نه یک دل نه هزار دل
همه دل های عالم
همه دل ها رو می خوام
که عاشق تو باشم
تویی عاشق تر از عشق
تویی شعر مجسم
تو باغ قصه از تو
سحر گل کرده شبنم
Printable View
نه یک دل نه هزار دل
همه دل های عالم
همه دل ها رو می خوام
که عاشق تو باشم
تویی عاشق تر از عشق
تویی شعر مجسم
تو باغ قصه از تو
سحر گل کرده شبنم
مرحبا طاير فرّخ پي فرخنده پيام
خير مقدم چه خبر دوست كجا راه كدام
مرا راهي از تو بدر نيست
زمين باران را صدا مي زند من ترا
پيكرت را زنجيري دستانم مي سازم تا زمان را زنداني كنم
باد مي دود و خاكسترش تلاشمرا می برد
دیگه تکراری شدم
دیگه کس نیست ز برم
دیگه از سوی افق کس نیاید به برم
دیگه آن شادی ایام نگیرد خبرم
دیگه آن بلبل سر مست نخواند به چمن
نواي ناله غم اندوته ذونه
عيار قلب و خاص بوته ذونه
بيا سوته دلان با هم بناليم
كه قدر سوته دل دل سوته ذونه
(باباطاهر)
همه شب با دلم كسي مي گفت:«سخت آشفته اي ز ديدارش
صبحدم با ستارگان سپيد مي رود، مي رود نگهدارش»
من به بوي تو رفته از دنيا، بي خبر از فريب فرداها
روي مژگان نازكم مي ريخت، چشمان تو چون غبار طلا
هنوز عکس نگاه او با من است
هنوز آن ده از ماهی که اتو کشیده
کنج صفحه است
برای من ، یعنی تمنای او
حتی آن مهری که به کینام ریخته است
هنوز آن گوشه های نایاب دلم
سیر بودن با او بی قرار است
هنوز نامش عزیز ترین قشنگی هاست
در این اوقات ناخوش دلتنگی ها
هنوز ...
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب *** که بوی باده مدامم دماغ تر دارد
ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را *** دمی ز وسوسه عقل بی خبر دارد
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد *** به عزم میکده اکنون ره سفر دارد
ديدي چه ساده و چه به سادگي
از شب و ماه و ستاره گفتيم و از هم گذشتيم
ديدي هيچ کس از ما با ما نبود
گفتم آره
مي دانم خوب
گفتي
من از خوشيد و تو از ماه گفتي
همه هر چه داشتيم رو کرديم و به عشق باختيم روزگار را
از منزل كفر تا به دين يك نفس استوز عالم شك تا به يقين يك نفس استاين يك نفس عزيز را خوش مي دارچون حاصل عمر ما همين يك نفس است