-
دختر نایاب دستش را بگیر
پاک تر از آب دستش را بگیر!
بی تو از بیداری اش چیزی نخواست
لا اقل در خواب، دستش را بگیر!
بی تو می میرد کسی که سالهاست
مانده در مرداب،دستش را بگیر!
مانده در مرداب ،در دستان مرگ
خسته و بی تاب دستش را بگیر!
دختر خورشید فروردین ،بمان!
چشمه مهتاب ،دستش را بگیر!
حرف آخر اینکه، قبل از مردنم....
در همین مرداب، دستم را بگیر!
-
روزی روبهی بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای
-
یک شب عاشق تر شد و راهی می خونه شد
باده خورد و گریه کرد عاقبت دیوونه شد
ساده دل
پشت خونت اومدش سر به دیوارا زدش
عاشق عشق تو بود با همون خوب و بدش
این منم اون ساده دل که به عشقت داده دل
آی نگاه کن زیر پات زیر پات افتاده دل
ساده دل
اون یه رنگ نابلد خسته از دنیای بد
دل به عشقت داد و رفت سر به کوه دره زد
این منم اون ساده دل که به عشقت داده دل
آی نگاه کن زیر پات زیر پات افتاده دل
-
-
رو در و دیوار این شهر
همش از تو یادگاره
توی این کوچه تاریک
منو تنها نمیذاره
یاد حرفهای قشنگت
که تو قلبم لونه می کرد
یاد دلتنگی چشمات
که منو بهونه میکرد
میزنه آتیش به جونم
پس کجایی مهربونم
آخه من ترانه هامو
واسه کی پس بخونم؟
دل من هواتو کرده
آخ کجایی نازنینم
کاشکی بودی و می دیدی
بی تو من تنها ترینم
توی این بازی که ساختی
من همه هستیمو باختم
زیر پات گذاشتی آخر
عشقی که من از تو ساختم
اگه تو دوستم نداشتی
از دلم خبر نداشتی
دلت از سنگ شده انگار
که منو تنها گذاشتی
میزنه آتیش به جونم
پس کجایی مهربونم
آخه من ترانه هامو
واسه کی پس بخونم؟
دل من هواتو کرده
آخ کجایی نازنینم
کاشکی بودی و می دیدی
بی تو من تنها ترینم
می شینم منتظر اینجا
تا تو برگردی دوباره
تا بشینی پای حرفهام
بریم تا ماه و ستاره
می دونم میای یه روزی
یه روزی که خیلی دیره
یه روزی دل شکسته ام
سر ابن کوچه می میره
میزنه آتیش به جونم
پس کجایی مهربونم
آخه من ترانه هامو
واسه کی پس بخونم؟
دل من هواتو کرده
آخ کجایی نازنینم
کاشکی بودی و می دیدی
بی تو من تنها ترینم
*-*-
لواشک من فافاست ماله بچه باباست!!!
-
مانده ام تا برف زمين آب شود
مانده ام تا بسته شود اين همه نيلوفر وارنه چتر
ناتمام است درخت
زير برف است تمناي شنا کردن کاغذ در آب
مانده ام تا مرغ سر چينه هذياني اسفند صدا بر دارد
پس چه بايد بکنم
من که در لخت ترين موسم بي چهچه سال
تشنه زمزمه ام
بهتر آن است که بر خيزم
رنگ را بردارم
روي تنهايي خود نقش مرغي بکشم ...
.
-
هرگز نمي شد باورم اين برف پيري بر سرم سنگين نشيند چنين
من بودم و مي بود و ني آواز من آواز ني در گوش من ضرب زني
اکنون منم حيران ز عمر رفته سرگردان ، اي خداي من
با اين تن خسته هزارون ناله بشکسته در صداي من
اي عشق نافرجام من رفتي کجا ، اي آرزوي خام من رفتي کجا
آن دوره آشفتگي هاي تو کو ، اي عمر ناآرام من رفتي کجا
تو بخوان شب همه شب برايم اي مرغ سحر
که دل خسته من درامد از سينه به در
تو سبک بالي و من اسير بشکسته پرم
تو پر از شوري و من ز عالمي خسته ترم
تو بخوان به گوش اهل جهان ، که خبر شود از شتاب اين کاروان
-
نگو دوست داشتن بلد نبود
نگو احساسش را گم كرد
بگو در احساس ها گم شد
مي روم
حتي بغض نكن
مي روم
اشك هايت را براي ديدار بگذار
مي روم
تو اخرين ديدار را به ياد دار............
وبدان در قلبم جاوداني
-
بی منطق و بی حسّ و حسودی دختر
عاشق که نه ٬عاشق تو نبودی دختر
زیبا ، نه ... ببخشید تو پنهان شده ای
در رژ ٬ خط لب ٬ عینک ِ دودی دختر
پروانه شبیه تو دلم می خواهد
(( پروانه )) ! ولی زاغ ِ کبودی دختر
ترشیده شدی قبول کن ٬ تبعیدی !
جا مانده ای از قوم ِ ثمودی دختر
یک آدم ِ دیوانه ی دریا دل ٬ نه ...
دریا نشدی شبیه رودی دختر
آدم ٬ شبح ِ بی سر و پا یا گرگی؟
دنیا که نفهمید چه بودی دختر
حیف از قلم و کاغذ و شعرم وقتی ...
بی منطق و بی حسّ و حسودی دختر !
*-*-
-
روح بزگوار من دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته چهره ی بی نقاب تو
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برن
مقلوب قلب من نشو ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم ؛ می شکنم
به انتظار فصل تو تمام فصل ها گزشت
چه یاس بی نهایتی ندیم من بود
فصل بد خاکستری تسلیم و بی صدا گزشت
چه قلب بی سخاوتی حر یــــــم من بود
دژخیم بی رحم تنم به فکر تاج من ِ
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعر مو به پیکرم رشته ی تازیانه کن