یه بار سال اول یکی از برو بچس از این ترقه هایی که بد بو هست اورد مدرسه ( چ س مصنوعی ) . میخواس که تو مدرسه بزنه ... ما هم بهش هی میگفتیم ... بیخیال ! میزنی اینجا رو با گ ه یکی میکنی ...
بچه های کلاس خودمون همه فهمیده بودن و نمیشد زیر پای کسی گذاشت .... منم رفتم یه ژیگول از اون کلاس اووردم ..دست انداختم دور گردنش در اوج بحث که امتحان رو چیکار کردی , کشوندمش تو کلاس ...
بعد دیدم نه .. طرف هم فهمیده .. ما هم که حوصلمون سر رفته بود ... به زور نشوندیمش ....
آقا چشمت روز بد نبینه .... تمام سالن رو گ ه برداشته بود ... حالا ما اینرو سالن بالا زده بودیم , سالن پایین تو دفتر با گ ه یکی شده بود ...:31::31::31:
تا یه هفته بعد از این ماجرا , مدیر ول کن نبود . میخواست بفهمه که عامل این فاجعه کی بوده ...
ما هم که میدونید ...بچه ها پایه .... آخر هم نفهمید کی بود :21: