-
ای کاش هرگز نمی دیدم ترا...
کاش ای تنها امید زندگی
می توانستم فراموشت کنم
یا شبی چون آتش سوزان دل
درنهیب سینه خاموشت کنم
ای کاش احساس نیاز دیدنت
از وجودم چون وجودت دور بود
در دل آتش نمی زد آن نگاه
ای کاش آن شب چشمهایم کور بود
ای کاش آن شب در گلستان خیال
ای گل وحشی نمی چیدم ترا
تا بسوزم در خزان آرزو
ای کاش هرگز نمی دیدم ترا
ای کاش هرگز نمی دیدم ترا
ممنون پاینده باشید
-
از اینجا به بعد
که تو چترت را نو می کنی
من از راههای پراز چتر رفته برمی گردم
ولی تو آمدنم را خواب نخواهی دید
از اینجا به هر کجا
من بدون ساعت راه می روم
بدون هر روز که صبح را
از پنجره به عصر می برد
و پای سکوت ماه
به خاطره خیره می شود
-
دل را ببين دل را ببين
در كوي جانان آمده
ساقي بساطي نو فكن
مطرب بيا چنگي بزن
-
نیازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
-
تورو فراموشت کردم گه گداری یادم میای
میخوام پیشم باشی گه گداری بازم
من خدایی باهاتم تو رو بخشیدم
ولی به من بگو یهو کی بود تو رو منفی کرد
دیوونت من بودم
میدونم من بودم تو رو آدمت کردم
برو آدم بدبخت
فکر نکن تو نیستی میشکنه بغض گلوم
نه خانومم ممد هنوز تخسه بدون
-
نی به آتش گفت...کین آشوب چیست
ور تو را زین سوختن مطلوب چیست
--------------
با صدای شهرام ناظری بخونید
ممد خط اخری شعرت
خصوصی بود؟
-
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت ، کافری ست
.
.
راهرو گر صد هنـــــر دارد ، توکــــــل بایدش
-
شگفتا که هرگز صدایی به گوشم نرسید که مرا بیخود کند
شگفتا که مرگ رویایی شده و عشق خوابی با فرجامی بد
شگفتا که دوست داشتن بندهء حقیری شده و بر زبان هر دونی جاری است
شگفتا که پر از حرفم و بیان در خاموشی جان میدهد
-
دلا خوبـــان دل خونیــن پسنــدنــــد
.
.
دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بی مشتری نیست
.
.
گروهی آن گروهی این پسنــدنــد !
-
طعم گس چهارشنبه
بوی تمشک و خاکستر
عطر تنبور و فلوت
دیروز کبوتری از من سراغ تو را می گرفت
یادم افتاد از هفتم آسمان ندیدمت
و چه قدر دلم برایت تنگ شده
من اگر نخواهم با روزهای خدا صبوری کنم چه می شود ؟