سر نهاده ام به روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
جستجو كنم نشاني از وفاي او
اي ستاره ها مگر شما هم آگهيد
از دو رويي و جفاي ساكنان خاك
كاينچنين به قلب آسمان نهان شديد
اي ستاره ها ستاره هاي خوب و پاك
Printable View
سر نهاده ام به روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
جستجو كنم نشاني از وفاي او
اي ستاره ها مگر شما هم آگهيد
از دو رويي و جفاي ساكنان خاك
كاينچنين به قلب آسمان نهان شديد
اي ستاره ها ستاره هاي خوب و پاك
کمان را به زه کرد زود اشکبوس
تنی لرز لزران رخ سندروس
سر بدامن سياه شب نهاده ايد
اي ستاره ها كز آن جهان جاودان
روزني بسوي اين جهان گشاده ايد
رفته است و مهرش از دلم نميرود
اي ستاره ها چه شد كه او مرا نخواست ؟
اي ستاره ها ستاره ها ستاره ها
پس ديار عاشقان جاودان كجاست
تن آدمي شريف است به جان آدميت.................نه همين لباس زيباست نشان آدميت
من كه جستجو كردم نبود. اميدوارم تكراري نبوده باشه.
يا اين:
تو، مادر بي خوابي. من كودك بي آرام
لالائي خود سر كن از بهر خدا، دريا
آنان که خاک را با نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
دانستم اين ناخوانده، مرگ است
از سالهاي قبل با من آشنا بود
بسيار او را ديده بودم
اما نمي دانم كجا بود
""فريدون مشيري""
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند
اینم زاپاس برای تکراری بود ن:
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير
كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شكايت ز كار بسته مكن
كه باد صبح نسيم گره گشا آورد
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگیر یارب منزلی بود
هنر بی عیب هرمان نیست لیکن
ز من محروم تر کی سائلی بود
برین جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاروانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته ی هر محفلی بود
مگو دیگر که« حافظ» نکته دان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
دی عزیزی گفت حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود