آسمان! گوش کن آماده ی آبی شدنم
تو در این حادثه مشتاق تری یا دریا
چشم تو آبی و من آبی و شعرم آبی
نسبتی داشته یکرنگی ما با دریا
دارم می رم بخوابم امون دادن باشه واسه فردا
Printable View
آسمان! گوش کن آماده ی آبی شدنم
تو در این حادثه مشتاق تری یا دریا
چشم تو آبی و من آبی و شعرم آبی
نسبتی داشته یکرنگی ما با دریا
دارم می رم بخوابم امون دادن باشه واسه فردا
از استاد شیمی برسیدم عشق چیست؟
گفت حلال است
از استاد زبان برسیدم عشق چیست؟
گفت:همبایه loveاست
از استاد ادبیات برسیدم عشق چیست؟
گفت:موهبتی الهی است
از استاد تاریخ برسیدم عشق چیست؟
گفت:سلطان سلسله قلب جوان است
از استاد هندسه برسیدم عشق چیست؟
گفت:نقطه ای است که به حول قلب جوان می چرخد
از استاد جبر برسیدم عشق چیست؟
گفت:مسئله ای است که ان را با اتحاد حل می کنند.
پس شبت خوش
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم ... تو ... پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو ... بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی است
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو می خواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
...
تا آمدم که ببینم چگونه است مادر
انگار که صدها سال ازکنارم رفته بود
تا آمدم به دستش دهم گلی برسم یادبود
گلچین روزگار باغ را به دستش سپرده بود
دست هایت دو جوجه گنجشکند بازوانت دو شاخه ی بی جان
ساق تو ساقه ی سفیدی که سر زده از سیاهی گلدان
میوه های رسیده ای داری پشت پیراهن پر از رنگت
مثل لیموی تازه ی شیراز روی یک تخته قالی کرمان
نصيحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام
خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام
با یاد رنگ و بوی تو، ای نوبهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام
من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
از جام عافیت می نابی نخورده ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
ای سرو پای بسته! به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام
گر میگریزم از نظر مردمان"رهی"
عیبم نکن که آهوی مردم ندیده ام
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
اي خواجه بازبين به ترحم غلام را
از کنار همین پنجره های رو به هر کجا
از کنار همین کتاب بزرگ
که رو به خاموشی تو بسته است
که رو به بیداری من آغاز می شود
آمدم
مرا عهدي است با جانان كه تا جان در بدن دارم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]