من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قـــــصه فراموش کنید
عاشـــقان را بـــگـــذارید بـــنالـــند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
Printable View
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قـــــصه فراموش کنید
عاشـــقان را بـــگـــذارید بـــنالـــند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
دیگر «کبوتر باز برده» صدایت نمی زنم!
بر دیوار ِ بلند کوچه می نویسم,
«کبوتر با کبوتر، باز با باز»
باور میکنم که عاقبت ِ علاقه به خیر است!
کف ِ دست ِ راستم را نشان فالگیر ِ پیر پُل گیشا می دهم،
تا ببیند که خط ِ عمرم قد کشیده است
و دیگر مرا از نزدیکی نزول نفسهایم نترساند!
آنوقت، ما می مانیم و تعبیر ِ این همه رؤیا!
ما می مانیم و برآوردِ این همه آرزو!
ما می مانیم و آغوش ِ امن علاقه...
بیا و سرزده برگرد!
بی بی ِ بازیگوش ِ من!?
نه از آشنايان وفا ديده ام نه در باده نوشان صفا ديده ام
ز نا مردمي ها نرنجد دلم که از چشم خود هم خطا ديده ام
به خاکستر دل نگيرد شراب من از برق چشمي بلا ديده ام
وفاي تو را نازم اي اشک غم که در ديده عمري تو را ديده ام
ما باید اسیر بمونیم
زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه
تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه
من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه
دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دلها
درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون
دیگه دیواری نباشه
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي
چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي؟
سلام اوقات به كام
یک قطره- وگاه چنان موج می زنم-
درخود، که ناگزیری، دریا ببینیم
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا به ببینیم
سلام حال شما ؟
ما را رها كنيد در اين رنج بي حساب
با قلب پاره پاره و با سينهايي كباب
ممنون شما خوبيد؟
با من بی کس تنها شده ، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانه ، خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده ، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری ، تازه بهارا تو بمان
داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش به خون شسته ، نگارا تو بمان
رفیق ما نخوایم رهات کنیم کی رو باید ببینیم!!!
ني به آتش گفت كين آشوب چيست؟
مر تو را زين سوختن مطلوب چيست؟
سلام محمد خوبي؟
اگه مخاطب من بودم.........كه
بابا ما چاكريم............
ما اون بچه كوچيكه ي امضاتيم
شب خوش من برم بخوابم
تو غنچه بودی و بلبل خموش غیرت عشق
به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست
ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست+
*-*-
زیر پات رو دریاب اقا پایان