اینجا، precipitation همون بارش هست دیگه؟
co-varied رو چطور ترجمه کنم؟
However,for these gradient studies precipitation co-varied with changes in regional temperature
Printable View
اینجا، precipitation همون بارش هست دیگه؟
co-varied رو چطور ترجمه کنم؟
However,for these gradient studies precipitation co-varied with changes in regional temperature
تو این دوتا جمله ترجمه ی Stand چی میشه؟
Because soil C pools in boreal black spruce forests are generally much larger than stand biomass C pools .....
Total spruce C stocks (stand and root C) increased from 1.3 to .8.5 kg C m^-2 with increasing soil summed degree days across sites.....
راستی SDD اینجا منظورش Summed Degree Days بود! :-)))
ترجمه این چی میشه؟!
آخر ساختاره!
ترکونده : دی
a United States Geological Survey digital elevation model
این خوبه؟
یک مدل دیجیتالی ارتفاع وابسته به سازمان زمین شناسی ایالات متحده
آره، همون بارش معنا میده ...نقل قول:
co-vary هم تغییر یا نوسان به طور همزمانه ...
با این حال، در این مطالعات گرادیان، (میزان) بارش همراه با تغییرات دمای منطقه متغیر بوده است (تغییر کرده است)
فکر کنم نزدیکترین definition به متن اینه : a growth of similar plants (usually trees) in a particular areaنقل قول:
ولی به pool نمیخوره ...
تو زمین شناسی به این نمیگن دیجیتال، میگن رقومی : دینقل قول:
این جوری میشه :
یک مدل رقومی ارتفاعی وابسته به سازمان تحقیقات زمینشناسی ایالات متحده
stand به شدت رو اعصابه هیچ معنی ای بهش نمی خوره شاید برم جلوتر تو خود متن مشخص بشه منظورش چی هست ....نقل قول:
outwash plain چیه؟!
The outwash plain of the Tanana Valley
یه وبلاگ زمینشناسی این معادل رو در نظر گرفته بود : پهنه جلوی یخچالنقل قول:
نارسیس میگه آب شسته شدهی بینمک!! :دی
فکر کنم با توجه به این عکس، همون اولی بهتر باشه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
To Kurosh: تبریک میگم 5000 پست شدنت رو : دی
تو فارسی واسه این دو تا معادل پیدا میشه؟!
Typic Historthels
Aquic Haplorthels
برای inceptisol هم نمیتونم معادلی پیدا کنم ...
cryic temperature regime یعنی چی؟!
معنی cryic اصلاً پیدا نمیشه :(
والله inceptisol رو میگن خاکهای نسبتا جوان با تکامل کم... معادل دقیقش رو خبر ندارم... شما همون خاک inceptisol بگو...نقل قول:
cryic هم یعنی خاک خیلی سرد (Gr. kryos, coldness; meaning very cold soils)
جملهشو نمیشه گفت: محدودیت دمایی خاکهای سرد؟
ممنون : دینقل قول:
اون دو تا هم معادل خاصی ندارن ... هیستورتل! هاپلورتل! :27:
inceptisol هم یه نوع خاکه دیگه ... ندیدم جایی ترجمهاش کنن ... یه جا برداشته بود نوشته بود اینستی سول !! :27:نقل قول:
تو هر جور راحتی! :دی
اون هم به صورت کراییک نوشته میشه ... :wink:
Forb layers of warmer forest
forb layer رو چی بگم؟
مناطق هرز؟!
پ.ن1: چرا گوگل باز نمیشه واسه من ؟! یه صفحه میاد نوشته welcome to nginx !
پ.ن2: تا ترجمه این مقاله تموم بشه Ph.D. زمین شناسی و گیاه شناسی و زیست شناسی و هوا شناسی و ... گرفتیم دیگه : دی
قسمت bold چطور ترجمه میشه؟!
Understory vegetation biomass harvests (all forbs, grasses, and shurbs above the living moss layer) on three 1 m^-2 plots at 10 sites were conducted in peak growing season prior to senescence
ترجمه: خرمن های زیست توده ی پوشش گیاهی زیر درختی (تمامی علف های هزر، چمن ها و بوته های بالای لایه ی خزه جاندار) ..........
پ.ن: فکر کنم منظورش از stand ، تنه درخت باشه!
لایهی علفی خوبه؟! : دینقل قول:
پ.ن 1 : کش مرورگر رو پاک کن، دوباره امتحان کن ...
پ.ن 2 : آره دیگه! خوبی ترجمهی متون تخصصی اینه که به اطلاعاتت اضافه میشه ...
بر سه تودهی یک متر مربعی در 10 ناحیه (یا یه همچین چیزی : دی)نقل قول:
قسمت bold چطور ترجمه میشه؟!
Understory vegetation biomass harvests (all forbs, grasses, and shurbs above the living moss layer) on three 1 m^-2 plots at 10 sites were conducted in peak growing season prior to senescence
ترجمه: خرمن های زیست توده ی پوشش گیاهی زیر درختی (تمامی علف های هزر، چمن ها و بوته های بالای لایه ی خزه جاندار) ..........
پ.ن: فکر کنم منظورش از stand ، تنه درخت باشه!
نقل قول:ACAD. Typic Historthels.—These are the Historthels that do not have a glacic layer with an upper boundary within 100 cm or a lithic contact within 50 cm of the soil surface. Commonly, these soils have an organic layer at the surface that varies in thickness and are saturated for at least brief periods during normal years
من تجربهای در رشتهی زمینشناسی ندارم ولی مترجم گوگل این ترجمه رو پیشنهاد میکنه:
کلا نوعی از هیستورتلها که هیچگونه لایهی نرمی با مرز بالاییای (مثلا در حدود ۱۰۰ سانتیمتر) نداشته باشن... یا تماس سنگی حدودا ۵۰ سانتیمتری با سطح خاک نداشته باشن...
خودت یه اسمی روش بذار دیگه!:46:
شما داری کتابی یا مقالهای دربارهی زمینشناسی ترجمه میکنی؟
خوب یکم که فکر کردم این معنی به نظرم غلط اومد... آره... کاملا غلطه...نقل قول:
این عبارت رو توی فارسی به صورت رژیم دمایی یا حرارتی خاک کراییک ترجمه کردهان...
همون حکمرانی دمایی خاک سرد... یعنی خاک خودش سرده و به دیگر لایهها هم اجازهی گرم شدن یا تغییر دما رو نمیده و به نوعی زورگویی میکنه...
عنوان مقاله ای که ترجمه میکنم اینه:نقل قول:
الگوی کلی اکوسیستم ذخیره کربن همراه با تغییرات دمای خاک در جنگل های صنوبر سیاه شمالی
واسه رشته ی جنگلداری یا یه همچین چیزی هست : دی
این چطور ترجمه میشه؟
permafrost impeded drainage
بابیلون میگه:
Impeded Drainage: Restriction of the downward movement of water by gravity
پ.ن: گوگل خودش درست شد، کش های عزیز رو دست نزدیم : دی
نقل قول:
والا چیزی که من فهمیدم این بود امیدوارک کمکتون کنه
لایه منجمد دائمی که مانع زهکشی است
لایه منجمد دائمی که از زهکشی جلوگیری میکند
نقل قول:
شاید بشه گفت
پوشش گیاهی علف
در نتیجه
علفزار ها
یه چیز دیگه هم الان اومد تو ذهنم
مراتع
اینجا core چی ترجمه میشه؟
Power analysis indicated that as few as five trees could be cored to accurately estimate within 5% of the mean 5-year biomass increment
نمونهبرداری کردن به درد میخوره؟نقل قول:
هووم ... فکر نمیکنم ...نقل قول:
شما خودت بزارش تو جمله ببین میخوره یا نه ؟!
من اینطوری ترجمه کردم
آنالیز قدرت نشان میدهد که می توان مرکز 5 درخت با تخمین دقیق بین 5 درصد از افزایش میانگین 5 ساله ی زیست توده، بیرون آورده شود
میدونم اشتباهه ... بهم نخندید :دی
پیدا کردم!نقل قول:
همون بیرون آوردن مرکز درخت میشه
یه مته میکنن تو تنه ی درخت مرکزش رو در میارن برای مطالعه و تخمین سن درخت ازش استفاده میکنن
پس جمله اینطوری میشه:
آنالیز قدرت نشان میدهد که می توان مرکز 5 درخت را برای تخمین دقیق بین 5 درصد از افزایش میانگین 5 ساله ی زیست توده، بیرون آورد
کسی از دوستان نظر بهتری برای جمله بندی داره بگه
من معنیشو اول برات گذاشتم ولی چون به نظرم غیرمعقول اومد تو ویرایش پاکش کردم...نقل قول:
(هسته ى ميوه و غيره را) درآوردن
حالا اگه میخوای ترکیبش کن تا بشه هستهبرداری!
اینجور جاها فقط seymour رو میطلبید... با غذرخواهی از این دوست عزیزمون:
--> آنالیز قدرت نشان داده است که به اندازهی پنج درخت (یا از هر پنج درخت؟!) میتوان هستهبرداری کرد تا با دقت حدود ۵ درصد میانگین افزایش یا نمو زیستتودهی ۵ ساله را برآورد کرد...
اگه شما فهمیدی چی شد استفاده کن چون خودم که نفهمیدم!
من جمله رو اینطوری نوشتم فکر کنم منظور رو بهتر می رسونه:نقل قول:
آنالیز قدرت نشان داد که برای تخمین دقیق بین 5 درصد از میانگین افزایش 5 ساله ی زیست توده، می توان به تعداد 5 درخت را هسته برداری کرد.
Litterfall ---> Leaf litter ---> Plant litter
اینا همه یه معنی دارن
حالا کدوم یکی از این معادل ها بهتره؟
بقایای درختان
توده های پوسیده درختان
آشغال های درختان
Spruce needle یعنی صنوبر سوزنی دیگه؟!
نقل قول:
Leaf litterاین کلمه رو خیلی جا ها گفتن لاشبرگهای گیاهی
و در تعریفش هم گفتن بقایای خشکیده درختان و یا شاخ و برگ های درختان که روی زمین ریخته
نمیدونم به بحث شما میخوره یا نه
در مورد دومی هم که بله درست هست منظور همون صنوبر یا کاج سوزنی هست
ترجمه این جمله چطور باشه صحیح تره ؟!
Mineral soil moisture was measured at each site at the end of the growing season (August-September) during the same years temperatures were measured.
ترجمه: در هر منطقه، در پایان فصل رشد (آگوست- سپتامبر)، در طول همان سال هایی که دماها را اندازه گیری می کردند، رطوبت خاک معدنی نیز اندازه گیری می شد.
دوست من یه چیزی به نظرم میاد نمیدونم درست هست یا نه . شما با توجه به اینکه تو جریان کار هستی بهتر تشخیص میدی درست هست یا نهنقل قول:
ببین به نظرم اونجا که گفته temperatures were measured شاید منظور تغیرات دما باشه یعنی بشه اینطوری
در طول همان سالهایی که تغیرات دما رو اندازه گیری میکردند..................
ممنون میشم اگه لینکی از یکی از این "جاها" دارید، اینجا بزارید :11:نقل قول:
معنی horizon توی جغرافیا این هست:
Thefreedictionary
a. A specific position in a stratigraphic column, such as the location of one or more fossils, that serves to identify the stratum with a particular period.
b. A specific layer of soil or subsoil in a vertical cross section of land
حالا معادل فارسی اش چی میشه؟!
نقطه؟!
منطقه؟!
لایه؟!
نقل قول:
درستش این باید باشه:
(زمینشناسی) لايهى خاك، خاكلايه، سنگلايه
ولی تو گوگل بگردی میبینی که افقهای خاک ترجمه شده...
مثلا یه جا نوشته:
خاک در ژرفای خود یکنواخت نبوده بلکه از لایههای مختلفی به نام افق (horizon) تشکیل شده است...
باز توی یه تاپیک از همین فروم نوشتهان:
افقهای خاک (Soil horizons): خاک از لايههای افقی مجزا درست شده است. این لایهها افق ناميده میشوند. آنها از لایههای آلی غنی بالایی (گياخاك و خاک بالایی) تا لایههای سنگی زيرين (خاک زیرین)، سنگپوش (سنگ سبز) تغییر میكنند...
این stand اعصاب نذاشته واسه ما : دی
یه جا نوشته stand density خب اگه اینو بگیم چگالی دسته، پس stand and root C رو چی بگیم؟!
اینجا رو بخونید شاید کمکتون کنه البته در اینجا leaf litter رو گفته بستر خاک برگ اما من نمیدونم صبح تو کدوم مقاله تقریبا ده - پانزده صفه ای بود که چندین جای مختلفش گفته بود لاشبرگ ها الان هرچی گشتم پیداش نکردم - نمیدونم شاید اشتباه کردم - شاید من اون رو درست متوجه نشدم و اون معنی لغت دیگه ای بوده-نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من یکم گشتم یه همچین چیزی پیدا کردم:نقل قول:
The effect of poplar stand density and its planting method on spatial distribution pattern of an aphid species, Chaitophorus leucomelas Koch, adult and larvae of poplar flat-headed borer, Melanophila picta Pall.
که به این صورت ترجمه شده:
تاثیر تراكم و روشهای مختلف كاشت صنوبر روی انبوهی جمعيت شتهی Chaitophorus leucomelas Koch و سوسک چوبخوار صنوبر Melanophila picta Pall...
از این جا آوردمش:
حالا بگیم کاشت انبوهی؟!کد:http://culturalentomology.blogfa.com/cat-3.aspx
خلاصه یه جور مصدرش کن دیگه! عقل من که به جایی قد نداد!
تمامی این معانی که شما میگید بهش میخوره همینطور اونایی هم که من گفتم ....نقل قول:
ولی لاشبرگ گیاهی به نظر من قشنگ تره!
شاید بقایای گیاهی هم مناسب باشه... ولی گاه خواستی هر دوشو با هم به کار ببر... لاشبرگ و بقایای گیاهی...نقل قول:
مثل این دو تا لینک:
کد:http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/5601382MZ08.pdf
بازم با خودته... خود دانی..کد:http://www.sid.ir/fa/vewssid/j_pdf/5601385m7211.pdf
مساله اینجاست که وقتی stand به تنهایی میاد نمی دونم چی ترجمه اش کنم!!نقل قول:
حالا یه کاریش میکنم :46:
این جملهاس یا عبارت؟!نقل قول:
قبل و بعدش رو بذار
یه وقت قحطی معادل میشه (stand) یه وقت هم معادل بارون میشه (leaf litter) :دینقل قول:
قبلاً گذاشته بودم ایناهاش:نقل قول:
نقل قول:
لطفا اين جمله رو ترجمه كنيد.
خيلي خوشحال هستم كه توي جمع شمام و اميد وارم دور هم خوش بگزره