وسطی - فوتبال -
Printable View
وسطی - فوتبال -
خیلی برام جالب بود که بخش زیادی از بازیهای بچگیم با دوستان مشترک بوده
دیگه تکراری ها رو توضیح نمیدم اما غیر از فوتبال، پنالتی، کارت بازی (که گویا مشهد ما مرکز فسادش هست و منم در هر دو گرایش دستی و با دمپایی تخصص داشتم:n02:)، پک بازی های ویدئویی و پک بازیهای مخصوص مدرسه و هفت سنگ و ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه بازی داشتیم از سرِ نو، غزل خانوم (به جان خودم:n02:)
سیستمش این طوریه که به 10 نفر بازیکن نیاز داریم
حالا اولش که احتمالا قرعه کشی میشد بعد 9 نفر از دوستان حالت رکوع نماز به خودشوم می گرفتن:n02:
بعد اون نفر دیگه میاد یکی یکی از روی اینها می پره
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد یه شعری داریم و یه سری کارها:n09:
شعرش اینه (با تشکر از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
ازسرنو غزل خانوم
بازباز یکی شد
بازباز دوتاشد
سومی سمبه بکوب
چارمی چهاردست و پایم برزمین
پنجمی پنجه شیر
شیشومی شیشه ی عمرم برزمین، تُف!
هفتمی هفتیرکشم
هشتمی هشت دربهشت
نهومی نام خدا
دهومی پابه فرار
مصرع اول که همون اول کار خونده می شد
مصرع های بعدی همزمان با پرش از روی نفر اول و دوم و ...
اما کارها:
اولی و دومی که چیزی نداشت
سومی: شخص پرنده (همونی که میپره!) باید در هنگام رد شدن طوری رد بشه که یه ضربه به شخصی که از رو رد میشه بزنه یعنی سنبه رو بکوبه خلاصه!
چهارمی: باید بعد از رد شدن طوری فرود بیاد که 4 دست و پاش بخوره زمین
پنجمی: باید در هنگام پرش و وقتی می خواد دستش رو بذاره روی کمر شخصی که خم شده با شدت دستش رو بذاره که پنجه شیر خودشو نشون بده!
ششمی: باید قبل از پرش سنگی چیزی تو پشتش بگیره و بعد که از روی شخص رد شد اون رو پرت کنه (نمادی از شیشۀ شکنندۀ عمر و فانی بودن دنیا:n09:)
هفتمی: بعد از فرود ادای هفت تیرکشها رو در بیاره و خلاصه مثل شادیِ بعد از گل بعضی فوتبالیستها زمین و زمان رو به رگبار ببنده
هشتمی و نهمی چیزی نداشت یا من یادم نیست
دهمی: بعد از فرود فرار کنه
اینجاش من دقیقا یادم نیست قرار بود از چی فرار کنه:n02:
آیا اون 10 نفر دیگه میفتادن دنبالش؟:n04::n08:
حالا در بین از پریدنها اگه طرف نتونه بپره (خوب بعضیا بودن قدشون بلند بود و سخت میشد از روشون پرید یا مثلا شما فرض کنید تو ورزش پرش با اسب گاهی اوقات اسب مذکور پرشِش نمیاد و نمیپره!) و یا مصرع مورد نظر رو اشتباه بگه و یا کارش رو درست انجام نده اون موقع باید خودش هم بره جزو صف و نفره اول صف بیاد شروع کنه به پریدن
ضمنا ریشه تاریخی اسم بازی با غزل خانوم هنوز از رازهای سر به مهره روزگاره:n02:
غیر از اون ما از همون اول هم به والیبالیستهای این مرز و بودم اعتقاد داشتیم و غروبها کارمون والیبال بود
سیستمشم این طوری بود که یه خط فرضی از علمک گاز خونه در نظر می گرفتیم( به عنوان تور) و بعد زمین هم تا انتهای موزاییک های هر خونه بود ( تو پیاده رو هر خونه ای یه مدل موزاییک کرده دیگه) تا 3 ضرب هم مجاز بود و چون معمولا تعداد نفرات کم بود و بازیها تک به تک انجام میشد، نقش دریافت و پاسور و پشت خط زن به صورت همزان توسط یه نفر اعمال میشد:n09:
اوج ماجرا جایی بود که دفاع روی تور هم داشتیم
یه بازی هم داشتیم که بعدا شرق آسیایی هم ازمون دزدیدن به اسم سپک تاکرا دادن بیرون
به این صورت که یه زمین مشابه زمین والیبال رو زمین می کشیدیم و بعد با توپ فوتبال، قوانین والیبال و تنیس رو قاطی می کردیم و بازی میکردیم:n04::n02:
یعنی چی؟!
یعنی اول بازی که سرویس از پشت خط داشتیم و این سرویس حتما باید طوری زده می شد که توپ تو یک سوم جلویی زمین حریف یه بار بخوره زمین و اگه نمیخورد اوت بود
حریف هم باید بعد از اینکه توپ تو زمینش خورد زمین، توپ رو بر میگردوند زمین حریف که برای این کار دیگه اجازه نداشت توپ زمین بخوره اما تا 3 ضرب اجازه داشت به توپ ضربه بزنه
بازی تک به تک یا دو به دو انجام میشد و تو حالت دو به دو میشد که هر سه ضرب رو یه نفر بزنه یا با هم همکاری کنن
تور هم که نداشتیم
به نظر آسون میاد ولی خدایی بازی سختی بود با پا
در مورد استپ هوا (که دیگه اون یی آخرش برای ما تعریف نشده!) ضمن تایید پست آقا میثم که جنبه فان قضیه تو همون اسم انتخاب کردنه بود، در ورژن اختصاصی ما یه سری لابی های مخصوص دیگه هم انجام میشد
به نحوی که طوری برنامه میریختیم تا سوژه هدف نزدیک شخصی باشه که باید توپ رو پرتاب کنه
به این ترتیب دوست عزیزمون با یک ضربه قوی و دردناک از بازی حذف میشد:n10:
بازی های لی لی و یه قل دو قل هم که معرف حضور دوستان حتما هست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گُرگَم! ب هوا!! هوا زمینه!!! ^_^
هفت سنگ، وسطی، گل کوچیک و دوچرخه سواری بی حد و اندازه! :)
فوتبال. الک دولک. توشله بازی ( یا همون تیله بازی) :n02: هفت سنگ، گرگ بازی، استپ هوایی، خر پلیس! :n09: دوچرخه بازی، کارت بازی ، و خیلی بازیای دیگه. عشق حالی داشت این بازیاا:n08:
اسب سواری با چوب خشک کن :n02:
این بازی ماقبل دهه شصت بوده فکر کنم.:n31:
آخ یادش بخیر همه پول میزاشتیم میرفتیم ازین توپ پلاستیکیا میخریدیم باهاش توپ چندبرگ درست میکردیم هر شب خونه یکی بود خخخخخ
بعد دعواااااا همش با بچه های کوچه های دیگه دعوا داشتیم چه دورانی بودااا الانم با همشون دوستیم:n11:
یادش بخیر مام مث خیلی از بچه ها توپ پلاستیکی رو هفجلدش میکردیمو فوتبال بازی تا غروب .. شب که میشد میشستیم دوسه تا از بچه ها که احتمالا الان دارن تو تاپیک ادبیات مطلب میذارن داستانای ترسناک و خیالی تعریف میکردن یا جفنگیات میبافتیم تا وقتی که یکی از والدین جمع میومد با اردنگی جمعمون رو تفریق میکرد
ما..گوجه..سگا..الکل بازی ..کریکت بازی میکردیم یعنی چجوری ؟چوب پهن ..جعبه هایه چوبی رومیکندیم وبا یک توپ گرد هفت سنگ..وگروه وتیم بقیه ماجرا.......کلا 7سالمون بود
اتاری ...خرگوش هووووووووووووویج خور ......