-
ســعی کنید در مورد مسـائلی کـه زیـاد در مـوردشون اطلاعات چـندانی نـدارید و یـا اطلاعاتتون بـه حد کـافی نیست با کسی بحث نکنید خصوصا تـو یـه جمعی کـه باهاشون رو در بایستی هم دارید ... یـا اگـه هم حـرف زدیـد زیـاد به اون حــرفی کـه در موردش مطمـئن نیسـتید اصرار نکـنید ... چون هم ممکنه اطلاعات ناقص و بعضا نادرستتون بـه بقیه منتقل بشـه و اون ها رو هم گمــراه کنه و هم اینــکه ممکنـه تو اون جمــع کسـی حضــور داشتـه بـاشه کـه خیـلی بیشـتر از شمـا تو اون حیطـهی مشخص خبــره بـاشه و شمـا خبــر نداشته باشید...همیــن بــلا امــروز سر من در مورد سرمایهگذاری کردن تو بورس اومــد و حسابی ضایع هم شدم ! :|
نکــنیــد تـو رو خــدا ! کـه مـث مـن بـد ضـایع میـشید،از مـن گفـتن بـود ! :31:
-
...
اگر در مورد یک شغل یا کلا در یک مورد خاص اطلاعات و تجربیاتی دارید که عموما نمیدونن سعی کنید برای همه نگید! بخصوص که طرفتون الکی حرف زن باشه و اصلا گوش نکنه شما چی میگی و بخواد حرف اشتباه خودشو بزور تایید کنه! :31: این جور موقع ها بذارید طرف خوش باشه و حرصشو نخورید :20:
-
وقتی یه نفر در مورد چیزی که خریدید ازتون میپرسه نباید همه توضیحات فنی رو براش از اول شروع کنی به گفتن دل زدگی ایجاد میکنه
یه چند تا نکته کوچیک انتخاب کن یه نیشتر با کلامت بهش بزن اگه تشنه بود و میهخواست بیشتر بدونه ازت میپرسه و مشتاقانه گوش میکنه حتی ممکنه ازت بخواد واسه خریدن کمکش کنی
اگه هم خوشش نیومد یه تشکر میکنه و تموم میشه
همیشه همه چیز رو برای همه کس نباید توضیح داد
---------- Post added at 02:02 AM ---------- Previous post was at 02:01 AM ----------
راستی من امشب سعی کردم دوتا نکته بالارو تویمهمونی رعایت کنم
---------- Post added at 02:03 AM ---------- Previous post was at 02:02 AM ----------
ولی راستش رو بخواین کامل کامل نشد یعنی سخته ما کلا پر حفیم میدونی بروبچ ای تی همشون پر از ایده هستن البته خدا رو شکر من ضایع نشدم چون سعی میکردم همش رعایت کنم و رعایت کنم
-
این اتفاق برای دوست من در حال افتادنه الان...
دوستم کاناداس.. بعد از اینجا براش زن پیدا کردن.. اینم یک ماهه رفته اونجا برای ادامه تحصیل!!
امروز ساعت 11 عقدش بوده... عقد غیابیی , غیرحظوری که میگن
دیشب مامانش زنگ زده گفته حق نداری زنگ بزنی خونه , که فامیل بگن داماد حووووله!!!!!!!!
حالا اینو ولش کردن توی حال خودش تا امروز ساعت11 که زنگ زدن بله بگه..... اینم که اصلا دل نداره... از استرس و اینها دقیق مراسم عقدشو بهش کوفت کردن....!!
میگه مثل بز توی خونه نشستم در و دیوارو نگاه میکردم که زنگ بزننن! دیوانه شدم!
بعد هم برای ناهار و جشن و اینها.... دیگه از بس توی شادی و سور ساط عقد بودن.. هیچ کس بهش توجه نکرده(یعنی یکی زنگ نزده تبریک بگه و..) گفتن اونجا نصفه شبه گرفته خوابیده..بذارید بخوابه
اون اون موقع تا حالا آن شده.. داره با من چت میکنه از بی کسی و تنهاییی... :))
این از مراسم عقدش!!!!
خدا باقیشو به خیر کنه
-
برای اینکه لحظه ای دیگران رو بخندونید خودتون رو تحقیر نگنید.خیلی از آدما برای اینکه به دل دیگران بشینند دیت به هر کاری میزنند
اگه از کسی بدتون میاد این موضوع رو به دیگران نگید.مطوئن باشید به گوش طرف میرسه و دشمنی بوجود میاد
-
وقتی توی جاده یه پیرمرد جلومون داره رانندگی میکنه ازش فاصله ی زیادی بگیریم چون هر لحظه ممکنه بزنه رو ترمز!
-
توی پمپ بنزین که میرین هیچ وقت نازل رو توی باک رها نکنید تا خودش باک رو پر کنه. (فکر نکنید نازل داخل باک گیر کرده و دیگه به این آسونی در نمیاد)
حتما با دستتون هم نازل رو بگیرید و نگه دارید
این تجربه تلخی بود که من امروز تجربه کردم :41::31:
اصن داستانی درست کردم امروز تو پمب بنزین. اه :31:
-
هیچ وقت به پدرتون سرکشی نکنید و نذارید روتون به روی هم باز شه که خیلی بد میشه رابطتون..
مثل چی پشیمون میشید.من این کارو کردم و پشیمونم اما غرورم نمی زاره برم ازش معذرت بخوام...(شب و روزم دعای مرگ می کنم)
-
ببخشید طولانیه ولی اگه مثل من تو بعضی موقعیت ها نبودید بخونید...
دوستان یه تجربه جدید امروز گرفتم که البته حماقت محض بود ولی اسمشو گذاشتم تجربه چون فکرشو هم نمی کردم و انتظار همچین چیزی رو اصلا نداشتم...
اوایل عصر امروز تو ماشین دوستم بودم رسیدیم به یه چهار راه که شمارش زمان چراغ هم نداشت. چراغ سبز شد و تا ما 2 3 متر از خط عابر رد شدیم چراغ زرد شد دوستم که راننده هم بود خواست وایسه من سریع گفتم نه برو برو و 3 4 متر جلوتر یهو یه افسر عین عجل معلق سبز شد و بزن کنار و مدارک و... به هیچ صراطی هم که مستقیم نیستن
تا ما پارک کنیم و پیاده شیم جریمه رو نوشته بود داده بود به همکاراش و خودش رفته بود تو اون چهار راه شلوغ مشغول جریمه دیگران شده بود
ما هم گرفتیم برگه رو دیدیم یه 10 نوشته و یه خط بعدش که گفتیم لابد 10 تومن هست و تازه گفتیم باز دمش گرم :دی و بیخیال راه افتادیم یکمی هم ناله نفرین کردیم که الان یک ماهمونو خراب کردی و... :دی 2 ساعت بعد که جدا شده بودیم رفیقم زنگ زد گفت این 100 تومنه!! خلاصه از چند ساعت پیش گلوم گرفته سر این چیزی که رفته تو پاچم... خود پول زور 100 هزار تومن به ناحق یه طرف (اگرچه حق هم باشه این مبلغ خیلــی زیاده بخصوص واسه ما...) این که رفیقم که تازه هم گواهی گرفته جلو خوانوادش و من در نظر اونا خراب شدم هم یه طرف این که این وسط قضیه تقصیر من هم بود و الان حتی کل جریمه رو هم از جیب خودم به اسم اینکه درستش کردم و اشنا داشتم هم بدم (که همش پای خودم هست در اصل) بازم... این وسط یه خرابکاری بدی بین من و رفیقم شد...
من که از اون افسر به هیچ وجه نمیگذرم و واگذارش کردم به خدا و این دنیا
تجربیاتشم که معلومه و گفتن نداره :41: ولی اگه بازم با اون افسر روبرو بشم حتما از خجالتش در میام
-
هیچوقت مشکلات رو واسه خودتون بزرگ نکنید اون شونه ها رو که دارید رو میبینید ؟ اونا بعضی وقت ها واسه اینن که بندازیتشون بالا و بگید بیخیال .....