
ای چرخ فلک هيهات، از زهر جفـــای تو
تا چند کنم قربـــــان، هر روز به پای تو
هردور تو ای دنيا، بشکست مــــرام مـــا
تقدير نبود آيـــــا، چند دور به کـــــام ما؟
ما را که بسی گريان، در خوف ورجاء ديدی
يک لحظه تبسّم را ، بر مـــا نپسنديـدی؟
هر چند طمع ازلطفت جزعين حماقت نيست
درد است و فشاروسوز ازعشق که طاقت نيست
بيچاره حديد است و ، صد آز زناکس ها
با دست نياز افتـــــاد در دامن مفلس ها
بـا تــــــــــو زیــر بارانـــم...
چتــر برای چـهـ ؟!
خیـــــــال كه خیــــس نمیشــود...!
من
عاشق نیستم !
فقط گاهی
حرف تو که می شود
دلم ...
مثل اینکه تب کند
گرم و سرد می شود
توی سینه ام چنگ می زند
آب می شود
تنگ می شود
تنگ می شود
.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاه از اوج تمنایِ خیال
بر رُخ خاطره ها ،
روی تو را می بینم . . .
و چه دلگیرم کرد
گردش ثانیه ها
غربت خفته در این قافیه ها . . .
سایه هائی که جدا افتادند
اشک هائی که در آن حسرت سرد
ساده جان می دادند . . .
کاش دنیای تو را می دیدم
مگر آنجا که تویی
با همان کلبۀ درویشی مان فرقش چیست . . ؟
کاش چشمان تو را
این سکوت عاریه میداد به من
تا ببینم تو چه دیدی و گذشتی از عشق . .
کاش دنیای تو را می دیدم . .
تو غل غل ِ آبگوشت ِ حرص و جوشهای عاشقانه هستی
من گوشت ِ کوبیده شده به نیش و کنایه های سرد ِ عاشقانۀ تو
اجازه می دهی به سنگک ِ آشتی مخ ِ تو را تیلیت کنم ؟
چشمهای من و تو
بیشتر از لبهایمان با یکدیگر سخن می گویند
می دانم
دلمان برای این روزها بسیار تنگ خواهد شد.......
عشق امد و گرد فتنه بر جانم بیخت ......................عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت
زین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت...................... جز دیده که هرچه داشت بر پایم ریخت
تا صبح
پهلو به پهلو می شوم
تا شب
این درو آن در می زنم
چقدر سنگدل شدی !!!
آخر جاده بیکسی مرگ است
لحظه به لحظه
جستجو می کنم نبودنت را
کافیست برای من، تو را...
ماهی یکبار...
سالی یکبار...
حتی عمری یکبار دیدن!!!
می خواهم بنویسم
نمی توانم
یک کلمه به ذهنم می رسد
" تــــ:40:ـــو "
تمام شد
این هم نوشته ی امروز...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با تو بودن هم عذابی بود
بی تو بودن هم عذابی بود
با تو بودن :
ای که در چشم تو دیدم ،
آسمان آبی فردای رُوشن
با تو بودن ،
آبشار گیسوانت را
شعر شفاف نگاهت را
مخمل سرخ لبانت را
خُوب دیدن ، سیر دیدن
با تو بودن هم عذابی بود
بی تو بودن :
ای شبم ، تاریکیَم
ای دُروغ نازنین هستیم
بی تو بودن ،
چون غروب خسته پاییز
سوت بودن ، کور بودن
با همه بیگانه بودن
آشنای درد بودن
بی تو بودن هم عذابی بود
با تو بودن ، بی تو بُودن
بی تو بُودن ، با تو بُودن
سرگذشت روزهای رفته ام
قصه ما هم عذابی بود
با تو بُودن هم عذابی بود
بی تو بودن هم عذابی بود
زمین به آسمان بیاید
آسمان به زمین
حواس ام نه پرت شیطنت ستاره ها می شود
نه دلربایی گنجشگکان باغ
محو چشم های تواَم هنوز...
ســر به هــوا شــده ام،
تــو هم زیر ســرت بلــند شده...
چقــدر عجیــب...
فکــر می کــردم
قلــب همیشــه گرفتــار می شــود؛
امــا انگــار ســر، نقش کلیــدی تری دارد
در این ماجــرا...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری
بزار باور کنم امشب تو هم حال منو داری
نمـیدونـی چـه آشـوبـم ... از این آرامـش خونــــه
از ایـن رویــای شیرینی ... که میدونم نمی مـونــه
چقد این حس من خوبه ... همین که از تو میمیرم
همین که هر نفس امشب ... هوامو از تو میگیرم
میان بودن و نبودن تنها یک حرف فاصله است!
به همین سادگی!
و من...
روز و شب جریمه سنگین رفتنت را پرداختم!
و جز دل که روزی هزار بار خراش افتاد
کسی نفهمید که از "ب" بودنت
تا" نون" نبودنت فاصله تا بی نهایت بود...!
تمام دنیا هم که بگویند تو مال ِ من نیستی،
باز هم این دل ِ زبان نفهم،
بهانه ات را میگیرد !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریا را از خدا قرض می گیرم
سیگارش را هم
و خدا می نشیند پشت پیانویش
"سونات مهتاب" می زند
بیا حرف نزنیم
برای ادامه ی زندگی چیز زیادی لازم نیست
همین که تو باشی
سونات مهتاب باشد
بهشت و زندگی یکی می شوند
راستی...!
چه می چسبد این سیگاری که از لای لب های خدا برداشته ام!
من که یوسف نیستم
پس پیراهن شرمم را نکش از پشت
که بر می گردم
بی خیال عزیز های مصر و یعقوب های چشم به راه
چنان به خود می فشارمت
که هفتاد و هفت سال تمام
باران ببارد و گندم درو کنیم
از جهان , نگاه تو
مرا بس بود ...
این قاعده ی بازی است....
اگر دست دلتان رو شد ،
باختن تان حتمی است !!
نگذار دیگران نام تو را بدانند
همین زلال بیکران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله انان کافیست . . .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تعداد ،
صورت مسأله را تغییر نمی دهد
حدس بزن
چند بار گفته ایم و شنیده نشده ایم
چند بار شنیده ایم و
باورمان نشده است
چند بار ...
پدرم می گفت :
پدر بزرگ ات ، دوستت دارم را
یک بارهم به زبان نیاورد
مادر بزرگ ات اما
یک قرن با او عاشقی کرد
اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نیست.....
یک حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمیشود
دو حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمیشود
چهار...
اصلا تو بگو یه دنیا قند
نه اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمیشود...
دوست دارم تا بگویم : مهربان
تا که هست دنیا و دل با من بمان
کاش می شد هیچ کس تنها نبود
کاش می شد دیدنت رویا نبود
گفته بودی با تو می مونم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای ما نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود
برق در ایران باستان کشف شده بود!
آن زمان که پیرمردی نقاش...
برای نخستین بار،
تصویری از چشم های تو کشید!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در شهر ، دلبری که بخندد به ناز نیست
عشقی که آتشم بزند بر نیاز نیست
برق صفا نمانده به چشمان دلبران
دیدار هست و دیده ی عاشق نواز نیست
ساقی مریز باده که می دانم این شراب
مرد افکن و تب آور و مینا گداز نیست
رازیست بر لبم که نخواهم سرودنش
مردیم از این که محرم دانای راز نیست
مردم اگر چه قصه ی ما ساز کرده اند
ما را زبان مردم افسانه ساز نیست
آن گل به طعنه گفت که در بزم درد ما
روی نگار و جام می و اشک ساز نیست
ای تازه گل مناز به گلزار حسن خویش
ناز این همه به چهره ی گلهای ناز نیست
سوزم چو لاله در دل صحرای زندگی
نازم به بخت ژاله که عمرش دراز نیست
شاید اگر نگفته بودی
به آن در نزدیك نمی شدم,
كلید را نمی چرخاندم,چشم انداز را نمی گشودم
نهی تو
همه " امـــر " بود ../.
" عمران صلاحی "
امن ترین جای جهان
امنترین جای جهان
باغی پر از عطر و بوی نارنج است،
دشت لاله و ریحان
...یا شهری سرخ در كرانهی آبی دریا؟
...
امنترین جای جهان
خیابان ولیعصر است
در هیاهوی عصر پنجشنبه
در مسافتی كوتاه،
شانه به شانه / هممسیر شدن با تو.
"پژمان الماسی نیا
هَنــوزْ ..
آراسِته ِ می شَــوَدْ
بــادْ
به ِ عشقیْ بی پایـانْ
میـانِ نـگــاهِ منْ
وَ خیـــالِ توُ ..
خدایا ؛
کسی را که قسمت کس دیگریست،
سر راهمان قرار نده
تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و
روزهای خوشش برای دیگری ..!
شاید فراموشت شدم،
شاید دلت تنگه برام،
شاید بیداری مثل من،
به فکر اون خاطره هام،
شاید تو هم شب که میشه
میری به سمت جاده ها،
بگو تو هم خسته شدی
مثل من از فاصله ها،
با هر قدم برداشتنت
فاصله بینمون نشست،
لحظه ای که بستی درو
شنیدی قلب من شکست،
یادت میاد که من کیم
همون که می میره برات،
همونی که دل نداره
برگی بیفته سر رات،
نمی تونم دورت کنم
لحظه ای از تو رویاهام،
تو مثل خالکوبی شدی
تو تک تک خاطره هام،
از کی داری تو دور میشی
از من که می میرم برات،
از منی که دل ندارم
برگی بیفته سر رات
نه اینکه دردی نیست ، گلویی نمانده برای فریاد...
"بعضی "آه" ها رو هر چی از ته دل بکشی ، بازم سینه ات خالی نمیشه...
امشب دلِ من پر است از اون "آه" ها...........!
من
ایمـــا و اشـاره
نمی دانــم ..!
بایــد
تمــام قــد
...روبــِ رویــ ـَم
بایستــی
و
بگویــی
...
دوستتــــــ دارم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بـــاید می دانستم
سرانجام تـــو را از اینجا خواهد بـــرد
این جـــاده که
زیر پـــای " تـــو " نشسته بـــود ...!
پنهان در آینه پیدا در آینه
آمد شب مرا یلدا در آینه
در هر طرف تویی، شفاف و آتشین
این جا در آفتاب، آن جا در آینه
من لخت می شوم در چشم های تو
...و غرق می شود دریا در آینه
اشک نریخته در چشم تو منم
یک پا در آبم و یک پا در آینه
خرد می*کند
بُلور واژه*ها را،
نـــــــور نــــگاهــــت…
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دلــــــهره هــایــت را
بــﮧ بــاد بده / ..
اینجـــــا
دلــے هســـت
کــﮧ براــے آرامشـــت
دســـت بــﮧ آســمــآن دارد / ..