-
من اگه از چشمای تو می گم
من اگه در پی نام و نشون تو هستم
من اگه از رفاقت تو با تیغ نارفیق به گلو نشسته ات...
من اگه از زخم کاری دل می گم
مکدر نشو... جون پناه من
من از چشمای تو می گم تو ببینی
که روزگارم سخت و تن زخمیم عاصیه
تا تو ببینی که دلم تنگه برا خونه و هم خونه
دلم تنگه برا آسمونی که دیگه آبی نیست
دلم تنگه و دل فولادم تا شده ، خم شده ، شکستس
دلم تنگه برا ابری که دلش پر گریه است
دلم تنگه برا آب ، بارون
تو رو خدا بذارین بارون بیاد
بذارین این چشما خیس از دعای مادر بشه
با شمام با معرفتا
محض رضای عشق دیگه آفتابو جیره بندی نکنید
فرصت عشقو از ما نگیرین
روشنیو از چشما نگیرین
از او دوتا چشم...
اون دو تا چشم سیاه
سلام خدمت اساتید و دوستان
-
تا که علی بنده است قول اناالحق خطاست
از سر دیوانگی ست نق نق منصورها
-
هر زمان تنها شدم از شعر یاری ساختم
همچو نقاشان زهر نقشی نگاری ساختم
-
میروم تا که عیان سازم
راز این خواهش سوزان را
نتوانم که برم از یاد
هرگز آن مرد هوسران را
شمع ‚ ای شمع چه میخندی ؟
به شب تیره خاموشم
به خدا مردم از این حسرت
که چرا نیست در آغوشم
-
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسـوختیـم و از مـــا بت ما فــــــــراغ دارد
-
من به فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگیم را بچرد
-
دفتر خاطره اي پاك سپيد
نه در او رسته گياهي ، نه گلي
نه بر او مانده نشاني نه، خطي
اضطرابي تپشي ، خون دلي
اي خوشا آمدن از سنگ برون
سر خود را به سر سنگ زدن
گر بود دشت گذشتن هموار
ور بوده درخ سرازير شدن
اي خوشا زير و زبرها ديدين
راه پر بيم و بلا پيمودن
روز و شب رفتن و رفتن شب و روز
جلوه گاه ابديت بودن
عمر � من � اما چون مردابي ست
راكد و ساكت و آرام و خموش
نه در او نعره زند مجو و شتاب
نه از او شعله كشد خشم و خروش
-
شب که میرسد از کناره ها
گریه میکنم با ستاره
وای اگر شبی ز آستین جان
بر نیاورم دست چارها؟
همچو خاموشان ! بسته ام زبان
حرف من بخوان از اشاره ها
ما ز اسب و اصل افتاده ایم
ما پیاده ایم ای سواره ها
ای لهیب غم آتشم مزن
خرمنم مسوز از شراره ها
ماز اسب و اصل افتاده ایم
ما پیاده ایم ای سواره ها
-
شعر من از عشق تو نام گرفت
این همه غم از تو الهام گرفت
-
نقل قول:
ما پیاده ایم ای سواره ها
از تهي سرشار
جويبار لحظه ها جاري ست
چون سبوي تشنه كاندر خواب بيند آب ، واندر آب بيند سنگ
دوستان و دشمنان را مي شناسم من
زندگي را دوست مي دارم
مرگ را دشمن
واي ، اما با كه بايد گفت اين ؟ من دوستي دارم
كه به دشمن خواهم از او التجا بردن
جويبار لحظه ها جاري
اقا مهراد شرمنده راستش ادیت نکردید.گفتم پست بدم