شب چو تنها می نشینم با خیالت گرم راز
هر نوا آید به گوشم گویم این آوای اوست
روزها چون بگذرم از کوچه های آشنا
هر کجا پا می نهم گویم که جای پای اوست
Printable View
شب چو تنها می نشینم با خیالت گرم راز
هر نوا آید به گوشم گویم این آوای اوست
روزها چون بگذرم از کوچه های آشنا
هر کجا پا می نهم گویم که جای پای اوست
تو نيكي ميكن و در دجله انداز
كه ايزد در بيابانت دهد باز
**
خداوندا ...
اگر روزي بشر گردي
ز حال ما خبر گردي
پشيمان مي شوي از قصه خلقت
از اين بودن از اين بدعت
خداوندا ...
نمي داني که انسان بودن و ماندن در اين دنيا
چه دشوار است
چه زجري مي کشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است
تکیه بر تقوی و دانش در طریق کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من
چو شیرینی از من بدر میرود
چو فرهادم آتش به سر میرود
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرو میدویدش به رخسار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استادهام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
همه شب در این گفت و گو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب، جمع
نرفته ز شب همچنان بهرهای
که ناگه بکشتش پری چهرهای
همی گفت و میرفت دودش به سر
همین بود پایان عشق، ای پسر
ره این است اگر خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن
مکن گریه بر گور مقتول دوست
قل الحمدلله که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
فدائی ندارد ز مقصود چنگ
وگر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر میروی تن به طوفان سپار
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملکست آنکه تدبیر و تامل بایدش
شب چو دربستم و مست از مي نابش کردم
ماه گرحلقه به در کوفت جوابش کردم
مرگ اگر اژدهای هفت سر است
پیش من جور دوست سخت تر است
تو در آيينه سرخ غزل ها هميشه ابتدا و انتهايي
كنار پنجره تنهاي تنها ميان هاله اي از غم نشستم
تو آرايشگر چشمان موجي و من زيباييت را مي پرستم
تو با باراني از جنس نيازم مرا به ساحل ادراك خواندي
و با زيباترين فانوس دريا مرا تا قعر دريا ها رساندي
یاران باران همه شب سرشك غم ريزان است
شب مضطرب از واي شباويزان است
چيزي به سحر نمانده برخيز كه صبح
در مطلع لبخند سحرخيزان است