نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم
خوشحالم که خوشتون اومد.
به نظر خودم هم خیلی قشنگه
Printable View
نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم
خوشحالم که خوشتون اومد.
به نظر خودم هم خیلی قشنگه
من عشقت را به همه دنیا نمی دم
حتی یادت را به کوه و صحرا نمی دم
با تو می مونم واسه همیشهه
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان
چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد
دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوارو نمی خوام
موهای خیلی پریشون نمی خوام
آدم زیادی مجنون نمی خوام
می دونی چشم منو گرفتی و
جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
چشم شرقی سیاهو نمی خوام
صورتای مثل ماهو نمی خوام
آخه وقتی تو تو فکر من باشی
حق دارم بگم گناهو نمی خوام
من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
نفسم تویی هوا رو نمی خوام
من آن گرگ عاشقم
گرفتار بوي پيراهن تو.
شبها همه شب
درين صحاري
به زوزهاي بلند
خواب شبانان را ميآشوبم
و روزها
ميشهاي معصوم در دلم
آب مينوشند.
چشمان ميشيات
به اندازه همه گرگهاي آفريقا
گرسنهام كرده است.
اي ماه!
اي يوسف سربراه!
در نيل چشمانت
غرقه خواهم شد ...
دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بکشی
خودتم خوب می دونی بدون امضا نمی شه
تو رو باید تو تمام کتابا ، نه کمته
حرف تو خلاصه نیس ، پس توی انشا نمی شه
چشاتو نمی شه گفت چه رنگیه بس که گلی
هیچ چشی ، چش نزنم ، انقد زیبا نمی شه
راستی تو منو یادت رفته ،آره ؟
من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمی شه
هر كس بد ما به خلق گويد ما سينه او نمي خراشيم
ما خوبي او به خلق گوييم تا هر دو دروغ گفته باشيم