کنستانسيا/ کارلوس فوئنتس / ترجمه ی: عبدالله کوثری/ ناشر: ماهی
يه مدتي كه مي گذرد و آدم زندگي خودش ته مي كشد فقط به وساطت زندگي ديگران زندگي مي كند .
آدم مرده به جاي خودش برنمي گردد ، آدم مرده بايد به همان زندگي كه يك زماني مال او بوده قناعت كند . آدم مرده با صدقه ي خاطره زندگي مي كند .
دور و بر ما را معما گرفته و آن اندك چيزي كه به ياري عقل مي دانيم صرفا استثنايي است در دنياي سراسر معما .
هنر دقيق ترين نماد زندگي است .
خودم درد جدايي را چشيده ام ، از آن كه دوستش داشتم جدا مانده ام و درد جدايي را چشيده ام تا آستان اشك .