دلم....
شكسـت ،
بندش زدم !!
اما دیگه هیچوقت مثل اولش نشد . . . . .
سخت شد ،
ســـرد شد !!
تنگ شد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
دلم....
شكسـت ،
بندش زدم !!
اما دیگه هیچوقت مثل اولش نشد . . . . .
سخت شد ،
ســـرد شد !!
تنگ شد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برگرد!
.
.
.
یادت را جا گذاشتی ،
نمیخوام عمری به این امید باشم که برای بردنش
بر میگردی
اگر نهال های جنگل
بدانند ،
روزی تن هاشان
دسته ای در دستان
تبر یه دوشان
خواهد شد
مثل من
،
شاید ، هرگز
دل تنگ باران
نشوند .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آن روزها
نگاهت
نوازشت
حتى بوسه هايت
سيرم نميكرد...
اين روزها
اما
كم توقع شده ام
به
شنيدن صدايت يا ديدنت از دور
دلخوش ميكنم
آزمون سختی است عشق
میان آتش باید بایستی و دم نزنی ....
بالــش خودم را ترجیح میدهم
شــانه هایتــ مثل بالش های مسافرخانه استــ
خـــــــــــــوبــ میدانم
ســــر های زیــــادی را تکیـــــــــه گاه بوده استــ
فاصـــــله ها هيچوقتــــــــ دوست داشتن را كمرنگ نميـــــ كنند بلكه دلتنگي را بيشتر ميـــــكند.....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اِبتـــدآے کلآفــ ِ دلتنگے اَمـ
گمـ مے شَــود
در اِمتــدآد ِ نگآهت
بـ ِ گمآنمـ
تن پوش ِ زیبــآیے بشـَـود
بـر اَنــدامَت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
او که می رود نمی داند
اما او که بدرقه می کند می داند
کاسه ی آب معجزه نمی کند ...
من به هم صحبتیِ آینه عادت دارم
مثلِ جاری شدنِ چشمه اصالت دارم
ازتب آلوده ترین قلّه یِ عشق آمده ام
من که با چشمه یِ خورشید رقابت دارم
مثلِ آتشکده ای پشتِ غبارِ تاریخ
با تبِ آتشِ زرتشت قرابت دارم
گرچه آلوده یِ دنیایِ فریبم، امّا
سینه ای پاک به پهنایِ صداقت دارم
وقتی ازچهچهه یِ چلچله ها سرشارم
به غزل گریه ی احساس چه حاجت دارم
آن قدراز«تپشِ پنجره ها» سرشارم
که نگاهی به بلندایِ نجابت دارم
دست هایِ من اگر عاطفه رامی فهمند
با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم
رود اشکم که به دریاچه ی غم می ریزد
خوابم از حالت چشم تو به هم می ریزد
ســـــــــــالهاست
قافله ی نگاهت
در دلم اردو زده
چه چپاولگــــــــــــــری دلنشینی!
"یغماگری" را
جز در دلربایی تو نمی پسندم!
در امتداد این کارزار
به تمام هستی ام "نه" گفتم
تا شاید بر لبانتـــــــــــ
هسته ی "لبخندي" شکافته شود
لبخندي از تو کافیست
تا زیباترین طرح «آری» را
در نگاهم سبز کنم ...
يک تبسم زيرکانه يک عروسک بچه گانه ويک بازيه کودکانه کافي بود براي عاشق شدنم
و تو اين کار را کردي چقدر ساده عاشقت شدم
تــــــــو ..
سيـبـــــــ ـــ سُــرخِ
ڪدامـين بهشــتِ گمشـــده اے !!؟
ڪـــﮧ بــاز
بــا تــــو ميشڪنــــد...
توبـﮧ ے آدم .. !!
چِشـمـاتو میبَندی و دَهـنِـتــو بــاز مـیـکُـنی
چِـشــماتـــ رو بــاز کُـن و دَهَـنِتـــ رو بـِبَـند !!
چِشـماتـــ حَـرفـای قـَشَـنگـــ تـَری واســه گُـفتـَن دارَنــن.ن
منبع : ❤-Ť-††-._♥ عشق مرده ♥_.-††-Ť-❤
تــــو دنیـــا هیچــــکسو از تـــو بهتـــر ندیـــدم
یـــه تـــار مو تـــو عزیــــزم بـــه صــد تـــا دنیـــا نمیـدم
بـــه آرزوم میــرســم با تـــو من خوشــــ بختـــــــم
تـــمام عمــرم شــب و روز دنبــال میگشـــتم
:40:
آهسته تر بیا
غوغا نکن که دلم
با شور دردناک نفس های گرم تو
بی تاب می شود .
آهسته تر بیا،دلواپسم نکن،
برای خاطره بازی
فرصت ، همیشه هست .
وقتی تو می رسی
احساس می کنم
سکوت می شکند
ثانیه ها گرم می شوند
فاصله ، از لای انتظار پنجره
فرار می کند
آغوش می شود تمام تنم از نگاه تو
جایی برای کلام نیست
خاطره ، خود با تمام آنچه هست
میان چشم های عاشق ما
حرف می زند
و آرام
برگ می خورد وقتی تو می رسی
زندگی ، با تو می رسد
لبخند ، با تو می رسد
احساس می کنم
جایی ، میان پلک های مدام اضطراب
برای ما ساخته اند
احساس می کنم
ما را درون هاله ای از عطر و آرزو
انداخته اند .
وقتی تو می رسی
عاشق تر از همیشه ی حرف ها،حرف می زنم
شیرین تر از همیشه ی بغض ها،بغض می کنم
وقتی تو می رسی
من، به تمام آنچه دوست دارمَش
می رسم...!
چقـدر محکـم احساس ِ دوست داشتن را مشت کرده ای
خود ِ تو هم باور نداری
که این مشت خالی ست . ...
باز کن مشتت را
قول می دهم با هم تعجب کنیم...
دلم ساعتي ميخواهد
که مانده باشد روي
ساعت هاي با تو بودن ..
در دلم چیزی جز دلتنگی نیست ...
کمی از خودت را به من بده ، بسیاری از دلتنگیم را به تو می دهم ...
امروز به پایان میرسد
از فردا برایم چیزی نگو !
من نمیگویم :
” فردا روز ِ دیگریست ”
فقط میگویم:
” تو روز ِ دیگری هستی … ”
تو “فردایی ”
همان که باید به خاطرش زنده بمانم …
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به خدا می سپارمت . . .
خدايی که نخواست هيچ وقت " تو را " به من بسپارد . . .
در سینمای چهار بُعدی چشمانتــــــــــــــــ:40:
برنده ی هفتــــــــــــــــ سیمرغ بلورینِ
بهترین تماشاچی می شوم
---------- Post added at 06:34 PM ---------- Previous post was at 06:32 PM ----------
چقدر با تو تماشای زندگی زیباست
بهار با تو چه اندازه خوب و سبز و رهاست
چقدر وسعت این واژه سه حرفی عشق
در آسمان نگاهت عمیق و پرمعناست
همه چیز رو به تو باختم
روزی که فهمیدم عاشقم
دست در آغوش ماه نقره فامی کی شود
جان فدای سرو ناز خوش خرامی کی شود
نام و ننگم چند گیرد راه مستی می بده
همنشین دخت رز در بند نامی کی شود
شام عمرم شد سحر آه ای خدای چاره گر
دل اسیر و بسته یی زلف چو شامی کی شود
گفتمش بازآی و برچشمم نشین باعشوه گفت
شاه خوبان را لب جویی مقامی کی شود؟
گفت راوی ازدلم برخیز گفتم زین حقیر
غیربردلها نشستن باکلامی کی شود
کـــجا ایــستــاده ایـــــــــــــــِِ ؟
چــگونــه اســتــــــــــــ
بــاد از هـــر جــهـتـیــــــــِ کــهـــ مــیــــــِ وزد
عــطـــــــــــــــــر تــو را بــا خــود دارد؟
تــــــــــــــــــــــو نــرفــته ای
مــیـــــــــــــــــــــ ـــدانمـــــــــــــــ .
از جــایی در هــمیـن نـزدیکیــــــِ
مــرا نـگاه میــکنیــــــــِ
فــقـط مــنـــــــــ نـمیــــــــــــِ بـینـمت
جایـــــزه بهتــــرین بازیگـــــر
می رســــد بـــه بالــــش ِ من
کــه هــــر شــــب
نقــــش ِ تــــو را
عالـــــی بازی می کنـــــد ../.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتظار خسته ام کرده . . .
می خواهم " کلاغ " را برسانم به خانه اش تا " قصه تمام شود " و . . .
ديگر انتظار آمدن " تو " و رسيدن " کلاغ " را نداشته باشم . . .
بوسه
کلید یگانگی ستمثل اینست
که من قلبم را
با تو تقسیم کنم
می بوسمتتا بدانی
از منی
به خشکیهایم بارانی
در سبزیهایم سهیم
بیهوده نیست
که هر گاه به من میرسی
لبهایم شکوفه می کند
سَرَم و میچسبونم بهت ُ
با همه ی وجودم بو میکـِشمـ ـت..
ریه هآم پُر میشه اَز تو!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هنر عاشقی من این بود
که بی تو
با تو بودم !!
مست و خرامان ميروی ای دلبر فتان مــــــــن
باتو شتابان ميرود جـــان من و ايمان من
من بسته ی موی تو ام خاک سرکــوی تو ام
پروانه ی روی تـوام ای شعله ی تابان من
جان من است آن لعل لب يارب چه باشدگرشبی
بينم ترا وزشوق دل برلب رسانم جان مـن
ای ساغر خندان من می ده مرا زان لــــعل لب
می ده مرازان لعل لب ای ساغرخندان من
با اينهمه بيداد من وين ناله و فريـــــــــــاد من
هرگزنکردی يادمن ای يوسف کنــــعان من
ای ابر رحمت بار من آتش فتاده بردلـــــــــــــم
آبی بزن با يک نظربرسينــــه ی بريان من
رفت از برم دامن کشان آن دلبر يوسف نشان
راوی کنون دارد فغان در کلبه ی احزان مــن
به خاطرمن نروبه شونه هام تکیه کن
بغضتوبشکن آروم بشین پیشم وگریه کن
خسته نشوکه اینجاآدم مهربون نیست
ستاره بختمون تواوج کهکشون نیست
به خاطرمن بمون باخاطرات می مونم
خودم ستارت میشم تو می شی آسمونم
با پر کشیدن تو چیزی عوض نمیشه
فقط یه غم می مونه توقلب من همیشه
به خاطرمن بخون صدات شبیه دریاست
لحن طلایی توخودش برام یه دنیاست
تحملت کجارفت چاره توسفرنیست
تودنیامون هیچکسی ازمن دیوونه ترنیست
بذارکه عطراین عشق بیفته دست نسیم
بذار همه بدونن آخر به هم میرسیم
بارفتنت زندگی چیزی به جزقفس نیست
هوای بی توبودن خالیه توش نفس نیست
منم به خاطر تو خط می کشم رودنیا
یا تو یا هیچ کس می شه قرار آخرما
چتری برایـــــم بگیر
حتــــی خیالے . . .
خیس دلنتگـــے شده امــ !
اسم ِ مرا ـهم ثبت کنید ،
در گینس،می توانـ َم در آغوش ِ او ،جان بدهـم ،آسان ...
خدایا ...
جای سوره ای به نام " عشق " در قرآنت خالیست ،
که اینگونه آغاز میگردد :
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند
و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت...!
وسعتــــ / وسعتــــ ــ دنیـــــا برایمــ تغییـــر کرده .../ .
از وقتے کـــﮧ تــو /
همـﮧ دنیاے من شـــُدے... / .
پَس مے زنمــ لحظه هآ را
تآ برسمــ به بُلنداے آغوشِ مردانه اَتـــــ
که در آغوشمــ بگیرے و
ـمَن... دنیایمــ رآ ببازم در پَسِ عطر تنتـــــ
قهوه ی تلخ عشق را
شکر می ریزیم،
من هم می زنم
تو هم می زنی
ناگهان تقدیر ...
همه چیز را ...
بر هم می زند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چشم چشم دوابرونگاه من به هرسو
پس چرانیستی پیشم؟نگاه خیس توکو؟
گوش گوش دوتاگوش یه دست بازاحساس
بیا بگیر قلبمو یادم تو را فراموش
چوب چوب یه گردن جایی نری تو بی من
دق می کنم میمیرم اگه بری دور بشی ازمن
دست دست دو تا پا یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا؟
من؟من؟یه عاشق همون مجنون سابق...