برون نمی رود از خاطرم خیال وصالت
اگرچه نیست وصالی، ولی خوشم به خیالت.
Printable View
برون نمی رود از خاطرم خیال وصالت
اگرچه نیست وصالی، ولی خوشم به خیالت.
میدونی رسم زندگی چیه؟
تو چشم می ذاری، من قایم میشم!
تو میری یکی دیگه رو پیدا میکنی، اما من هنوز منتظرم که پیدام کنی!
سالها بین هزاران "گل میخک" زندگی می کنی و بهت میگن:
اینا "ارکیده" هستن!
اما یک روز،تو یک شهر دیگه،بین هزاران میخک،
یک "ارکیده" می بینی.
جذاب،با شکوه،بی نظیر و منحصر به فرد........
و عاشقش میشی!!
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی نه غمگساری
نه در انتظار یاری، نه ز یار انتظاری.
غم اگر به کوه گویم، بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری.
به غروب این بیابان، بنشین غمگین و تنها
بنگر وفای یاران که رها کنند یاری!
دانی از زندگی چه خواهم؟
من تو باشم، تو، پای تا سر، تو!
زندگی گر هزار باره بود،
بار دیگر تو،بار دیگر تو!
شناختنت،
بیگناه ترین گناهم بود.
یافتنت،
بهانه ی دلم.
و خواستنت،
نیازم.
و با تو بودن،
تنها آرزویم!!
بدون تو تحمل بهشت ممکن نیست،
و با تو دوزخ دیگر مکانی جهنمی نیست!
تکيه بر ديوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستي با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
آن قدر رنجي که دنيا بر دل ما مي کند
بر دل هر کس کند او ترک دنيا مي کند
بارون و دوست دارم هنوز ... چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیشه منی ... وقتی که بارون می باره ....
دریاب! بازم تنهام
آسمان رنگ خدا گشت بيا پر بزنيم
باغ خورشيد پراز چلچله ها گشت بيا سر بزنيم
فصل مهمان شدن پنجره ها يادت هست
پشت در جاي غريبيست بيا در بزنيم
يک نفر باز مرا در خود من مي خواند
پر پرواز نداريم که پرپر بزنيم
باز از مزرعه من بوي علف مي شنوم
جاي پروانه چه خاليست بيا پر بزنيم