هواپیمای ساخت بشر در سال 1709 میلادی !
ما مخترعین هواپیما را برادران رایت در اوایل قرن بیستم می دانیم در حالیکه 200 سال قبل از آن فردی به نام " گاسمائو " در کشور پرتغال آن را ساخته بود و در برابر پادشاه و هزاران نفر به پرواز در آورده بود .
این موضوع را از آن جهت بیان می کنم که بدانید تاریخ علم همیشه آن چیزی نیست که به طور رسمی به اطلاع ما رسانده اند و از این جهت کاملا طبیعی است که انسانهایی به علومی از پیشینیان دست یافته باشند که بتوانند جدای از روند تمدن ما تمدنی متفاوت را به دور چشمانمان بنا نهاده باشند :
"در سال 1708 میلادی ، هنگامی که "بارتو لومیو لورنزو گاسمائو " کشیش فرقه ژزوئیت از محل اقامت خود در بولیوی -مقر اینکاها- به لیسبون بازگشت ، تصمیم گرفت با آموخته ها و معلوماتی که کسب کرده بود ، ماشین پرنده ای بسازد .
او می دانست که ساکنان آن سرزمین از دیرباز نه تنها زرگری ، بلکه جواهرسازی و ساختن مس رانیز آموخته اند و گذشته از آن در طبابت و درمان بسی پیشرفته تر از اروپائیان می باشند و در معالجه با داروهای گیاهی پیشرفتهای زیادی کرده اند که به عنوان مثال می توان به درمان امراض با گیاه گنه گنه اشاره کرد .
گاسمائو از کارایی ماشینهای پرنده در پرواز خبر داشت و تصمیم گرفته بود در نخستین سالهای قرن 18 نخستین ماشین پرنده را بسازد .
او ابتدا نامه ای برای پادشاه پرتغال " ژائوی پنجم " نوشت و در آن به تفصیل شرح داد که چگونه می توان با این ماشین به سیر و سیاحت در اکناف و اطراف جهان پرداخت و یک روزه 200فرسخ راه را پشت سر گذاشت و به هنگام جنگ بر سر دشمن فرود آمد و یا محاصره شدگان را نجات داد و دو قطب زمین را از زیر پا گذرانید و کالاهایی را با این سو و آن سو فرستاد و ...
در 17 آوریل 1709 پادشاه پاسخ مثبتی به گاسمائو داد و برای اجرای طرح او اعتباری به مبلغ 600000سکه تعیین کرد تابتواند اختراع خود را عملی سازد .
می گویند که هواپیمای گاسمائو که از چند لوله افقی و بادگیر و بادبان تشکیل می شد مورد بازدید هزاران جمعیت کنجکاو و حیرت زده قرار گرفت ولی او اسرار ساخت آن را با هیچکس درمیان ننهاد .
ماشین پرنده گاسمائو به پرنده ای عقاب مانند می مانست که سر بزرگی داشت و سکانهای هدایت کننده آن در دم آن پرنده قرار گرفته بود .
روایت می کنند که برای بلند شدن از زمین و به پرواز درآمدن آن سیستمی مرکب از ژنراتور گاز و دستگاهی شبیه بالونهای امروزی مورد استفاده قرار می گرفته است .
سرانجام در 5 اوت همان سال گاسمائو در حضور پادشاه و بزرگان مملکت ماشین پرنده خود را به آسمان برد ، اما تا بیشتر از 6 الی 7 متر بالا نرفته بود که ناگهان پرنده آتشین آتش گرفت و کسی نتوانست شعله های آن را خاموش کند و همه چیز ظرف مدت کوتاهی سوخت و خاکستر شد .
ولی در 30 اکتبر بار دیگر گاسمائو هواپیمای دیگری ساخت که این بار به سهولت از زمین به هوا برخاست و تا ارتفاع زیادی بالا رفت و سالم به زمین بازگشت . ماشین پرنده اختراعی گاسمائو توجه جهانیان را به خود جلب کرد و پادشاه هم که از شادی در پوست خود نمی گنجید گاسمائو را مورد تفقد قرار داد و علاوه بر برقراری مستمری دستور داد که او را به عضویت آکادمی علوم سلطنتی مفتخر سازند .
به ناگهان در پی آن همه هیاهو سکوتی سهمگین حکمفرما شد .
دادگاه تفتیش عقاید ماشین پرنده گاسمائو را شیطانی قلمداد کرد و دستور نابودی آن و تمام فرمولهای ساخت آن را صادر کرد . گاسمائو چاره ای جز اطاعت ندید ، در غیر این صورت جان خودش نیز در معرض خطر قرار می گرفت . او این کار را کرد و به قراری می گویند نسخه ای از اطلاعات خود را در اختیار کتابخانه محرمانه واتیکان قرار داد ، ولی از آن تاریخ به بعد در این باره با کسی سخن نگفت و این راز را با خود به گور برد ."
این تنها یک نمونه کوچک از صدها نمونه ای است که نشان می دهد باید تحولی در نحوه نگرش ما به تاریخ و باستانشناسی به وجود بیاید و اینکه من می گویم انسانهای بیگانه در شهرهای مخفی به علوم پیشینیان دسترسی دارند و از آنها محافظت و استفاده می کنند چیز عجیبی نیست .
( مطالب مربوط به هواپیمای گاسمائو برگرفته از کتاب تاریخ ناشناخته بشر نوشته روبر شارو است .)