اگر در آینده شنیدید که این قسمت :
"من عاشق و دیوونم "
به
"من احساسی و بیمار هستم"
تغییر کرد تعجب نکنید !
Printable View
اگر در آینده شنیدید که این قسمت :
"من عاشق و دیوونم "
به
"من احساسی و بیمار هستم"
تغییر کرد تعجب نکنید !
نشان داده شده و نشان دادیم که دلزده و سیرنمی شویم چنانچه طنزی با کیفیت و دارای ساختار قوی را پیش رو داشته باشیم. بی اغراق میتوان پیمان قاسم خانی را نقاش اصلی طنزهای سینما و تلویزیون این سالها، البته درمعنای واقعیاش دانست آنجا که از تکرار خود پرهیز میکند و آنجا که کمدیهای به ظاهر عطارانی دیگر مردم را راضی نکرد و سازندگان و ادامه دهندگانش را نیز به بن بستی روایتی رساند. آنچه هست و شواهد حکم میکند این است که پیمان قاسم خانی در این سالها و به سبب کارهای متفاوتش و همچنین به سبب نوشتن فیلمنامههایی که تا حدودی جلوتر از زمان خودش است، از بسیاری بازیگران سینما و تلویزیون نزد مردم شناخته شدهتر است.
ساختمان پزشکان باردیگرنشان داد میشود در بستر فضا و لوکیشنی محدود قصهای آپارتمانی ولی گویا و پویا ساخت. سریال طبق انچه در سالهای اخیر و در قالبها و قابهای تلویزیون مشاهده شده داستان ادامه داری ندارد و اپیزودیک است، ولی در عوض از شخصیتها و موضوعی تازه برخوردار است. سریال در ادامه همان ایجاد و روایت فضاهای فانتزی آثار قاسمخانی شخصیت، موقعیت، تیپ و البته سویه اجتماعی را درکنارهم حفظ کرده، کمااینکه اینجا یک مقداری خطوط اجتماعیاش نیز پررنگتر است.
سریال، داستان نیما افشار به عنوان دکتر روانشناس و محیط پیرامونیاش را روایت میکند چنانکه به مدد همین شخصیت و حرفه سعی در بازتعریف بسیاری هنجارها و ناهنجاریهای فراموش شده و درحال وقوع موجود در اجتماع دارد. این همان نکته اصلی و نهایی سریال نیز هست. چنانکه نوع کاراکترها و محیط سریال نیز به مدد کدهای مختلف نیزدر تکاپوی ارائه این موضوع هستند. شخصیت دکترافشار به عنوان هسته اصلی تمام اتفاقات داستان، برادرش به عنوان شخصی که تازه از زندان آزاد شده، دکترها و منشی ساختمان پزشکان به عنوان مجری کنشها و واکنشهای موجود در دکتر نیما افشار همگی درپی ایجاد برشی از اجتماعی قابل درک است که به نوعی مبین تمثیل مشت نمونه خروار نیز هست. سریال به شدت از قالبهای تکراری این سالهای تلویزیون فراری است و درکنارآن درپی نوعی عبور از کنار خط قرمز است. عبوری که نه معنی تخریب و ابتذال، که بوی تعامل میدهد و دلسوزی و اتحاد.
از کلیدیترین و مهمترین نکات سریال شخصیت پردازیهای درست و بکری است که حتی بیشترین نقش را درکیفیت و فراز و فرودهای سریال ایفا میکنند، چرا که اینجا دیگر شخصیتها نیستند که معطل پیشبرد و پیشرفت داستان باشند بلکه هر کدام داستانی دارند، آنها خود عامل ایجاد داستان هستند نه داستان عامل ایجاد آنها، وقتی به محض انجام یک فعل توسط انها، به سرعت به دنبال عامل و ما به ازای آن در جامعه هستیم چنانکه حتی نگهبان سریال نیزبرای خود داستان دارد. این همان نکته مهمی است که سریالهای ما برای جدی گرفته شدن در این سالها فراوان به آن محتاجند ولی کمبودش را مشاهده میکردیم البته این نه به معنای شخصیت پردازیه فاقد داستان قابل اتکا است چرا که ساختمان پزشکان کیفیتش را درگرو این عوامل در کنار هم است که بدست میآورد. چنانچه تمام اینها را نه ازفضای کاملا واقعی که از فضای نیمه واقعیاش دریافت و استدلال میکنیم. که البته این رویکرد و روال را میتوان مدیون تعامل خوب میان مدیران و سازندگانش درارائه کاراکترهای قابل بحث دانست.
درباب نقدهای اجتماعی موجود در سریال فراوان میتوان نوشت، یا حتی آنرا نقد کرد. همانطور که گفته شد شخصیتها اگرچه فانتزی ولی دارای ما به ازای بیرونی هستند. دکترافشاری که نماد انسانهای منطقی و دارای حجب و حیا است که آنرا در مقابل هجمه وارد بر خودش نیز حفظ میکند، برادری که منطق در او و ذهنش جایی ندارد، منشیای که تواناییهایش بسته به شرایط و منفعتش تغییر میکند و آنرا در پس گیجی خواسته و ناخواستهاش پنهان کرده، پدر و مادری که ارزشها را جدی نمیگیرند و در تشخیص سره و ناسره چشم خود را به حقیقت میبنند و سر ناسازگاری با فرزند عاقلترمیگذارند، افرادی که حق و منطق در زبان ولی نه در عمشان حاکم است، همه در پی گوشزدی هوشمندانه است که حرفهایش را نه مستقیم که در پس شخصیتهایی آشنا میزند که مفهموم بیرونی و پنهان را در ارائه اثری هرچه بهتر حفظ میکند. در این میان نقدی و اشکالی که وارد است نه به خود این بخشها که بیشتربه بعضی قسمتهایی است که این موارد را بسیاربیشترازحد معمول پررنگ کرده و تا حدودی تا مرز افراط نیز به پیش میبرد، آنجاکه دکتر افشار تحت تاثیر فشار محرکها، اطرافیان و خانواده قرار میگیرد و درمقابلش منفعل عمل میکند، نکتهای که در کار قبلی صحت یعنی چارخونه نیز مشهود بود و آنجا نیز شخصیتی که حمید لولایی بازیاش میکرد نیز چنین در مقابل اطرافیانش رفتار و عمل میکرد و صحت انرا همراه خود به این سریال نیز آورد. نکتهاش اینجا است که درست است که افرادی این چنین درجامعه فراوانند که علیرغم تواناییهایشان مورد رفتارهای پر از اشتباه و خلاف منطق دیگران که حاصل منفعت طلبیهایشان است قرارمیگیرند، ولی تکرار و استمرار ایجاد چنین موقعیتهایی در سریال نه تنها کارکرد اصلیاش که همان نقد افراد و جامعه است از دست میدهد تا حدودی مبدلی برای تحریک عصبی بیننده به علت خارج شدن این رفتارها از حالت عادی نیز میشود. دراین باب قسمتی را میتوان یادآوری کرد که پدرنیما افشاردر کلانتری از او میخواهد تا به جای برادر خلافکارش شب را در زندان بماند تا برادر خلافکار بتواند شب را در خانه و کنار خانواده سپری کند. تکرار این مسائل هر چند واقعیت و درراستای نقد اجتماع باشد ولی چانچه از حالت تعادل خارج گردد میتواند به تحریک عصبی بیننده منجر و آن تذکر را بیاثر کند.
نکته ضعف دیگر عنصرغالب سریالها و فیلمهای سالهای اخیر در نمایش پر تاکید وجه سیاه یا خاکستری آدمها است، که هر چند حاصل و برآمده از اجتماع پیرامون، ولی مسبب راه اندازی و تشدید تفکری نابجا که تاثیرش را نه به صورت گله و شکایت از شرایط، در جهت بهبودی، که موجب تسری و عمق بیشتری ناهنجاریهایی این چنین میگردد ناهنجاریهایی که پذیرشش از سمت تنها یکسری از کاراکترها قابل چشم پوشی است و البته لازم ولی پدیدار شدن آن در بیشتر افراد سریال موجب نوعی حس بیاعتمادی، و منفی گرایی میشود. کافیست تا به پدرو مادر این سریال به عنوان انسانهایی سرد و گرم چشیده که به شیوه معمول باید مامن و آرامش فکری فرزندان باشند نگاهی بیندازیم تا چرایی تمایل این پدر و مادر در جهت بروز ابعاد سیاه و یا درجاهایی خاکستری شخصیتها در ذهنمان شکل گیرد. البته سریال تلاشش این است، به واسطه روانشانس بودن شخصیت اصلی با بازی خوب بهنام تشکر، بسیار واکاوی کند اجتماع را. که در این میان سعی میکند به واسطهٔ همین شخصیت که تا حدودی نقش قاضی و معیاررا نیزایفا میکند هرچه بیشتر و بهتراز آزمون سوالها و وقایع اجتماعی حاصل از آن بیرون آید ولی خوب کمی اعتدال و نرمش در قبال شخصیتها و رفتارشان برای تاثیرگذاری و واقع نمایی بیشتربهتر شاید ما را با مجموعه کاملتری روبرو میکرد که البته تمامی این موارد چیزی از ارزشهای فراوان سریال کم نمیکند.
سریال همانطور که درزمینه شخصیتپردازی و نوع روایت و ایجاد مولفههای خوب در زمینه طنز موفق نشان میدهد، از بازیهای بسیارخوب و انتخابهای بسیار خوب نیز بهره میبرد، نقطه قوت این بخش بهنام تشکراست که درعین اینکه بنا به اقتضا ایفاگرنقشی جدی است ولی به خوبی توانسته کمی چاشنی طنز لازم را به شخصیت وارد کرده، به صورتیکه نه به دام لودگی و افراط بیفتد و نه فاقد جذابیتهای و شیرینیهای لازم باشد. دیگر بازیگران نیز به مانند شخصیت اصلی هرکدام درجای خود قرار دارند و نقش خود را به بهترین شکل ارائه میدهند، بهترینی که حاصل همان شخصیتپردازی و کارگردانی خوب و توام آن است.
نکته آخر اینکه مدتها بود جای طنزی ساختارشکن و البته تاثیرگذار در تلویزیون خالی بود. تلویزیون به ساختمان مشاغلی دیگرو نوع روایت طنزی این چنین فراون نیاز دارد. طنزی که قالبهای معمول را بشکند، طنزی که سوتفاهم را برطرف کند، چالش ایجاد و آنرا مرتفع سازد، سوال مطرح سازد و پاسخ دهد، دلسوز باشد و اما از دایره منطق خارج نشود، بخنداند اما نه هر قیمتی، تصویرگر وقایع باشد اما دروغ نگوید و بیطرف باشد و یاد دهد نقد را باید از خود شروع کرد نه اجتماع. به همان شیوهای که درقسمتی از سریال و در بحثی که سر ساخت طنزفاخر و انتقادی مطرح شد، فراوان عملکردهای تلویزیون مورد نقد قرار گرفت و نشان داد نقد و نقد پذیری در کنار هم است که بستر و زمینه را برای پیشرفت فراهم میکند.
نهایتا باید تبریک گفت به عوامل سریال و دست اندرکاران تلویزیون که به واسطه تعامل و تامل توانستند کاری درخورارائه دهند که هم مخاطب عام و هم مخاطب سختگیر و خاصش را راضی کند.
منبع : سینمای ما
ممکنه لینک هر دو آهنگ رو بذارید؟
بچه ها این سکانس آخر امشب خیلی باحال بود=)))
سلام
لطفا از دامن زدن به مباحثات حساسیت برانگیز خودداری فرمایید .
نقل قولهایی هم که اندکی حاوی بحث بودن حذف شد . اگر سووالی در کامنتتون نوشته بودید لطفا تکرار کنید
ممنون از حلمتان
دفترچه تلفن شیرزاد + (احتمالاً اینسپشن بازی ) سکانس آخر :)
نازنین : از این دست میدم به اون دست
از اون دست میدم به این دست
ولی حالم جا نمیاد فک کنم باید دو تا گوشی باشه:27:
OK پیرمرد جان دیگه تکرار نمیشه ، اون قضیه نوشابه رو دوباره تعریف کنم؟نقل قول:
نقل قولهایی هم که اندکی حاوی بحث بودن حذف شد . اگر سووالی در کامنتتون نوشته بودید لطفا تکرار کنید
یادم نیست چی پرسیده بودم:31:
ولی من فکر کنم این منشی جدید یک کلکی تو کارشه !
احتمالا سرشون رو کلاه میزاره .
آره یه جوریه! :31:نقل قول:
حتما قبلیه رو میارن. ناراحت که شدن خودشون! :31:
دیشبی قسمت چند بود؟ فکر کنم باید 41 میشد من فکر کنم دیدم 42 شده همین دیشب؟ من فکر کنم 40 رو ندیدم بعد دیشب هم باید 41 پخش نمیشد مگه؟ فکر کردم نوشته بود قسمت 42 ام ؟
فیلمش از نظر من یک فیلم مبتذل هست، از فیلم نامه بسیــــــــار ضعیفی هم برخوردار هست.بازیها ضعیف و به قول فراستی فیلم هیچ هدفی رو دنبال نمیکنه.
آدم نباید هرچیزی رو به تمسخر بگیره و اسمشم بذاره طنز
طنز اونی بود که اقای مدیری میساخت.
سلام.نقل قول:
دوست عزيز اين كه فيلم نيست ... سريال هستش
منظورتون چي بود دقيقا؟ چه چيزهايي رو به سخره گرفتند؟
از هدف صحبت كرديد ... هدفي بالاتر از بيان اشتباهات و عقايد و رفتار هاي غلط اجتماعي؟! ( اگه يخوايم در مورد هدفش صحبت كنيم 30 خط ميشه هدفش رو نوشت )
ولي جدي بيايد بگيد كه چي رو به سخره گرفتند ...
ممنون
من که با دیدن این سریال لذت می برم مخصوصاً خانم شیرزاد :27:
فعلا از بقیه برنامه ها بهتره ... هرچند خیلی جاهاش رو کمرنگ کردن، مثل ازدواج ناصر
یا اولای شیرزاد که مرد جوون می دید شینش می زد...:36:
و نقطه مقابل این سریال ستایشه...که از اول تا آخرس مصیبت و غم و گریه و زاریه:41:
دوستان دیشب قسمت چندم بود؟کسی سایتی سراغ نداره که فیلم رو برای دانلود گذاشته باشه؟قسمتهای قبلی منظورمه
لطفا زود جواب بدید مدیران اینجا زود این پست رو مثل پست قبلی پاک میکنند
دوست عزیز پیغام هات رو چک کن، لینک ارسال شدنقل قول:
ولی پدر و مادر دکتر افشار ، خوب پوست اون شرکت کنسرو رو کندن !
بیچاره ها رو به گریه کردن انداخت . عجب تحصنی کرده بودن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شما راجع به چه سریالی صحبت می کنین؟ گویا تاپیک رو اشتباه اومدین! :دینقل قول:
سلام بر جناب فراستی خوب هستین!:21:نقل قول:
نقل قول:
البته یه هدفی توش بود
نتیجش این میشد که باید در مسیرمون استوار باشیم... تا موقع رسیدن به هدف!! (حتی عمق مسئله$:31:)
دیشب تیکه آخرش چقدر وحشتناک بود ! :31:
آره : دینقل قول:
من تو فکر بودم داشتم سریال رو هم میدیدم نیما که نازنین رو صدا کرد یهو شیرزاد برگشت زهرم ترکید :31:
یا اونجا که نازنین مثل شیرزاد میخندید خیلی وحشتناک شده بود :31:
دیشبش واقعا با معنا بود
نشون داد که با اتحاد و پشت هم بودن و بی توجهی به تهدید ها هر کاری میشه کرد
پیرزن مادر دکتر نیما شخصیت جالبی داره . خصوصا وقتی مثل این شکلک میشه : :19:
بابا مادرزن پیمان قاسم خانیه دیگه، نباید دست کمش گرفت!نقل قول:
نقل قول:قصدم انتقاد الکی نیست اما واقعا این برنامه چقدر بار محتوایی داره!! کنایه ها انقدر سطحی هست که به فیلم های سوریه ای شبیه هست! ایراداتی که میتونم به این سریال وارد کنمنقل قول:
1-جا انداختن فرهنگ لمپن بازی و لات بازی ( که سیاست کنونی صدا و سیماست و مملکت داره میشه مثل زمان رضا شاه!! قلدری و زور گویی به طور ضمنی توی فیلم داره تبلیغ میشه)
2-بازی ضعیف هنرپیشه ها و خیلی ضعیف پدر و مادر دکتر افشار!! انگار استفاده از نابازیگر با استفاده از بازیگر های تازه کار اشتباه گرفته شده!
3-کش دادن زیاد سکانس ها و صحبت های پدر و مادر دکتر افشار
4- بیان سطحی مواردی که قراره توی فیلم مورد نقد قرار بگیرند که نمیذاره بیننده ی خوش ذوق از دیدن فیلم لذت ببره
5-ارایه هجو به جای طنز! موارد خنده دار فیلم که من خودم هم با دیدنشون خدم میگیره متاسفانه هجو هستند!! مثلا بازی خانوم شیرزاد که جزو سکانس های خنده دار فیلم هست یکی از این نمونه هاست! قسمت های هجو فیلم خنده دار و طنز فیلم بسیار سطحی هست!
جدا ؟؟نقل قول:
یعنی مادر بهاره رهنما هستن ایشون ؟؟
چقدر هم به هم میان :27:
امشب خیلی جالب بود
که سر چه مسائلی چه باجهایی باید داد
یا باید مسئله رو از اول گفت یا اینکه باید منتظر همچین فجایایی بود
بازیشون اونقدرها هم ضعیف نیست که شما میگید ولی یه کم دارن حوصله آدم رو سر میبرنکد:بازی ضعیف هنرپیشه ها و خیلی ضعیف پدر و مادر دکتر افشار!! انگار استفاده از نابازیگر با استفاده از بازیگر های تازه کار اشتباه گرفته شده!
به نظر من تو اکثر طنز هایی که ساخته میشه همه هدف خندادن مخاطب هست که خود عوامل هم بهش اعتراف می کنند و ازش به عنوان معیار موفقیت یاد می کنند.
متاسفانه من تو این فیلم و خیلی فیلم های طنز دیگه محبتی بین افراد نمی بینم حتی بین مادر و فرزند ! یک جورایی همه با هم دشمن اند. تو این فیلم همه بشدت همدیگر را تخریب می کنند. انگار نه انگار که انسان هستند و عاطفه دارند
گاهی اوقات هم شادی و خنده در کنار غم معنی پیدا می کنند و واقعی جلوه می کنند ( البته تو فیلم طنز غم باید کمتر باشه ولی نه اینکه نباشه ) . وقتی شما یک غمی تو یک فیلم مشاهده می کنید آمادگی شما برای خندیدن بیشتر میشه و آن خنده دلنشین تر هست.
من همه این ها را تو یک سریال فقط دیدم آن هم سریال زیبای "زیر آسمان شهر" بود. محبت فولاد به پدرش حتی در بدترین شرایط ، محبت بین خانم فرامرزی و آقا غلام که برای هم می مردند ، آن دور هم جمع شدن های زیر آلاچیق ، آن ناراحتی و غم هایی که در غیاب هر کدام از شخصیت ها برای بقیه ایجاد میشد.
حتی من معتقد هستم بار طنز زیر آسمان بیشتر هم بود.
من یادم زمانی که پشت صحنه زیر آسمان شهر را می گذاشت برای هر قسمت اسمی را انتخاب کرده بودند مثل عدالت ، محبت یا تنهایی ، غرور و ... چیزی که من به سختی میتوانم الان تو فیلم ها ببینم.
بله ، این حرف دل ما بود ، امیدوارم باز هم بتوانم از آن طنز که لااقل مورد علاقه من بود ببینم.
آخر ما نفهمیدیم به این مجموعه های تلویزیونی میشه طنز گفت یا نه ؟! یکی میگه باید بگیم کمیک یکی میگه طنز مال ادبیات و نشته هست و ... :41:
قسمت دیشب، تیکه ویروس کامپیوترش و اون ماسکش خیلی جالب بود :27:
طراح لباس «ساختمان پزشكان»:
تلويزيون از ما ميخواهد مدسازي نكنيم
طراح لباس سريال «ساختمان پزشكان» دربارهي لزوم ارائهي الگوهاي جديد و كاربردي از سوي تلويزيون، گفت: همه لباسهايي كه در تلويزيون نشان داده ميشود، قابل استفاده نيست.
ليدا نوبخت در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: ميتوان به راحتي از طريق سريالهاي تلويزيوني مدلهايي را در اختيار مردم قرار داد كه از آنها استفاده شود؛ منتها تلويزيون برعكس عمل ميكند و از ما ميخواهد مدسازي نكنيم و لباسهاي طرح دار ارائه نكنيم.
وي ادامه داد: در همه دنيا مردم دوست دارند روي مد لباس بپوشند، اما يك لباس را كه بلند و طرح دار است فقط به خاطر طرحدار بودن نميتوان در سريالهاي تلويزيون استفاده كرد.
اين طراح لباس خاطرنشان كرد: تلويزيون نميتواند در برنامههايش به فرهنگسازي دست بزند و پوششي را كه هم قشنگ و هم درست و پوشيده است به مخاطب پيشنهاد و آموزش دهد؛ از آنجا كه تلويزيون مخاطب زيادي دارد، راحتتر ميتوان به مردم آموزش داد؛ اما متاسفانه تلويزيون زياد همكاري نميكند و سخت گيري ميكند طراحي لباس در سينما راحتتر است.
نوبخت سپس به بيان مثالي در اين زمينه پرداخت و گفت: به عنوان مثال در يكي از كارها ما يك مانتوي قشنگ طراحي كرده بوديم ولي چون طراحي داشت به آن اجازه پخش داده نشد؛ تا زماني كه همكاري نباشد فكر نميكنم بتوان اين مشكل را حل كرد.
وي افزود: هميشه آرزويم اين بوده كه يك برنامه در تلويزيون داشته باشم تا شيوه صحيح لباس پوشيدن را در آن آموزش دهم؛ در اين برنامه ميشد يك نفر را كه خوب يا بد لباس پوشيده، به بينندگان نشان داد.
نوبخت در ادامه گفت: در ايران طراحان لباس و صحنه عموما يكسان هستند و چون طراحان عموما مرد هستند و ذوق و سليقه زيادي به خرج نميدهند، نتيجهاش اين مي شود كه لباسها قابل استفاده نيستند. بهتر است طراح لباس و صحنه از هم جدا باشند و هركس جداگانه كار كند تا دقت بيشتري صرف شود.
وي تاكيد كرد: ذوق و سليقه بايد در طراحي لباس وجود داشته باشد؛ يك طراح لباس بايد توجه باشد كه براي سريال طنز يا درام لباس طراحي ميكند. در سريالهاي طنز رنگ لباسها بايد شاد باشد؛ بايد به اين مسائل توجه كرد.
اين طراح لباس در پايان با اشاره به طراحي لباس در «ساختمان پزشكان» گفت: در اين سريال لباسها به گونهاي طراحي شده بود كه قابل استفاده بود و بازيگران لباسها را براي استفاده با خودشان بردند؛ در صورتي كه معمولا در سريالها اين اتفاق نميافتد.
:دی دوستان اصلن دیدن برنامه گلخانه بازیگرهای سریال رو میاره؟:دی
3 روز پیش : نازنین و ناصر
2 روز پیش: هومن
1دیروز:دی: کتی و سرهنگ (نمیدونم اینا واسه چی اومدن؟:دی)
امروز هم حمید برزگر و محبوبه اومدند :دی
یه چیزی که از این برناهمه امروز فهمیدم این بود که پیمان قاسم خانی داماد محبوبه هست! یعنی محبوبه مامان بهاره رهنما هست :دی
تازه یه نظر سنجی واسش گذاشته بود که انگار 70 خورده ای( کم یا زیاد ، یادم نیس) رای زیاد اورده بود !
تازه سریال تا شب قبل ماه رمضون : دی ادامه داره و قرار نیست که ادامه پیدا کنه :(
چه جالب نمی دونستم!نقل قول:
این پروین قائم مقامی قبل از انقلاب هم هنرپیشه بوده در فیلم های اون زمان؟
2 قسمت اخراج خانم شیرزاد قشنگ بود ؟
من ندیدم.
کسی لینک دانلود نداره ؟
آقا ما هرچي پست ميذاريم پاك ميكنن نميدونم مشكل از منه يا تو فروم نميشه حقيقت هارو گفت.
گفته بي ارتباط با مطلب!!!!!!!!!!!!!!!!!!:18:
خب اگه بي ارتباط بود كه نمينوشتم.:13:
ارتباطش حقيقته كه نبايد گفته بشه.:41:
الان اينم پاك ميكنن.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این حال گیری نازنین از مادر نیما و کتی چیزی بود که همیشه منتظرش بودم : د ی
امروز داستان فوقالعاده بود !
ابتکاراتی که تو فیلمنامه وارد شد خیلی بدیع و عالی بود ...
به خصوص اون بازی رولت روسی با تفنگ شکاری ... و تیر جنگی به جای مشقی ...
مباحث روانشناسیش هم خیلی آموزنده و خوب بود ...
کلاً از بهترین قسمتها بود این قسمت ... البته بیشتر از منظر داستانی و جذابیت سناریویی ... و الا خیلی بار کمیک نداشت ...
اما نکتهی جالبش هم همین جاست که ساختمون پزشکان به جایی رسیده که نیازی نداره هجو و لودگی نشون بده تا مخاطب رو پای خودش نگه داره ... اندک کمدیهای موقعیت و البته داستانهای قرص و محکمش میتونه به راحتی هر بینندهای رو جذب کنه، حتی کسی که فقط به قصد خندیدن میشینه پای سریال ...
سکانس اضافی زیادی نداشتیم این قسمت، یکی از بهترین سکانسها، سکانسی بود که نازنین جلوی نیما اعتراف میکرد ...
نویسندهی این قسمت کی بود ؟!
موضوع امشب در مورد منطقه امن هر فرد تو زندگی مشترک خیلی جالب بود .
موضوع خیلی جالبی بود کاشکی بهتر درش میاوردن . تو کمتر فیلم یا سریالی دیده بودم که رو چنین موضوعی کار کنن.
از اون موضوعاتی هست که خیلی از مردم باهاش رویرو هستن ولی خیلی کم در موردش فکر نمی کنن مخصوصا بصورت یک موضوع مجزا.
پ .ن : سکانس آخر رو معلوم نشد چرا کارگردن بازیگر رو برد چسبوند به شیشه و 2 بار ناخواسته بازیگر دست و تنش خورد به شیشه و صدای نسبتا بلندی هم داد ولی دوباره فیلم نگرفتن و کارگردان بهمین رضایت داد !!؟
سلام ...
دوستان و برادراي عزيز ...
سرنوشت تاپيك مختارنامه رو در نظر داشته باشيد عزيزان ...
اگه كسي انتقاد بيجا كرد لازم نيست در برابرش جبهه اي بگيريد ... شما اگه از مواردي خوشتون اومده ميتونيد اون ها رو ذكر كنيد دوستان ... در پي جواب دادن به همه ي انتقادات به طور مستقيم نباشيد. ميزان تشكر از پست شما مشخص ميكنه كه حق با شماست يا حق با انتقاد كنندگان ... پس بحثي نداشته باشيد و ناراحت نكنيد خودتون رو ...
البته اين رو هم بگم بعضي دوستان هم خيلي خوب انتقاد ميكنند ... در برابر گفتن نكات مثبت ... نكات منفي رو هم ذكر ميكنن و انصاف رو رعايت ميكنند ( كه اين از شرايط انتقاد صحيح هستش )
با تشكر :11:
به نظر من که خوب نبود!:دینقل قول:
به خاطر اینکه معلوم نشد اخر چی شد! نازنین خوب شد یا نه؟ از منطقه امن اومد بیرون یا نه؟ این نیما خل که بلد نیست حرف رو درست بگه !
ور میداره به جای اینکه بگه ارزوهایی که بهش احتیاج داره میگه ارزوهایی که میخوای!
البته بحث روانشانسییش خیلی خوب و اموزنده بود :20: حیف که نیما بد نقل قول کرد :13:
نویسنده این قسمت امیر برادران بود .
این فقط نظر من بود :40:
درمورد این بحثی که الان شده تو این تایپک بگم که من مخالفتی با پست های ( جناب نارنیا ) ندارم چون باعث میشه از گزارش ها و حرف هایی که در باره ی این سریال گفته میشه ( چه نقد چه تعریف ) با خبر بشم .