Printable View
مثلا الان 12 شبه و من پشت کامپیوترم هستم. با خیال راحت تا هر وقت بخوام . کسی کاربی به کارم نداره.نقل قول:
خوب اگ متعهل بودم الان اینقدر آزادی داشتم؟ معلومه که نه
اگه بخواهیم منطقی فکر کنیم برای پسرها چیزهایی که با ازدواج از دست میدیم بیشتر از چیزهایی که بدست می آریم.
اما از طرفی هم این رسم روزگاره از عشق و عاشقی و میل جنسی هم بگذریم . یک اجبار اجتماعیه. بقول معروف شتریست که در خونه هر کسی ...
نقل قول:
اولا سطح تحصيلات و موقعيت اقتصاديه طرف مقابلتون هم ملاكه و دوما اينطور نيست كه شما يه عددي بگين و طرف مقابلتون هم بگه باشه بلكه بايد بشنيد با طرفتون و خانواده ها تون را جع بهش بحث و گفت و گو كنيد.
به نظر من این دوتا هیچ ربطی به هم نداره.لزوما دلیل نمیشه خانومی که تحصیلات بالاتر داره مهریه بالاتر هم داشته باشه.نقل قول:
واقعا ماها چه چیزایی رو به هم ربط میدیم.
مثلا دختری که تا دیپلم درس خونده ولی شاید 100 برابر دختری که دکتری داره فهم و شعور داره نباید مهریه اش بکنی چون مدرکش کمتره؟
باید آدمتو پیدا بکنی.بعد اینکه پیدا کردی مهم نیست که چندتا سکه مهرش میکنی چون میدونی که همونیه که باید باشه
من چندین بار شنیدم از دخترایی که مهریه بالای 1000 تا داشتن و همون شب بعد عروسی بخشیدن.از اون طرف هم بودن کسایی که شریک زندگی نبودن و فقط یه دلال بود(بازم به شرافت دلال قسم که خودش میدونه دلاله و اعتراف هم میکنه که دلاله)
نقل قول:نقل قول:
بله ذوستان اين نوع تفكرات در سنين كم بسيار شايع هست و يه چيز كاملا طبيعي هم هست به هر حال يك جوون كاملا طبيعي كه بخواد راحت باشه و كسي بهش گير نده و هر كاري دلش خواست بكنه و در همين راستا شما اگر اگه توجه كنيد ميبينيد اكثر جوون هاي كم سن و سال ميگن ما حالا حالا ها قصد ازدواج نداريم يا اصلا قصد ازدواج نداريم ما ميخواييم آقاي خودمون بمونيم....
ولي حقيقت چيز ديگريست وقتي همون دختر يا پسر به سن خاصي ميرسه ميبينه ديگه به مدت طولاني پشت كامپيوتر نشست براش كاملا بيهوده شده و هيچ لذتي ازش نميبره و يا اصلا ديگه حوصلشو نداره يا با خودش فكر ميكنه اين همه رفيق بازي و اينور اونور رفتن چه فايده اي به حالش داره و رفيق هم كه هميشگي نيست و ميبينه زندگيش به يه حالت پوچي دراومده و البته در بعضي مواقع ميبينه تمام دوستاش ازدواج كردن و فكر زندگيشون هستند و اين بنده خدا تنها مونده و اونوقته كه ميفهمه چيزي جز ازدواج و يك تجربه جديد نميتونه آرومش كنه......
نقل قول:
منظور از اينكه تعداد مهريه به تحصيلات دو طرف بستگي داره اين نيست كه هر دختري احصيلات بيشتري داش مهريش بيشتره بلكه ميزان تحصيلات دو طرف بر روي تفكراتشون كاملا تاثير محسوس ميذاره و هر باعث ميشه بهتر به مسائل زندگي وفكر كنند و همديگه رو درك كنند و نسبت به مهريه ديد باز تري داشته باشند و ديگه از مهريه هاي عجيب غريب خبري نيست
h-blade جان تا حدودی باهات موافقم
منم اینطور فکر میکردم.الان هم که 24 سالمه و تجربه دوستی با جنس مختالف رو داشتم دارم اینو میگم.
وقتی میبینم و میشنوم که آدمهای این دوره و زمونه تره برای عشق و علاقه خورد نمیکنند و همه چیز حالت مادی به خودش گرفته پشیمون میشم از ازدواج
وقتی میبینم تو شهری مثل تهران به ازای هر 3 ازدواج 1 طلاق اتفاق می افته دلسرد میشم و بدبینیم دو چندان میشه
وقتی میبینم اطرافیانم برای گرفتن یه مجلس یاده عروسی چقدر دارن فشار تحمل میکنند بی خیال میشم
وقتی میبینم متاهلهایی که با حسرت به زندگی مجردی من نگاه میکنند و آه میکش بی تفاوت میشم.
وقتی میتونم تو دوران مجردی با وقت بسیار تخصص خودم رو افزایش بدم دیوانه نیستم خودمو فعلا درگیر ازدواج کنم.......
دوستان یکم حرفای من اشتباه برداشت کردند..:دی
من یکم به همچین مسئله مهمی بنیادی تر و ریشه ای تر نگاه میکنم تا اینکه بخوام بر حسب لذت های کوچیک یا ارجح دونستن مسائل کوچکی اونو واسه تمام دوره زندگی ا پیانا عمر مناسب ندونم... اینکه نیاز به یه فرد دیگه داریم یه چیزه مشخصه بحث سر کیفیت و بازه زمانیشه!
مگه بچه کوچولو ام اینجوری فکر کنم:دینقل قول:
والا اصلا چنین ادمی نیستم که طرز تفکرم اینجنین باشه بلکه کاملا 180 درجه متفاوته اینه و اصلا برای همینه که میگم زندگی تا پایان عمر با یک نفر سخته!!
من مشکلم همون پوچیه که شما میگی و اینکه شاید سپری کردن تمام زندگی یا یک فرد خاص به من به شخصه شاید لحظاتی احساس پوچی بده ، منظورم تنوع طلبی نیست!! یه نوع معمولی شدن و یک نواختی ریتم کلی زندگیه!!شما بعد ازدواج 30-40 سال زندگیت ماهیت کلیش یه چیزه!! حالا هر چقدر کار های کوچک و ریز متفاوت انجام بدی به نظرم اون کلیت رو نمیتونه زیاد تحت تاثیر قرار بدی!
اصلا دیدم به ازدواج این چیزا نیس! اینا مواردی که شما ذکر کردی خیلی کوچکتر از اون جیزیه که یه ادم بالغ بخواد در یکی از بزرگترین و تاثیر گذار ترین اتفاق های زندگیش بخواد در موردش فکر کنه...و بخواد این موارد کوچیک رو در تصمیم گیریش تاثیر گذار کنه!نقل قول:
گفتین اجبار اجتماعی من بیشتر ازدواج رو یه لازمه اجتماعی میبینم نه یک اجبار. قطعا مسلمه که هر کس به یه زوج در زندگی نیاز داره و منم بحثم همینه ...
نقل قول:
اينا نظر منه و شما ميتوني باهاش موافق يا مخالف باشي :
دوستي با جنس مخالف كاملا اشتباست هرگز به نفع چه دختر و چه پسر براي آينده زندگيش نيست.
تا حدودي پشيمون بودن حقته ولي اينجورا هم كه فكر ميكني نيست و همه چي هنوز اونقدري كه تو فكر ميكني مادي نشده ولي خب پيدا كردن اون يه ذره عشق بسيار بسيار سخته
شما اصلا به اينجور آمار ها توجه نكن وراره خودتو برو...تا حالا به اين توجه كردي كه بسياري ازطلاق ها اصلا ربطي اخلاق و يا منش زوجين نداره و در خيلي از مواقع به خاطر سهل انگاريه.....
در اين مورد كاملا حق داري تا اونجايي كه من ميدونم هيچ توجيهي براي اين مورد نميشه آورد..:n03:
دو حالت داره : 1 : اون افراد در زندگي با همسرشون مشكلاتي دارند 2: دارند بهت دروغ ميگند ( متاسفانه اين اخلاق بد بعضي از افراده كه ميان ميگن آره ازدواج نكن بدبخت ميشي ولي بعدش ميرن خونه قربون صدقه خانومشون ميرن)
تا اونجايي كه ميتوي مجردي افزايش تخصص بدي مشكلي نيست ادامه بده ولي بدون ازدواج مانع پيشرفت نيست و حتي به تعبيري ميتونه باعث پيشرفت بشه ( پشت هر مرد موفقي يه زن موفق وجود داره)
پ.ن : تمام مراحل قبل و بعد ازدواج كردن و زندگي كردن در شهر تهران به مراتب سخت تر از بقيه شهر هاست.
در ضمن 24 سالگي هنوز زوده:n19:
ما دخترا و پسرا از بچگی بهمون گفتن : سمتش نرو ، نگاش نکن ، باهاش حرف نزن .
تا سن 19-20 سالگی با این وضع میگذره ، این باعث میشه که نه تنها چگونی رفتار با جنس مخالف رو ندونیم بلکه از اون چیزی هم که باید بطور عادی انجام بدیم فاصله بگیریم .
مثلا از یه آقایی که کاربر همین فرون هم هست ، یه سئوال میپرسم باید با کلی تعنه و مسخره بازی جوابم رو بگیرم . این رابطه ی عادی ای شده بین دختر و پسرا .
* مهمترین عامل ازدواج نکردن آقایون مسائل مالی و آینده ی مبهمه، اوضاع الان طوریه که آینده خیلی مبهمه و خیلی ها به ازدواج به عنوان یک ریسک بزرگ نگاه میکنند و میگن همین زندگی بخور نمیری که دارم واسم خوبه و حوصله ی دردسر هم ندارم.......
* مشکل بعدی از طرف خانم ها ست که به هیچ عنوان حاضر نیستند همسفر کسی باشن که آیندش مبهمه ، در واقع میخوان همه چیز از همون روز اول واسشون حاضر باشه ، خوب اگه اینطوری بود که دیگه زندگی و تلاش معنا نداشت ...
* بعضی ها هم هستن که کلا از قبول مسولیت فرار میکنند ، که این بعضی ها همون بهتر که کلا ازدواج نکنن و برن بمیرن....
و در آخر یک ضرب المثل حکیمانه : گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت پیف پیف ..... والا.:n19:
یادمه در سالهای نه چندان دور وقتی مدرسه میرفتم. مدیر مدرسه تو سخنرانی هاش میگفتن تو کشورهای اروپایی و امریکا (بلاد کفر) رشد جمعیت منفی هست و مردم ازدواج نمی کنن. و دلیل این امر رو بی ایمانی و فساد و عدم تعهد و اخلاق مردم میدونستند. و اینکه اسلام نجات بخش هست و اونا کافرن و به پوچی رسیدند ....
الان که بد تر از این اتفاق تو ایران داره میفته با رشد امار طلاق . نمیدونم این کسانی که اینطور تحلیلها ارائه میدادند چرا صداشون دیگه در نمیاد.
حس میکنم اونا با داشتن رفاه و شرایط مساعد مالی و اجتماعی از تشکیل زندگی و ازدواج خودداری میکنند و به خاطر آزادیهای جنسی دلیلی نمیبینن برای تعهد و مسئولیت ..شاید اینها دلیل کاهش ازدواج تو همون بلاد کفر باشهنقل قول:
اما ازدواج نکردن جوانهای ما شاید این دلایل نبشه.به نظر اگه اوضاع مالی و تا حدودی فرهنگی(چشم و هم چشمی و..) حل بشه.کی هست که ازدواج نکنه.مطمئن باشید با برطرف شدن این مشکلات ازدواج افزایش پیدا میکنه
نقل قول:
تو يه جمله فرق بين ما و اون ها رو بهت بگم:
در اونجا به خاطر نبود قيد و بند و بي بند و باري در مسائل جنسي رشد جمعيت منفي شده و ازدواج درست و حسابي وجود نداره ولي در ايران به دليل نبود ازدواج درست و حسابي كه بي بند و باري به وجود مياد و رشد جمعيت منفي ميشه.....:n06:
مگه الکیه خرج داره زندگی
انسان به اندازه وجود خودش و تلاش های خودش نصیبش میشود و برداشت میکند. با .. بازی زن خوب نخواهید
بعضی موقع هام هست که عشق و حال و حول نکردی ولی زن گیرت میاد ننه بلقیس،همی بهت میگه ونیش همچی ونیشی سرجات که صدا مدا در نیاد
آره درست میگی شما منم خیلی دوست دارم برم یه شهر دیگه زندگی کنم حتی مجردی ... اینجا نفس آدم میگیره درویی و دودربازی و تجمل گرایی و چشم و هم چشمی و ... بیداد میکنه و ...نقل قول:
پ.ن : تمام مراحل قبل و بعد ازدواج كردن و زندگي كردن در شهر تهران به مراتب سخت تر از بقيه شهر هاست.
با این جملات 100 درصد مخالفم.گاهی فکر میکنم یکی از دلایل ازدواج نکردن اقایان یا برعکس چند همسری شدن اقایان همین شوخیهاشون باشهنقل قول:
اخه کدوم مرد متاهلی حیاط خونشون رو با اجازه میره.یا کدوم یکی از شما مجرد ها هر هفته مسافرت میره.اخه این چه حرف هایی هست که میزنید
در مورد اینکه ازدواج یک لازمه اجتماعی هست با شما موافقمنقل قول:
ولی
در مورد اینکه میگید کلیت ازدواج کلیشه ای هست .خب خیلی کارهای زندگی ما کلیشه ای هست.مثلا طرف 4 سال میره دانشگاه.به قول شما شاید هر روز یه کار کوچک و ریز و متفاوت انجام بدی ولی 4 سال کلیت کارت دانشگاه رفتنه.حالا حساب کن 4 سال دبیرستان + 3 سال راهنمایی+ 5سال ابتدایی هم همینه
بعدش سرکار.مخصوصا کارهای اداره ای.مگه نمیشه یه مجرد کارمند یک اداره باشه؟دیگه تا 30 سال باید هر روز بره اداره عصر بیاد خونه. پس میشه حداقل 16 سال کار یکنواخت + 20-30 سال کار یکنواخت دیگه
در این جور موارد که خیلی هم نادر هست.یعنی احتمالش خیلی کمه که طرف پسر کاملا پاکی باشه و یه زن قالتاق گیرش بیاد یه رسمی هست به اسم نامزدی.همون فردای خواستگاری که عقد نمیکنند.یه چند وقتی که ادم با طرف اشنا بشه میفهمه که یارو بلقیسه یا ننه بلقیسنقل قول:
این حرفی که میزنی واسه شهرای بزرگ صادقه !... تو شهر کوچیک نامزدی = ازدواج ! چرا ؟ چون اگه به هم زدین همه میگن اینا یه مشکلی داشتن و لطف می کنن هر جا میرین مث باغ وحش نگاتون میکنن و پشت سرتون حرف میزنن !نقل قول:
شخصا نمیگم ازدواج نمیکنم چون پول خونه ماشین کار ندارم
از همه اونا اگه یه کار درست حسابی داشتم که خرچ زندگی مشترک در حد متوسط ازش درمیمومد قانع بودم
نقل قول:
اين مشكل هم در شهر هاي كوچك حل شده و اونم اينه كه تا زمان عروسي كسي خبردار نميشه..........اگه توجه كرده باشي هيچ خبري از ازدواج تو فاميل نيست ولي يه دفعه كارت عروسي برات مياد براي هفته ديگه.....:n04:
اینجوریا هم نیست دادا ... بالاخره خاله ای ، عمه ای کسی میفهمه و حالا بیا درسش کن ! ... البته قبول دارم زمان اینا گذشته ... دقت کنی الان بیشتر آشنا شدنا تو دانشگاه و ایناس... مخصوصا دانشگاه آزاد ! .... یه معلم فیزیک داشتیم دبیرستان خیلی باهاش جور بودیم دانشگاه آزاد شهرمون درس میداد ... قسم میخورد 90 درصد بچه هاشون میفرستن تا زن و شوهر پیدا کنن ... (ببخشید اگه جملم یه ذره ...خب.... یه جوریه:n16:..... شرمنده....:n02:) .... البته لازم نبود هم قسم بخوره چیزیه که همه به وضوح میبینیم !:n13:نقل قول:
اتفاقا من حس میکنم بدترین جا برای ازدواج همین دانشگاست
نه به خاطر محیطش و اینکه شاید برخی از دانشجویان برخی از دانشگاه ها قابل اعتماد نیستند...
بلکه به خاطر اینکه دانشجویانی که هنوز مشغول درس خوندن هستند و اکثرا حتی خدمت سربازی نرفتن.تا فارغ ااتحصیل بشن و کاری پیدا کنند زمان زیادی میبره و شاید همین طولانی تر شدن رابطه ها باعث فرسودگی و دلزدگی 2 طرف بشه
فکر کنید یکی ترم 4 کارشناسی از خانومی خوشش اومد.ایشون 2 سال دیگه شاید درسش تموم بشه.میگم شاید چون همین عشق و عاشقی کمی تنبلش میکنه و از درساش عقب می مونه.بعدش خدمت که اونم 2 سال زمان میبره و بعدش حداقل 1 سال برای پیدا کردن کار طلف میشه...واقعا کار زیاد درستی نباشه انتخاب همسر در عین تحصیل
شاید دوره کارشناسی ارشد مناسبتر باشه.از هر لحاظ
نقل قول:
اکثر اون دانشجو هایی که تو دانشگاه ازدواج میکنند که بیشتر مال زمان قدیمتر بود نه الان چون طرف وقتی وارد دانشگاه میشد یه سن و سالی ازش گذشته بود (به دلیل پشت کنکور موندن :n02:) ولی الان طرف وقتی دیپلم میگیره وارد داشگاه میشه و هنوز سنی نداره که بخواد به ازدواج اونم توی دانشگاه فکر کنه و اگرم حرفی از ازدواج باشه بیشتر جو که خودم دیدم پسره 4 ترم با دختره با وعده ازدواج بوده و نگهش داشته بعد تموم شدن دانشگاه گفته خداحافظ
و این ازدواج های دانشجویی رو هم که سالی یه بار میبینی از تی وی پخش میکنه بیشتر ماله دانشگاه های سراسری خیلی بزرگ و معروف هستش نه دانشگاه آزاد که طرف از اول میدونه وقتی واردش شد توش چه خبره و ... و جالبتر اینه که خود تی وی یه بار نشون داد جشن ازدواج دانشجویی رو که سوالش این بود که شما با همین جشن ساده میرید خونه بخت و همه چی حله و همه میگفتند نه بابا این فقط یه نمایشه وقتی برگشتیم شهرمون باید یه جشن مفصل بگیریم و خانوم ها هم تایید میکردند ...
تا زمانی که کار درست حسابی + حقوق درست حسابی برای تامین حداقل 3 نفر ! + مسکن مناسب متععلق به خود و در نهایت بلوغ فکری و رفتاری لازم برای ازدواج پیدا نشده ازدواج کردن اشتباه هستش و در واقع با زندگی خودت و یه دختر بیچاره بازی می کنی
نقل قول:
باور كن اين جوريه تا يه هفته قبل از عروسي هيچكي نميدونه تازه فاميل هاي درجه يك هم يه ماه قبلش تازه با خبر ميشن خودم حد اقل 5 تا اينجوري سراغ دارم و به نظر روش كارآمدي هم هست.....:n06:
نقل قول:
ازدواج كه تو دانشگاه آزاد بيداد ميكنه شما چطوري ميگي نيست من موندم برو دانشگاه آزاد سوال كن از بچه هاي ورودي يك دوره حد اقل 5 تا 10 تاشون با هم رشته اي هاي خودشون ازدواج ميكنن و اتفاقا در دانشگاه آزاد شهر هاي كوچك اين اتفاق بيشتر ميوفته...
نقل قول:
دوست محترم با اين طرز تفكر طرف حدودا 60 70 سالگي شايد شايد شايد بتونه ازدواج كنه :n08:
به نظرم باید یکم واقع بین بود...
کسی که قصد ازدواج داشته باشه اگه دیدش نسبت به زندگی این باشه که اول به بلوغ فکری برسم، بعد خونه دار شم بعد کار و ... خوب تا بخواد به خودش بیاد حداقل 40 سال از عمرش گذشته:n13:
قبول کنید که ازدواج و زندگی مشترک توی جوونی ارزش داره، از سنش که بگذره ارزشش رو از دست میده
خیلی از کسانی که الان سالهاست ازدواج کردن هنوز از خودشون خونه ندارن. سالها اجاره نشینی و سر و کله زدن با مشکلات زندگی...
نظر من اینه که باید با شرایط کنار اومد، فکر ایده آل ها رو هم از سر بیرون کرد. تو این دنیا هیچ ایده آلی وجود نداره. همه ی ما ناقصیم و کم و بیش ایراداتی داریم. کامل فقط خداست:n26:
اما اینکه بعضی ها بخوان تا مناسب شدن شرایط ازدواج رو به تاخیر بندازن خوب این حرف حسابه، ولی دیگه نه تا حدی که جوونی بگذره. 2تا آدمی که میتونن در بهترین دوران زندگی (هر چند با سختی) کنار هم باشن، چرا باید عمرشون رو توی خیابونها و توی جوب حروم کنن؟!:n19:
این چیزهایی که به اسم ایده آل دارید عنوان میکنید واسه یه قشر محدود هست. اکثریت جامعه همچین قدرتی ندارن.
به قول بچه ها هر کس باید قدر کاسه ش آش بخوره:n09:
دوستان یه سوال فنی : :n08:
سن مناسب ازدواج واسه پسر و دختر ؟
نمیخوام از منظر علمی و روانشناختی و این چیزا جواب بدین .... دوس دارم با توجه به وضع جامعه و شرایط حاکم ببینم سن ازدواج مناسب برای پسر و دختره چنده ؟
به نظر من اگه وضعت خوب باشه هر چه زودتر بهتر ولی در شرایط نرمال و معمولی برای پسر 30 سال و برای دختر 23-24 سالگی می تونه سن خوبی برای ازدواج باشهنقل قول:
حرف شما رو در کل قبول دارم اما بالاخره باید یه حداقل هایی رو داشت و بعد اقدام کرد خوب وقتی طرف هنوز دستش تو جیب باباشه و از این طرف فیلش یاد هندوستون کرده !! خوب معلومه این تو زندگی موفق نمیشه اگر ازدواج کنه . در هر صورت معتقدم اگر شرایط نسبی وجود داشته باشه ازدواج عاقلانه که البته عاشقانه هم بوده باشه بهترین اتفاق ممکن برای یه فرد می تونه باشه :n16:نقل قول:
سئوال خوبی بود.بستگی به شهر و فرهنگ اونجا دارهنقل قول:
سن مناسب ازدواج واسه پسر و دختر ؟
نمیخوام از منظر علمی و روانشناختی و این چیزا جواب بدین .... دوس دارم با توجه به وضع جامعه و شرایط حاکم ببینم سن ازدواج مناسب برای پسر و دختره چنده ؟
تو شهرهای بزرگی مثل تهران و کرج و اصفهان شاید شرایط به کلی فرق کنه با شهرهای کوچکتر.تحصیلات هم میتونه روی سن ازدواج تاثیر بزاره
شما فکر کن دختر خانومی که داره برای کارشناسی درس میخونه احتمالا تا 25 سالگی به خاطر درسش سمت ازدواج نمیره...پسر ها هم همینطور تازه پسرها خدمت وظیفه و کار رو هم در پیش دارن که اینا باعث میشه سن ازدواج خود به خود بره بالا....
خب حالا با توجه به همه ی این شرایطی که گفتی به نظر خودت سن مناسب واسه دخی و پسر چنده ؟نقل قول:
به نظرم شهرای بزرگ پسرا 30 اینا ازدواج میکنن!... شهرای کوچیک مث ماله ما هم که دیدم طرف 15 سالشه ازدواج کرده...:Dنقل قول:
Sent from my Xperia S using Tapatalk 2
در مورد پسرا همین که Agame.Arash جان گفت
در مورد دخترا هم بگم که به خاطر تحصیلات و همچنین پشتوانه مالی به سبب شغل سنشون داره برای ازدواج به شدت بالا میره....
من تو دانشگاه خیلی کم دیدم دختری که ازدواج کرده باشه..میانگین سنی دخترای دانشگاه ما شاید 24 یا 25 باشه اما اکثرا مجرد تشریف دارن:n19:
در ضمن منتظر بودن برای پیدا کردن مرد رویاهاشون شیاد دلیل دیگه ای برای بالا رفتن سن ازدواج خانومها باشه
این رو با شما دقیقا موافقم . تو یونی ما هم وضع همین بود اکثرا سن بالا بودن ولی لامصب ها چوری بزک دوزک می کنند که کسی ندونه فکر میکنه 18 ساله شون هستشنقل قول:
:n19:
ولی به نظر من دختر نباید بذاره سنش بره بالا برای ازدواج و نهایتا باید تو 21 تا 23 سال ازدواج کنه !! :n18:
حالا بدبخت خواستگار نداشته باشه چیکار کنه در کل بالا رفتن سن ازدواج 70 درصدش به خاطر اقایون هستنقل قول:
تا من و شما اقدام نکنیم دختر میخواد چیکار کنه...:n02:
30 درصد هم توقع دخترا
خوب صحبت سر همون توقع ها هستش دیگه ! :n02: با یه بنده خدایی صحبت می کردم از همکلاسی ها :n02: می گفت که من اگه بدونم خواستگارم عشقش به من خالص هستش و بتونه عشقش رو به من ثابت کنه من تا اخر زندگی وفادارانه و بدون هیچ چشم داشتی باهاش ازدواج میکنم !! گفتم خوب اگه کسی اومد همه این موارد رو داشت و همه چی رو هم ثابت کرد حاضری مثلا مهریه ازش نگیری یا مثلا 11 تا سکه به نیت ... ازش بگیری ؟؟ دیدم این موند :n08: بعد کلی فکر گفت نه دیگه مهریه نوعی ضمانت و پشتوانه برای زن هستش ( از یه لحاظ درسته ) گفتم پس اثبات عشق و ... چی شداین وسط !! که دیدم جوابی نداشت برای گفتن منم پیچوندم رفتم :n08:نقل قول:
خودخواهی و عدم گذشت گند میزنه به زندگی دونفره ! همین تلافی کردنا ! :n15:... عوضش گذشت و فداکاریه که همه چیو درس میکنه داداش... (کف کردین عجب چیزایی گفتم :n02:! ... ولی جدی بود :n24:!)نقل قول:
احسنت حرفاتون رو کامل قبول دارم اما ربطش به پست من چی بود :n02: ولی درحالت کلی گذشت و فداکاری و در نظر گرفتن شرایط پسر بیچاره :n02: می تونه خیلی کمک کنه به تسهیل ازدواج . و یه مورد دیگه هم که جز معیار های من بود و یادم رفته بود بگم اینکه خانم حتما شاغل باشه :n02: چون الان تنهایی نمیشه یه خونواده رو گردوند :n24:نقل قول:
نقل قول:
ازدواج كه تو دانشگاه آزاد بيداد ميكنه شما چطوري ميگي نيست من موندم برو دانشگاه آزاد سوال كن از بچه هاي ورودي يك دوره حد اقل 5 تا 10 تاشون با هم رشته اي هاي خودشون ازدواج ميكنن و اتفاقا در دانشگاه آزاد شهر هاي كوچك اين اتفاق بيشتر ميوفته...
تا دلت بخواد دوستی تو دانشگاه آزاد دیدم از دو روز و یک هفته تا 4 سال سر کار گذاشتن هم به اسم ازدواج و ... آخرش هیچی به هیچی شده اما ازدواج خبری نبوده طرف به خاطر اینکه نره سربازی اومده بود دانشگاه حالا بره ازدواج کنه فکر میکنی چند نفر از کسایی که تو سن های پایین تر میرن دانشگاه آزاد هزینه تحصیلشون رو خودشون به تنهایی پرداخت میکنند که حالا فکر زنم باشند یا برعکس دختری که اومده دانشگاه توقعش خیلی زیاد میشه و ...
عزیز خیلی ها از روز اول که وارد دانشگاه میشن مخصوصا اگر سنشونم کم باشه و مستقیم از مدرسه اومده باشن تو دانشگاه تازه وارد یه محیط باز شدند و مخصوصا اگر دانشجوی یه شهر دیگه باشند آزادی رو به دست میارن که 100 سال تو دوران مدرسه نداشتند همه رقمه هم برای پسر هم دختر
خیلی ها رو میشناسم با اینکه میتونستند تو شهر خودشون قبول شن و با هزینه کمتر مدرکشون رو بگیرند به قول خودشون برای عشق و حال بیشتر زدن یه شهر دیگه و بازم با حرف ازدواج و این حرفا چند سالی هر کاری خواستند با طرف کردند و ...
واقعا که عجب حرفی بود :n02:نقل قول:
خودخواهی و عدم گذشت گند میزنه به زندگی دونفره ! همین تلافی کردنا !:n15:... عوضش گذشت و فداکاریه که همه چیو درس میکنه داداش... (کف کردین عجب چیزایی گفتم:n02:! ... ولی جدی بود:n24:!)
ولی روزگار و زمانه الان خیلی چیزها رو تغییر داده همه این حرف هایی که شما زدی قشنگه و به به داره اما واقعیت چیز دیگه ای گذشتی که باعث بشه طرف سرت سوار بشه بهتره که نباشه روح آدما خیلی وقته سیاه شده و سفیدی دیگه حرفی برای گفتن نداره و ...
پ ن = این رسم روزگار یعنی این روزگار نزنی میزننت (فیلم قیصر)
از اون + دوم تا اخر صحبتتون با شما موافقم ولی این همش بستگی به خود ادم داره.با توی خانه نشستن و فکر ازدواج بودن هیچ وقت ادم صاحب خانه و زندگی نمیشهنقل قول:
ولی بین +..+
حقوق درست و حسابی برای 3 نفر؟؟؟؟؟؟
به نظر من یکی از علت های اصلی طلاق همین فکر بچه دار شدن هست.طرف هیچی پول نداره.با وام ازدواجش یه خونه اجاره کرده.خودش و زنش هر دو شاغلند که به زور ماهی 1 تومان جمعا حقوقشون هست.1 سال بعد ازدواجشون بچه دار میشن!!میپرسی اخه دیوانه برای چی؟ میگه ما بچه دوست داشتیم. به نظر شما این جهالت نیست؟
تازه طرف پول هم داشته باشه باز هم دلیل نمیشه..
سن مناسب ازدواج رو هر کسی برای خودش تعیین میکنه.وقت مناسب ازدواج اون زمانی هست که احساس کنی نیاز داری (ولی نه به هر دلیلی) ازدواج کنی.احساس نیاز به مستقل شدن.احساس قبول مسئولیت.احساس شروع یک زندگی تازهنقل قول:
یکی توی 20 سالگی به این احساس میره یکی 40 سالشم بشه میگه من نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو قبول کنم
شما اون موقع ازش پرسیدی عشق خالص یعنی چی؟نقل قول:
عشق خالص یعنی طرف به زن دیگه اگر نگاه کرد توی ذهنش نگه این چه خوشگله -یا زشته-
نگه چقدر مانتوش کوتاه بود-یا چرا پاشنه کفشش انقدر بلند بود
اگر شما چنین مردی رو پیدا کردی من براش یه زن پیدا میکنم که مهریه اش1 سکه باشه.نمیدونم چرا شما اقایان کارهای خودتان را نمیبینید.همش گیر میدید به این مهریه.
صحبت شما خیلی جالب بود.دقیقا بعضی اقایان میگن ما نمیخواهیم اصلا همسرمان سر کار برود.نقل قول: