:18::18: والا کسی که ضایع شد خود قلعه نوعی بود بعدشم فردوسی پور گیر میداد چون قلعه نوعی با زیرکی می خواست حرف رو عوض کنه و نمی خواست قبول کنه که اشتباه کردهنقل قول:
Printable View
:18::18: والا کسی که ضایع شد خود قلعه نوعی بود بعدشم فردوسی پور گیر میداد چون قلعه نوعی با زیرکی می خواست حرف رو عوض کنه و نمی خواست قبول کنه که اشتباه کردهنقل قول:
دستهاي چسبناك یکی از اصطلاحات مندرآوردی گزارشگران نچسب فوتبال است که سالهاست دارند ازش استفاده میکنند به بهانهی مهیج کردن گزارش، در حالی که چیزی که اصلا بهش توجه نمیکنند این است که خود مسابقه باید هیجان داشته باشد، حالا چه دست دروازهبان چسبناک باشد چه بدون چسب.
معنیش هم مثلا این است که توپها از دست طرف رد نمیشود، طرف همهی توپها را میگیرد، یا یک همچین چیزی. در بازی ایران و کره هم وقتی زور فورواردهای ما به دروازهبان کره نمیرسید گزارشگر از این اصطلاح استفاده کرد.
از این دست اصطلاحات هم کم نداشتیم چند سال قبل -که هنوز هم مشابهشان کاربرد دارد، مثل همینی که عرض کردم-. شاید شما هم یادتان بیاید این چند تا نمونه را:
» "بازیکن اُست/اُص و قرصدار و محکمیه این بازیکن". در تلفظ این کلمه بین بزرگان اهل فن اختلاف نظر وجود دارد، در واقع به جز گوینده، دیگران نفهمیدهاند این کلمه یعنی چه.
» "مزه مزه میکنه بزنه نزنه، میزنه". منتها میر...نه. البته این تکهی آخر را هیچ وقت روش نشد بگوید و من از خجالت حضرتاش درآمدم، شما ببخشید.
» "فرصت برای همه کار از جناح راست". در صورتی که معمولا از جناح راست یا چپ در نهایت دو سه تا کار بیشتر نمیشد کرد. یا سانتر میکردی روی دروازه، یا مثل عباس آقا کارگر میرفتی توی پرچم کرنر یا میزدی سر توپ و پاس میدادی عقب. شد سه تا، فوق فوقش توپ میافتاد زیر پای حضرت مارادونا، کمی مسخرهبازی قاطی کار میکرد و و دفاع و دروازهبان و تیر و مشعل و دوربین عکاسها و همه و همه را از دم دریبل میکرد و با توپ میرفت توی دروازه، نه دیگر همه تا کار که بابا.
» "کولهباری از تجربه". تصور اینکه بازیکنی سن و سالدار، با یک کولهبار، آنهم پر از تجربه، وسط زمین دنبال توپ بدود و بخواهد فوتبال هم بازی کند خب، انصافا خندهدار است، نیست؟
نقل قول:
ما نه تيكه هاي گزارشگرها رو فهميديم نه حرف هاي شما :27:
دیشب کلی حال کردم واقعا بهم چسبید
کل برنامه به کنار و اون 3 دقیقه اخر به کنار
فردوسی پور قلعه نوعی رو شست گذاشت کنار
کسی که تمام تقصیرات رو به گردن بگیره یعنی بازیکن رو مقصر ندونه یعنی به عرضگی از خودش بوده پس باید استعفا بده
ولی این قلعه نوعی خیلی رو داره با احساسات مردم بازی کرده و بازم حاضر جوابی میکرد
از ترس اينكه بازيكنا برنگردن بگن اين بابا چيزي حاليش نبوده همه تقصير هارو گردن گرفت وگرنه اين يه ادم كوفتيه كه خدا ميدونه!!!!!:18:نقل قول:
جناب اقاي فردوسي پور وررود شما را به جرگه تروريست هاي جهان تبريك عرض مينماييم(ستاد تروريستي ناكام مانده در ترور رضا عنايتي)
به به کم الله!
عرض کنم خدمت دوستانی که درست برنامه رو ندیدن!
mms://media.iransima.ir/tv3/tv3_13860508_020.wmv
از قلعه نویی بی ادب و پر رو دفاع نکنن که عادل فردوسی پور سوادش هیکلشو میخره!
فیلم رو ببینین
یک تیکه آخر کار فروسی پور به قله گفت معمول اینه که این موقع ها استعفا میدن! بعد قله گفت یعنی چی و عادل گفت یعنی همین!!!!!!!!!!!!!!!
و آخر کار ذوالفقار نسب که گفت امیدوارم مربی شایسته انتخاب بشه و موقع خداحافظی که عادل بلند جواب قله رو داد و با گریه رفت خونه! تا دیگه هوس کتمان حقیقت و در افتادن با باسواد تر از خودش نکنه و با بزرگتر از خودش درست حرف بزنه!
حالم از آدم های غد بهم میخوره(شکلک استفراغ!)
در بالا اشاره شد.
قله نوعي اصلا مربي نيست بابا!!!!!!!!!!!!!!
دلیلی برایه این حرف مسخرت داری؟نقل قول:
طفلي عادل اينقدر تا حالا ضايع نشده بود
جناب... کمتر جک بگو
این خودش نشانه ی اینه که امیر خان شما جلوی عادل کم آورده...نقل قول:
اميرخان : شما مجري هستيد بزاريد كارشناسا سوال فني كنند
وگرنه همه میدونن که عادل غیر از مجری گری یه کارشناس فوتباله و میتونه نظر بده...
فهمیدن این حرفها iq بالا میخواهدنقل قول:
ما نه تيكه هاي گزارشگرها رو فهميديم نه حرف هاي شما
با قدرت تایییید میشهنقل قول:
به به کم الله!
عرض کنم خدمت دوستانی که درست برنامه رو ندیدن!
mms://media.iransima.ir/tv3/tv3_13860508_020.wmv
از قلعه نویی بی ادب و پر رو دفاع نکنن که عادل فردوسی پور سوادش هیکلشو میخره!
فیلم رو ببینین
یک تیکه آخر کار فروسی پور به قله گفت معمول اینه که این موقع ها استعفا میدن! بعد قله گفت یعنی چی و عادل گفت یعنی همین!!!!!!!!!!!!!!!
و آخر کار ذوالفقار نسب که گفت امیدوارم مربی شایسته انتخاب بشه و موقع خداحافظی که عادل بلند جواب قله رو داد و با گریه رفت خونه! تا دیگه هوس کتمان حقیقت و در افتادن با باسواد تر از خودش نکنه و با بزرگتر از خودش درست حرف بزنه!
راستی من کل صفحات این تاپیک را نخوندم نمیدونم کسی گفته یا نه ، ولی خیلی جالبه اصلا کویت تو جام ملتها نبوده که اسمشو تو نظرسنجی گذاشتید !
همه فهميدن ...!نقل قول:
از اون جالبتر 5 نفر به کویت رأی دادن!!! :18: :27:
اينم گفتيم !«چشمك»نقل قول:
سلام
ديروز به مطلبي برخوردم با موضوع «افشاگری صورتی درباره فوتبالیست ها» که توجه من را بخودش جلب کرد. اين مطلب را که بقلم «کامران نجف زاده» هست عينا در زير قرار مي دهم:
قبل از جام جهاني بود.
بالاخره آن روزها همه تشنه خبر بودند و هر سوژه اي بزرگ مي شد. در جلسه تمرين تيم ملي در هنگ كنگ، دو تيم به دو گروه تقسيم شدند كه يك گروه را ايويچ تمرين ميداد. درجريان بازي، "م" دو سه بار روي پاي "ا" محكم تكل رفت. بارآخر "ا" كه فكر ميكرد "م" زيادي خشن بازي ميكند، به سمتش هجوم برد.
اين اول ماجراست. چندلحظه بعد صدايي شنيده شد. چيك چيك! اين صداي دوربين يك عكاس بي مزه هنگ كنگي بود كه از صحنه حملهور شدن آنها به هم عكس ميگيرد. هرچه التماس ميكنند كه عكس را پس بده به گوشش نميرود كه نميرود. حتي مسئولان تيم ميخواهند او را تحويل پليس بدهند به جرم اينكه نبايد از تمرين ما بدون اجازه عكس برداري ميكرده! ولي پليس سرش شيره ماليده نمي شود.
عكس ايكي ثانيه بعد در روزنامههاي ورزشي خودمان چاپ ميشود. ريشه ماجرا به يک "دوست" مشترک بر ميگردد.
چندماه بعد هم در اردوي تيم ملي علي و رضا به پاي هم مي پيچند. اول علي مقصر بود. رضا تكل ميرود. و علي به او مي توپد. رضا هم جوابش را مي دهد. ولي وقتي قرار مي شود دونفر روي هم را ببوسند و از هم معذرت خواهي كنند يكهو رضا با «كله» مي زند به... ماجرا به گلايه اي مربوط است که علي از رضا داشت. رضا مي داند بعد ازبازي ملبورن شب در اتاق هتل چه کرد که تمام آدم هاي به اصطلاح اخلاقگراي تيم ملي کرک و پرشان ريخت.
داريوش از آلمان ديپورت مي شود. مسايل اخلاقي... "م" تيتر يک روزنامه بيلد ميشود. دختر يک پروفسور معروف آلماني مقيم آلمان عکسي از سونوگرافي و کودکي که ادعا ميکند فوتباليست ايراني پدرش است انتشار داده. همسر "م" تاپاي طلاق ميرود.
شهلا از اعتياد وحشتناک معشوقهاش گفته و اينکه شبها يواشکي در تراس اتاق خواب ناصر و همسرش ميخوابيد و تا صبح همسر خدا بيامرز ناصر را لعنت ميکرد... ناصر در اعترافاتش از خانههاي تيمي بچه معروفهاي فوتبالي گفت...
... يا مثلاً شوخي دفاع بلندقدي با يك مهاجم در اردوي تيم ملي و خوراندن يك محلول سوزآور(!) به وي به جاي آب، باني كتك كاري مشتي ديگري شده بود پيش از اين.
چندوقت پيش دکتردندانپزشکي که سرپرست تيم ملي شده بود و ميخواست دندانهاي شهوت رابکشد باحقايقي روبرو شد که ترجيح داد براي حفظ حيثيتش هم که شده استعفا بدهد...
همه جاي دنيا همين است. بکهام را هم که دنبال مي کنند سر از راز و رمزهاي صورتياش با مانکنهاي اسپانيايي در ميآورند.
اما در فوتبال ايراني لااقل اگر فوتبال بازي کردن بلد نيستيم؛ لااقل اگر قرار نيست 11 تاملاصدرا از اين چمن سبز به جامعه تحويل بدهيم... ديگر خيلي خنده دار است که حتي حق نقد ژورناليستي حوزههاي عموميشان راهم نداشته باشيم. من اعتقاد دارم حوزه خصوصي آدم ها نبايد محل تازاندن پاپاراتزيها بشود... بخاطر همين با اينکه اينها را ورزشي نويسها بارها و سالها منتشر کرده اند باز دودل بودم.
¤ ¤ ¤
مل بروكس فيلمي دارد به نام ترس از ارتفاع كه هجويهاي است بر سرگيجه هيچكاك، ما هم بدمان نميآيد كه هجويهاي بنويسيم بر اين فوتبال شعبانقلي خاني!
مصاحبهی فرضی(خیالی) با آقای قلعهنوعی...خيلي باحاله...
مصاحبهکننده: آقای قلعهنوعی! شما چرا از فریدون زندی، در پست ِمناسبی استفاده نکردید؟
قلعهنوعی: ببینید! به جان ِمادرم قسم که خیلی دوسش دارم، زندی رو در پستی گذاشتم که مناسب بود. میتونید ازش بپرسید. درضمن، خیلی هم ازش راضیام. خوب بازی کرد. حالا اگه بد بازی میکرد چی؟! میگفتید چرا بازیش گرفتید! اما البته، من همهی باخت رو به گردن میگیرم.
مصاحبهکنند: خب چرا عنایتی رو در جایی بازی دادید که هرگز بازی نکرده بود؟!
قلعهنوعی: نه عزیز من! شما درست به مردم اطلاعات بدین! به همون کعبهای که رفتم، عنایتی، عالی بازی کرد. بابا! بنده ی خدا، دوازده کیلومتر دوید!! و این، نشونهی موفقیت ِاونه. حالا اگه نوک میزاشتمش، میگفتید چرا نوک گذاشتید! اما خب؛ مسئول ِناکامیهای تیم ملی، فقط و فقط، منم و بس!
مصاحبه کننده: این یکی رو چی میگید آقای قلعهنوعی؟! مهاجمان ِما، یک گل هم نزدند؟! چرا؟!!
آقای قلعهنوعی: نه، ببینید! با افکار ِمردم، بازی نکنید لطفاً! مهاجمان اگه گل نزدن، عوضش دیگران زدن. به علی قسم، کل یوم، مهاجمان ِما خیلی دویدن! اما خب نمیره تو دروازه! چیکار کنیم دیگه؟! شانسه باباجان! شانس! حالا اگه دیگران هم گل نمیزدن و ما حذف نمیشدیم، دراون صورت، چه بلایی سرم میآوردید؟! اما انقدر معرفت دارم که اینو بگم فقط و فقط من مقصرم. بازیکنان هیچ مقصر نیستن! هیچ!
مصاحبهکننده: حالا همهی اینا بهکنار. سیستم ِتیم چرا انقدر متغیر بود؟!
قلعهنوعی: این حرفا چیه میزنید شما؟! به مردم درست اطلاعات بدین عزیز من! شما که کارشناس نیستین نباید این حرفا رو بزنین. چرا حرف، تو دهنم میذارید؟!! کی گفته سیستم ِما، علیاصغری بوده؟! برید از کارشناسا بپرسید. به جان ِبچهام نه، به جان ِبچهی شما، سیستم ِما، اولاً یکی بود، ثانیاً اصلاً علیاصغری نبود! من چندین دهه هست که دارم رو این سیستم کارمیکنم. چرا مردم رو منحرف میکنین شما؟! حالا خوبه سیستم رو عوض کردم. اگه نمیکردم چه انتقادی میکردید؟!!!! باهمهی این حرفا، اونی که مسئول ِاین شکسته، خود ِمنم. سراغ. هیچکی نرید!!!
مصاحبه کننده: شما قبلاً گفتید این بهترین بازی ِایران بوده. درسته؟!
قلعهنوعی: کی گفته من اینو گفتم؟! نه؛ من گفتم این بازی، بهترین بازی ِتاریخ ِایران بوده.
مصاحبه کننده: خب منم همینو میگم دیگه.
قلعهنوعی: نه آقاجان! درست به مردم اطلاعات بدین! لطفاً وقتی چیزی از تاریخ نمیدونید، حرف از تاریخ نزنید! مردم، آگاهند و باهوش! خوب میفهمند چیه قضیه.
مصاحبهکننده: آقای قلعهنوعی! شما که دائماً گفتید و میگید مقصرید، پس چرا هرچی انتقاد میکنم، شما نمیپذیرید!! میشه لطفاً یکی ازاون تقصیراتتون رو که دائماً ازش یاد میکنید، بگید؟!
قلعهنوعی: من کی گفتم تقصیرکارم؟!! چرا شیطنت میکنید آقاجون؟! من فقط گفتم مقصرم عزیز ِمن! به همون کعبهای که رفتم، من تقصیرکار نیستم؛ مقصرم؛ مقصر!!!
مصاحبهکننده: خب باباجان! مگه من چی میگم؟!! منم همینو میگم دیگه. شما مقصر ِاین شکستید! اما الان، هرچی میگم، رد میکنید! این، چه جور تقصیریه آخه؟!!
قلعهنوعی: دوباره گفت تقصیر!! کل یوم، بهجان مادرم، به کعبهای که رفتم، از کارشناسا بپرسید! من مقصرم عزیز ِمن! چرا اطلاعات ِغلط به مردم میدید آخه؟! بسه دیگه بابا!! مردم ِما رو هنوز نشناختید شما! مردم، باهوش و هوشیارند. میفهمند من چی میگم!!!...
مصاحبهکننده: خب اگه مقصرید، چرا استعفا ندادید؟! این، توی دنیا رسمه که وقتی مربی، شکست میخوره، خودش استعفا میده تا دست ِدیگران، باز باشه برای انتخاب ِبعدی.
قلعهنوعی: آخه عزیز من! ببینید شما! دربارهی استعفا دادن یا ندادن، مسئله ، اینه که اصلاً ببینید! من، نه تغییر دادم سیستم رو، و نه علیاصغری بازی کردم. این، حرف ِآخرمه. صلوات ختم کنید! والسلام!
کد:http://www.parsfootball.com/news/8186.html
نقل قول:
ايول كلي خنديديم با حال بود
خوبه...
چرا وقتي ضايع ميشي نميخندي؟ترسيدي جواب بدي...؟
با مني مسعود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داش مسعود رو اي ول
اره ديگه......نقل قول:
4كريم عزيز...نقل قول:
من ضايع نشدم ..نقل قول:
مگه امير قلعه نويي بچه ي منه كه من ضايع بشم.؟؟؟ من دوست دارم همشون ضايع بشن :27:
سلام.
اول از همه به مسعود جان و مهدی جان تقاضا میکنم به یکدیگر احترام بگذارید. (خصوصا مسعود خان)
و بعد هم بعلت اینکه دوره بازیهای جام ملتهای آسیا 2007 تمام شد، من این تاپیک رو از حالت مهم خارج میکنم.
موفق باشید. ;)
بابك جان جان حالا نميشد خصوصا نگي؟!نقل قول:
در ضمن من و bkm اين حرفا رو نداريم ...مگر نه ؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه مشکلی داشت؟
این یک قسمت از ضبط شده ی نود هست که قلگی شستشو شد!
این جزو قوانین هست که جلوی چنین برخوردهایی گرفته بشه. شما میتوانید در محیطهای دیگری نظیر مسنجرها به چنین بحثهایی بپردازید.نقل قول:
:46:
باشه ....!نقل قول: