مرا ببر به رسيدن ،بکش مرا به صليب
تو ای تمامی بودن،مسيح روز غريب
مرا بران زبهشت و دوباره حوّا کُن
فقط به خاطر چشمت، فقط به خاطر سيب
مرا ببر به زمين و دوباره جانی کُن
تو ای بهانه ی چيدن، جنونِ عشق و فريب
مرا بمير به جُرم دوباره زنده شدن
از التهاب لبانی که بوسه های مهيب
ببين دوباره دو چشمم به درد آلودست
بخوان دوباره برايم دعای اَمَّن يُجيب
بيا و قصه ی مارا دوباره حادثه کن
مرا بران ز بهشت و مرا بکِش به صليب