نقل قول:
احساس میکنم اندکی خالی بندی داشت :27:
Printable View
نقل قول:
احساس میکنم اندکی خالی بندی داشت :27:
نه بابا سوتی هاتونو تعریف کنین بهم گیر ندین تا تو خیابون کسی روتون آب نپاشه.نقل قول:
به امید اتفاق افتادن این ماجرانقل قول:
برای ما :دی
فقط غرق متانت شدی:41: تلی,آدی هی ,میلی هیچی.......:13:
واقعا +
آقا دیروز با دوتا از رفیقامون سوار اوتوبوس شدیم داشتم میرفتیم جایی.قسمت مرودونه خلوته خلوت بود اما قسمت زنونه اونقدر شلوغ بود که یه سری هم امده بودن تو قسمت مردونه.خلاصه... یکی از رفیقامون سردش بود به اون یکی گفت کاپشنتو بده بپوشم سردمه این یکی رفیقمونم که هدفون تو گوشش بود و صداشم تا آخر زیاد کرده بود:headphone برگشت بلند بهش گفت به ت.مم که سردته :19::19: :18: یعنی اونقدر بلند گفت که صداش تو کل اوتوبوس پیچید.خوشبختانه دم ایستگاه بود و ما 3تایی جیم شدیم ولی از بیرون صدای فشایه زنا رو میشنیدیم
خلاصه شرمنده یه کم بی ادبی بودا:7:
اگه شما از این اخلاقا نداری، دلیل نیست که همه دخترا همین طور باشن! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
(شوخیه ناراحت نشی)
احساساتی نشو دوست من به عقلت رجوع کن اگه اونم همینو گفت شک نکن عاشقی ( چی گفتم ؟!! ):20:نقل قول:
دیگه وارد مسائل حاشیه ای نشدم وگرنه اونقدرم شلغم نیستم بالاخره ما هم یه حرکتی کردیم ولی فکر کردم گفتنش بدآموزی داشته باشه.نقل قول:
سوتي مال يكي از هم كلاسي هاي پيش دانشگاهيمونه !! : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينا خوابگاهي بودن !
يه بار مدير مياد تو خوابگاه و اين دوست ما داشته يه كاري مي كرده و حواسش تو كار خودش بوده ...
مدير هم با همه صميميه !!! يدونه از پشت مي زنه به شونهي اين دوست ما !
دوست ما هم فكر مي كنه كه يكي از بچه هاس داره اذيت مي كنه و تو همون حالت يه فحش خواهر خيلي آب دار نثار مدير مي كنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
بعد بر مي گرده و مي بينه كه ، بـــــــــله !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه رستوران .................. . يه خاطره جالب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساعت 1 ظهر يه روز از تابستون امسال بود با يکي از رفيقام بنام فرهاد بيکار بوديم
اين شد که رفتيم يه چک رو دستي از بانک بگيريم (مبلغ چک : 800000 تومن (لازمه گفته بشه!))
يارو حسابش موجودي نداشت مام برگشت نزديم فقط تلفن صاحب حساب رو گرفتيم
که بعداً بهش زنگ بزنيم که کي بريم بانک. (تيريپ مايه داري [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
شديداً گرسنه بوديم خلاصه همين جوري که داشتيم قدم زنون ميرفتيم چشم
کور شدمون افتاد به يه رستوران عربي رديف . گفتم بريم اينجا گفت بريم
آقا رفتيم تو ولي همين جوري که پله هاشو ميرفتيم پايين پاهامون شُل تر ميشد! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رو در و ديوارش عکس ها همه سفير و وزير و وکيل و رييس جمهوراي
بعضي کشوراي عربيو و اروپايي رو زده بودن که قبلاً اونجا نشخوار کرده بودن.
طبقه ي پايين که رسيديم يه دونه ازين پشخه پرونا ! آويزون بود که بگمونم
هفت هشت تومن مايه ش بود همه زنجيراش يا طلا بود به نظرم يا نقره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وارد که شديم ديگه مات بوديم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سرتاسر
درخت و گل و بلبل و پرچم تموم کشوراي دنيا (غير از رژيم غاصب اسراييل)
(تيريپ جلوي سازمان ملل) بود ارتفاع سالن غذاخوري 6 متر بود همه طرف
لوستر و تجملات و موزوخ عربي زنده
و هوارتا آدم مو بلوند و آبجو الکل دار [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] وشيخ و الحبيبي و اينا به وفور
يافت ميشد
تيريپش هم تخت داشت و قليان نيز هم و هم صندلي داشت که تو
بگير کاخ ورساي نداره . يه عرب با يه زن پوشيده و چن تا
باديگارد اومد از کنارمون رد شد ، اونقد چاق بود مگه تموم ميشد ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گردنشو ماکيتا sb16 * حريف نميشد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم فرهاد کجا بشينيم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفت لب اون حوضه خوبه گمونم !!!
خلاصه يه گوشه خلوت نشستيم کسي نبينمون و منو رو هنوز ور نداشته بوديم
که Fooooooof دو تا پيشخدمت پرسپوليسيه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بغلمون ظاهر شدن
تعظيم کنان و در خدمتم ارباب گويان ودر عرض يک دقيقه کوکا اومد
پپسي اومد jever * اومد آب معدني نستله رو اولين بار بود ميديدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که اومد
دلستر و دوغ اومد نون در انواع و اقسام اومد ماست اومد الويه اومد سالاد
فصل و شيرازي اومد کره و پون و انير و منگور اومد سبزي اومد و.... اومد
ما کفمون بريده بود! يعني شانديز بيا برو نايب بخواب بابا
..........
يه نيگا به منو کرديم ديديم اََََََََََََ َ َ َ َ َ َ َ َ =مععععععععععععععععع! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چقدر صفر دارن اين قيمتا!
من گفتم شيشتوق (غذايي عربي شبيه بلغاري) ميخورم ، فرهاد گفت يه
هفتوقم واسه من بيارين [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نه خ.ش اون گفت مُجمَل* ؟ مجمله همچين چيزايي
خلاصه رفتن غذا رو بيارن که دو نفر ديگه اومدن : سوپ اومد.. قهوه عربي با
ظرف مخصوص* (هموني که عکسش روي سکه ي يه درهمي امارات هستش)
اومد - چاي اومد و......اومد
اينجا بود که تيريپ اون دو تا کفترا که ميگفتن تو هم داري به همون چيزي
که من فکر ميکنم فکر ميکني من به فرهاد گفتم چه قدر پول جيبته؟ گفت
14500 تومن! گفتم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من رو حساب تو اومدم تو خودم 4 تومن
بيشتر ندارم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه آقا گاري سونو صدا کردم گفتم عزيزم ما سرجمع 17.5 داريم سعي
کن بيشتر نشه بيلمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يارو گفت : تا همين الان 40 بيشتر پياده اين!!!
آقا سرتو درد نيارم :
Fooooooof دو تا پيشخدمت پرسپوليسيه دوباره ظاهر شدن
و در عرض يک دقيقه کوکا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نرفت
چون دست خورده بود! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پپسي رفت jever رفت آب معدني نستله رو که
دومين بار بود ميديدم! رفت دلستر و دوغ رفت نون در انواع و اقسام رفت
ماست رفت الويه رفت سالاد فصل و شيرازي رفت کره و پون و انير و منگور
رفت سبزي رفت و.... رفت سوپ نرفت.. قهوه عربي با ظرف مخصوص
(هموني که عکسش پشت سکه ي يه درهمي امارات هستش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) رفت - چاي
موند و......رفت خ.ش
ما مونديم و دو دست قاشق چنگال [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه همچين با قيافه اي شبيه چندش اول شيشتوق رو آوردن انداختن
جلومون ما هم عين اين سگان درباري اوفتاديم روش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و در 2 دقيقه غيبش
کرديم (ولي چه لذيذ بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
در همين اثناها من متوجه شدم فرهاد رفته بيرون! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم قال گذاشت
14 و 500 هم برد ديگه بي شک اين عربا .... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] زنگ زدم گفتم
کجايي گفت زنگ زدم به صاحب حساب (به همون شماره اي که از بانک
گرفته بوديم) گفت امروز صبح از فلان شعبه حواله تلفني شده محاله نيومده
باشه تو حساب... خلاصه يه ربع بعد که تازه داشتن مجمل رو مياوردن همزمان
فرهاد وارد شد!! با هشت ميليون ريال معادل هشتصد هزار تومان نقد رو دستش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
( همه رو از قصد هزاري پونصدي گرفته بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) اومد سر ميز پولارو
عين ميز قمار رديف چيد رو ميز و داد زد گارسون!! بيار اون منو رو کارش دارم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا ملت هيشکي خبر نداره چي شده فقط حافظ نميدونست! همه زدن زير خنده...
سرتو درد نيارم در عرض يه دقيقه:
Fooooooof دو تا پيشخدمت پرسپوليسيه سه باره ظاهر شدن
دست به سينه و در عرض يک دقيقه پپسي اومد
jever اومد آب معدني نستله رو که سومين بار بود ميديدم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برگشت دلستر و
دوغ برگشت نون در انواع و اقسام برگشت ماست برگشت الويه برگشت
سالاد فصل و شيرازي برگشت کره و پون و انير و منگور برگشت سبزي
برگشت و.... برگشتند! سوپ برگشت.. قهوه عربي با ظرف مخصوص (هموني
که عکسش به هر حال يه طرف سکه ي يه درهمي امارات هستش!) برگشت -
از همه مهمتر.... قليان آمد ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------
راستي اسم غذاهه مجمل نبود! يادم اومد مُشَکَل بود
----------
jever :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
---------
* ظرف مخصوص
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
--------------
ماکيتا sb16 اينه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داستان از ديروز صبح شروع شد که داشتم با خودم فکر ميکردم چند وقته يه برف بازي وحشيانه نکردم !!!
خلاصه با دوستان قرار گذاشتيم بعد از ظهر بريم کوههاي اطراف يه دل سير برف بازي کنيم!!!
دوستان بنده هم سر ساعت اومدن زنگ خونمون زدن ، منم با لباس رزم اومدم برم دم در که سرو صداي برف بازي و حشي بازي به گوشم خورد !!!
منم شاکي از اين که بدون من شروع کردن همونجا 2 تا گوله برفي ابکي خرکي اماده کردم و دم در کمين کردم تا سرو صداشون به در ما نزديک شه !!!
و در لحظه اي که احساس کردم يکيشون قشنگ در تير رس در و باز کردم پريدم بيرون و هر دو گوله برفيو شلال ( پرتاب خرکي !!! ) کردم تو صورتش !!!
اين بابا هم غافلگير شد و تنها کاري که کرد اين بود که دستاشو گرفت جلو صورتش و پشتشو کرد به من که فرار کنه !!!
منم که هنوز کامل ارضاء نشده بودم رفتم تو کار کشتي باچوخه ( نوعي کشتي محلي استان خراسان يا مازندران يا هر جاي ديگه اي !!! ) و يقه و پشت کمرشو گرفتم و درختکنش ( فن در کشتي ) کردم اينم با پشت خورد زمين !!!
حالا سوتي اين داستان کجا بود ؟!!
سوتيش اين بود که دوستاي ما تو ماشين نشسته بودن و خيلي متمدنانه مارو نگاه ميکردن و اين اکيپي که من باهاشون درگير شدم يه گروه ديگه اي بودن که من تا به حال نديده بودمشون و اونا هم ايضا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و تازه بعد اين که اين پسر خورد زمين من ميخواستم سرو کلشو بکنم تو برفا خون به مغزم رسيد و دقت کردم (!) ديدم بلــــــــــــــــــــه !!!
تو عمرم اين همه کلمه اقا شرمندمو و گ ه خوردمو تکرار نکرده بودم !!!
دوستاي من که داشتن تو ... خودشون دست پا ميزدن !!!
دوستاي طرفم اول فکر کرده بودن من اين بابا رو ميشناسم بعدش هم که جريان فهميدن به همون حالت دوستاي من در اومدن !!!
خلاصه رفتيم برف بازيو کرديم اومديم ولي هيچ کس جرات نکرد طرف من بياد تا اخر