بیگانگان و بناهای پیشینیان
خرابه های شهر قدیمی بعلبک در لبنان با سنگهای 750 تنی ! آن نمودار دانش گسترده معمارانی است که در دورانی که حتی مردم از چرخهای ساده بارکشی و یا بتن آرمه اطلاعی نداشتند ، چنین بنای عظیمی ساخته شده است .
حدود 1 کیلومتری شهر ، هنوز هم می توان سنگ تراشیده ای را دید که 2000 تن ! وزن دارد ...
" دنی سورا " باستانشناس فرانسوی این عملیات خارق العاده را به موجوداتی " مافوق طبیعی " نسبت داده است .
پروفسور آگرست محقق مشهور روسی که در عین حال فیزیکدان و ریاضیدانی برجسته و نامدار هم بود در مجله " لیتراتور نایاگازتا " اظهار عقیده کرده است که بر اساس اطلاعاتی که از متون قدیمی و مدارک و اسناد تاریخی بدست آمده ، به جرات می توان اعلام داشت که کسانی که توانایی انجام چنین اعمال شگفت آوری را داشته اند از دانشی ناشناخته در سطح دانش فضانوردی ماقبل تاریخ برخوردار بوده اند ...
.......................................
در جایی دیگر در آفریقا و در خرابه های زیمبابوه نشانه هایی از تمدنهای باستانی یافت شده است .
"زیمبابوه " سرزمینی است غنی و سرشار از معدن طلا که بر اساس نوشته های تورات ، کشتی هیرام و سلیمان در جستجوی طلا به آنجا می رفتند .
در خرابه های آنجا ، هنوز هم می توان قلاع و دژهایی مرتفع یافت ( شبیه ماچوپیچو در کشور پرو ) با برجهای بیضی شکل و معوج خود و بدون هیچ رخنه و شکاف و در و دروازه ) که تنها مدخل آن در بالای ساختمان قرار داشته و این تصور را به ذهن متبادر میسازد که قلعه نشینان مرموز یا بال و پر داشته اند و یا از قدرت پرواز برخوردار بوده اند !
در ماچوپیچوی کشور پرو این قلعه ها را " اتاقهای مردان پرنده " می نامند .
در متون کهن آمده سلیمان در سفر با قدرت باد ،در صبح مسیر یک ماه و در عصر مسیر یک ماه را می پیموده است .
همینطور موجودات غیر انسانی حضور داشتند که در متون کهن از آنها با عنوان " بنا " و " غواص " نام برده شده است ، آنها می توانستند آنچه را که خواسته می شد بسازند و یا بیابند .
همچنین گفته شده در دربار سلیمان مردی بود که از دانشی خاص بهره مند بود و تخت بلقیس را از سرزمین " سبا " در یمن در کمتر از چشم بر هم زدنی حاضر کرد .
......................................
دهها و صدها مورد دیگر از این نشانه ها وجود دارد که در کتابهای گوناگون به آنها پرداخته شده است .
منبع ( بعلبک و زیمبابوه ) :
کتاب : تاریخ ناشناخته بشر .
محقق : روبر شارو .
فیلم ارباب حلقه ها ، الهام شده توسط بیگانگان
در اینجا می خوام یک تحلیل از فیلم " ارباب حلقه ها " داشته باشم که نظر شخصی خودمه و لازم نیست کسی اون رو باور کنه ، هر کسی هم که باور نمیکنه اون رو بصورت یه تحلیل تخیلی در نظر بگیره :
..........................
از نظر من ، بیگانه های غیر انسانی خیلی نزدیکتر به ما هستند از اون چیزی که فکر می کنیم ...اونها حتی در وجود ما ، در افکار و احساسات ما هم نفوذ می کنند و به این ترتیب سرنوشت یک قوم و تمدن رو به سمت و سویی که دلشون بخواد می برند ...
من اولین بار یعنی همون موقع که این فیلم رو دیدم فکر می کردم که این فیلم یک فیلم معنوی و هدایتگره اما وقتی بعدها دقیقتر فلسفه فیلم رو تحلیل کردم و عناصر اون رو مثل قطعات پازل کنار هم چیدم متوجه شدم که این فیلم یک " فیلم شیطان پرستانه " است که بطور بسیار ظریفی نمایش داده شده است .
شخصيت منفي فيلم یعنی " سارامون " به عبارتی همان " سالومون " یا " سلیمان " است !
شما در این فیلم انبوه انسانها و بیگانه ها رو در کنار هم می بینید که دشمن واحدی دارند و اون کسی نیست جز " سارامون " .
در واقع توی این فیلم نشون میده " سارامون " دیگران رو به بندگی میگیره و همه سعی می کنند با شعار " آزادی " با اون به مبارزه برخیزند .
در متون کهن هم از تسخیر جن و شیطان توسط سلیمان سخن گفته شده واینکه آنها مجبور بودند برای او کار کنند و اگر تخلف می کردند به سختی مجازات می شدند...قدرت و حکومتی فراگیر ،" بیگانگان طغیانگر "رو در بند کشیده بود .
اما موضوع اصلی همون " حلقه " است . موضوع انگشتر سلیمان آنقدر معروفه که نیازی به توضیح نداره و گفته میشده که هر کسی اون رو به دستش می کرده قدرتهای خارق العاده ای به دست می آورده ...
در فیلم ارباب حلقه ها هم می بینیم که از اول تا آخر صحبت سر این انگشتره و اساسا اسم فیلم " ارباب حلقه ها"ست .
من متوجه شدم که هالیوود با شعار آزادی از نوعی که" بیگانگان طغیانگر "اون رو تبلیغ می کنند با ساختن این فیلم آگاهانه یا نااگاهانه در همون مسیری میره که به " آرماگدون " یا جنگ نهایی بین خیر و شر منتهی میشه ...منتهی بیگانه ها با عوض کردن جای خیر و شر سعی می کنند خودشون رو خیر و خوب نشون بدند و اینطور گسترش بدند که پیروان منجی پایان دنیا و همه اونهایی که قبلا اومدند همه دشمن شما هستند و ما دوستان شماییم ...
من معتقدم که" بیگانگان طغیانگر " با مشاهده فیلمهایی نظیر این در اوج خوشی هستند و الهاماتشون طرفدار زیاد پیدا کرده ...
البته این خوشی اونها زیاد دوام نمیاره ...
ماه و اشکال نورانی ناشناخته
در سال 1869 ، پس از آنکه یک سری نقطه های نورانی به اشکال مختلف هندسی بر سطح ماه دیده شد ، انجمن ستاره شناسی به تعدادی از ستاره شناسان ماموریت داد تا کره ماه را در نظر بگیرند .
ظرف مدت دو سال ، بیش از یکصد نوع از این اشکال نورانی از جمله راست گوشه ، خطوط مستقیم و مثلث را ثبت کردند که بیشترشان در اطراف دریای کریسیوم دیده شده است .
این اشکال نورانی در اواخر سال 1871 سرانجام خاموش شدند .
در سال 1912 یک ستاره شناس آمریکائی بنام اف بی هریس گزارش داد که یک شیئی عظیم الجثه سیاهرنگ که قطر آن را 50 مایل تخمین می زد ، درحال حرکت بر فراز کره ماه دیده است . این جسم آنقدر به کره ماه نزدیک بود که سایه آن بر روی سطح ماه افتاده بود .
در 30 مارس 1950 دکتر " پرسی ویلکینز " ستاره شناس مشهور انگلیسی ، اشتعال و فروغ عجیبی را در نزدیکی " اریستارکوس " مشاهده کرد . او این پدیده تابناک را به شکل بیضی توصیف کرد و گفت به نظر می رسید که در دهانه کوههای ماه در پرواز بود .
سه ماه بعد دکتر " جیمز بارتلت"ستاره شناس امریکایی نیز یک چنین شیئی مشابهی را در همان نقطه مشاهده کرد.
در 1953 " جان اونیل " ( سردبیر علمی نشریه نیویورک هرالد تریبون) ، دکتر اچ ، پی، ویلکینز ( محقق مطالعات کره ماه )و پتریک مور ( دانشمند انگلیسی ) چیزی شبیه یک " پل " در دریای کریسیوم ماه مشاهده کردند که دست کم دوازده مایل طول داشت . این یک پدیده مهندسی اعجاب انگیزی بود که در مدت کوتاهی صورت گرفته بود ، زیرا پنج هفته قبل همگی همین بخش ماه را با تلسکوپ مورد مشاهده قرار داده بودند و اثری از این بنارا رویت نکرده بودند .
................
هنگام پرتاب سفینه های فضائی ، اجسام پرنده ناشناس مشاهده گردیده اند، بخصوص هنگام پرتاب جمینی 4 و 7.
جمینی 4 فضانوردان مک دیویت و بورمن را حمل می کرد که سر راهشان یک یوفو را مشاهده کردند، این یوفو به موازات سفینه آنها حرکت می کرد . فضانوردان در آن هنگام فکر کردند عملیات گریز و رهایی را انجام دهند .
یک یوفو دیگر طبق گزارشها سفینه جمینی 7 را تعقیب می کرده است .
آپولو 12 ، سفینه ماه پیما ، هنگامی که در 132000 مایلی فضا بود از سوی اجسم پرنده ناشناس اسکورت می شد ، که یکی در جلو و دیگری در پشت آن قرار داشتند.
یکی از فضانوردان آپولو بنام " گوردون " که متوجه حضور آنها می شود مشاهداتش را چنین گزارش می دهد :
" آنها خیلی درخشانند و به نظر می رسد که به ما علامت می دهند " و بعد از آن در تماس با مرکز فرماندهی هوستون گفت : " به هر حال ما تصور می کنیم که رفتار آنها با ما دوستانه است ."
اگرچه از آن به بعد هیچ تائید مستقیمی از مرکز فرماندهی هوستون و پایگاه فضائی ناسا ابراز نشد ولی این نورها در اروپا نیز دیده شد و رصدخانه های اروپائی آن را یادداشت کردند.
....................
منبع :
کتاب : گمشدگان مثلث برمودا
نویسنده : چارلز برلیتز