این حرفو نزن برديا جان.نقل قول:
فکر نکنم دختری حاضر بشه بیاد توی یه جمع کاملا پسرونه.راه کویر هم میگفت میرم ولی وقتی دید کسی از جمعیت نسا نمیاد بی خیال شد.
چه فرقی ميکنه. مهم اینه که جمع کاملا بر طبق قوانين کشور عزيزمون اسلامی هستن.
Printable View
این حرفو نزن برديا جان.نقل قول:
فکر نکنم دختری حاضر بشه بیاد توی یه جمع کاملا پسرونه.راه کویر هم میگفت میرم ولی وقتی دید کسی از جمعیت نسا نمیاد بی خیال شد.
چه فرقی ميکنه. مهم اینه که جمع کاملا بر طبق قوانين کشور عزيزمون اسلامی هستن.
سلامنقل قول:
به نظرم بهتره شما اول یک بار خودت در قرارها شرکت کنی و جو اون رو حس کنی بعدا دیگر دوستان رو دعوت کنی!بهتر نیست؟
ما کی بازی کردیم تا حالا که این دفعه ی دوم باشه؟
مخلصیم
والا من نميدونم کی بازی کردين.
من که تاحالا نيامدم. همينجوری گفتم. چون يکی از دوستان گفته بود که بدمينتون بازی کنيم يا واليبال.
البته این دفعه هم نميتونم بيام. اما ميگم دختران هم نبايد از اینجور جمع ها دور بمونن.
حتی اگر دونفر باشن.
ببخشيد شما.
سلام
گزارش قرار ملاقات بچه هاي شيراز - البته با چند روز تاخير
اول از همه اينكه mr.k2 يا همان علي آقاي عزيز هم خودش را و هم ما را سورپرايز كردند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و پست زدند كه بايد بروند سفر شمال
اميدواريم ما رو هم در شمال فراموش نكنند و به جاي ما يك سري شنا و زير آبي بروند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هم با اين اميد كه بقيه بچه ها ، باز هم ما رو شورپرايز نكنند ،راهي قرار شدم.
حدود ساعت 4 و 25 دقيقه رسيدم به در باغ
چند دقيقه اي منتظرم شدم تا اينكه آقا سينا nw_nk تشريف آوردند
......................................... بنا به درخواست آقا سينا اين قسمت سانسور شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا سينا يك زنگ زدند و گفتند اردلان هم در راهه
اميدوارم شدم كه حداقل سه نفر هستيم
چون هنوز ممكن بود دوستان ما رو سورپرايز كنند
ولي يكي از اعضا واقعا ما رو سورپرايز كردند تا جمعمون 4 نفره بشه جتاب sada كه مشخص شد پسر هستند چون برخي از دوستان فكر مي كردند ايشون دختر باشند .
خوشبختانه اميد و اردلان هم رسيدند و با مساعدت كارت دانشجويي لميد خان و صد البته خود اميد خان
بليط را با تخفيف خريديم و وارد باغ شديم
قدم زنان باغ را متر كرديم و حرف زديم ، فكر كنيم يكي ،دو دور باغ را دور زديم
براي همين پيشنهاد دادم كه يك جاي دنج بشينيم
خلاصه بحث باز هم ادامه پيدا كردم
اين وسط معلوم شد كه يكي از دوستان كه اسمش محفوظه و آواتارش هم گربه نيست
دشمني ديرينه اي با بچه گربه ها و هم چنين بچه كوچولو ها داره
اگر وساطت من نبود الان يك بچه گربه و يك دختر كوچولو تا الان سر به نيست شده بودند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خدا را شكر كه من بچهگيهام ،بچه محل اردلان نبودم . اي واي گفتم اردلان . واي اسمش لو رفت .
خوب حوصله ندارم اسمت را پاك كنم ، اردلان جان ،فقط يك خرده اسمت را رنگي مي كنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين ميان بحث شيريني هم در مورد بانو سو يا همان بانو يانگوم شد .
و من يك مقدار در مورد ايشان و داشتن چند محافظ و اينكه كلي برو بيا داره صحبت كردم
آقا سينا هم گفتند ظاهرا برخي دوستان به اين سريال علاقه دارند و چيزي بروز نمي دهند
البته من نظر ديگري دارم
شايد دوستان آروز مي كردند كره اي بودند و در قصر سمت خطير افسر مين جانگو را داشتنند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شايد هم دوست داشتند جاي پانسول چويي و بانو چويي بودند
مي گيد دروغ مي گم ، خب بيايد عكسش را ثابت كنيد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در نهايت بحث با اين آرزوي دوستان تمام شد و قدم زنان به درب باغ رفتيم و خارج شديم
و راز مخوف اردلان و راز افسر مين جانگو بودن را در سينه خودم تا ابد حفظ كردم و قول دادم هيچ كجا و به هيچ كس نگويم .
آقا سينا هم لطف كردند و بچه ها را به نمازي رساندند و خداحافظي كرديم
و تمام .
.
بچه های اصفهانی یه قرار ملاقات بذاریم همدیگرو ملاقات فرماییم . مثلا میدون امام یا وسط پل خواجو ( به شرطی که پل به علت وزن زیادی نریزه )
سلام
موضوع انشا : قرار ملاقات بچه هاي شيراز [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همون طور كه در ادامه هم خواهيد خوند ، اين قرار ملاقات واقعا استثنايي بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، چون حدود ده ،يازده نفر در قرار ملاقات ،شركت كردند و نشون دادند،شيرازي ها انقدرها ها هم كه مي گويند ، چيز نيستند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه يك حركت كاملا انقلابي بود .
من حدود ساعت3:45 رسيدم به باغ و به اتفاق آقا سينا ، رفتيم در باغ و محمد آقا را ديديم كه به ياد گذشته داشتند مطالعه مي كردند .:king:
تا اينجا اميدوار شديم كه حداقل سه نفر اومدند .:thumbsup:
از اونجايي كه دقيقه 90 حال و هوايي ديگه داره ، اكثريت دوستان دقيقه نود رسيدند و محمد آقا هم زحمت كشيدند و بليط خريدند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اميد هم دقيقه 91 رسيد و كارت داشنجويي اش حداقل براي ما بلا استفاده موند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برخلاف گذشته خيلي راه نرفتيم ،و اردلان ما رو دقيقا به محل قرار قبلي برد .
حتما اردلان اميدوار بوده باز هم اونجا گربه اي و بچه اي باشه . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي جا خيس بود و بچه نبود . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه نشستيم و به قول اصفهاني ها يك سري شدند بچه اين ور آب و يك سري بچه اون ور آب .
از اون طرف كه خبر نداريم و در جمع ما ، داشتيم در مورد خودكشي و قتل و اين جور چيزها تعرف مي كرديم و من هم چند تا خاطره مستند در اين رابطه تعريف مي كردم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همين طور كه مشغول صحبت بوديم ،يكهو يك چترباز [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از آسمون افتاد وسط جمعمون ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اولش فكر كردم ،تبليغ جديد ايرانسلش هستش
ولي نه آقا مسعود بود كه بالاخره بعد از هفته ها ،و طي كردن مصايب سفر به بوشهر ودندانپزشكي ،آفتابي شدند
حدود ساعت پنج ، يك نفر داشت توي بلندگوي پارك يك چيزهايي مي گفت ، ما هم فكر كرديم داره باغ تعطيل مي شه و لي خب خيلي زود بود.
چند دقيقه بعد معلوم شد ،آقا سعيد داشتند ،دوستشون علي آقا رو پيج مي كردند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه سعيد آقا هم خيلي دير به جمع ما اضافه شدند.
احتمالا سعيد خان ،از همين الان به پيشواز تغيير ساعت كشور رفته بو دند و به جاي 4 ،5 اومدند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد از آون هم يك مقدار ديگه در باغ پياده روي كرديم و مسعود هم مدام اصرار داشت از درخت ها بالا بره و همچنين مي خواست شنا كنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي يادش رفته بود اين جا باغ ارم هستش ، نه نخلستان هاي بوشهر
موقع پياده روي به يك درخت با ميوه هاي ريز زرد رسيديم .
هيچ كس نمي دونست اين ميوه چيه ولي من فهميدم:thumbsup:
ميوه درخت ممنوعه بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چون برخي از دوستان ظاهرا فرامش كردند ، ماه مبارك رمضان هستش
و باز هم فراموش كردند كه ممكنه برخي از دوستان ديگر روزه باشند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي خب بگذريم ......
موقع بازگشت هم محمد آقا خيلي اصرار داشتند براي بچه ها بستني بخرند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما بچه ها زير بار نمي رفتند و قبول نمي كردند . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موقع بازگشت هم ، مسعود خان ،يك لحظه دچار يك تيك عصبي شد و روزنامه محمد را مورد عنايت قرار داد . :47:
نمي دونم از دست چه كسي و يا چه چيزي ناراحت بود
در آخر كار هم خداحافظي كرديم و رفتيم خونه هامون . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين بود انشاي من [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي قبل از اتمام نتيجه انشا رو هم بايد بنويسم
*يكي دوتا از دوستان ، به من يادآوري كردند كه من از يك موضوعي مي ترسم ،ولي متذكر شدند ترس نداره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
+
* تر س برادر مرگه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
+
* يك نويسنده مي گه ،مهم نيست مرگ چه موقع به سراغ من مي آيد ،مهم اين است كه وقتي مي آيد ، من آنجا نباشم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
=
چون من خيلي جوون هستم و كلي آرزو دارم و همچنين همچنان مي ترسم و ترسم نريخته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس => من جدي ،جدي اين بار قرار ملاقات نمي يام :exclamati
موفق و سلامت باشيد
محسن
چرا خالي مي بندي؟نقل قول:
نوشته شده توسط Elfin-D
مگه سر همين بازي كردن امين هر دفعه دوتا شلوار رو هم نمي پوشه؟؟؟:16:
راستي قرار بچه هاي تهران كيه؟؟؟
ایشالا یه سال دیگه....نقل قول:
نمیشه برا قرار ملاقات هر شهری یه تاپیک جداگانه ساخته بشه؟
هست. شیراز, کرمانشاه, تبریز, اصفهان, اهواز و ... توی متفرقه تاپیک دارن.نقل قول: