رایگان می بخشد نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد ........
Printable View
رایگان می بخشد نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد ........
در پی آب به سراب قدم نهادم
سختی دوری راه را
به جان خریده ام
بی خبر از پوچی آن
خار بیابان گشته ام
اکنون تشنه ی بادم
تا با وزیدنش
مرا برهاند .
گمونم دلیل اصلی جلوگیری از پستهایی به قصد بالا رفتن تعداد پستهاست
اما می تونید پیشنهادتون را با مدیر انجمن علمی دیانلای عزیز در میون بذارید
در دل من چیزی ست
مثل یک بیشه ی نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم،
که دلم میخواهد، بروم تا ته دشت
بروم تا سر کوه...
هيشكي به من ميوه نمي ده،
هيشكي دلش برام تنگ نمي شه،
حالا اگه از من بپرسي بهترين دوستت كيه
فورا مي گم هيشكي.
اما ديشب حسابي ترسيدم
بيدار شدم ديدم هيشكي دور و برم نيس...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من،
آسمانیست که آویخت پرده ای آن را از من میگیرد...
دیدید که موجی به پر قو بزند
بردارد و با خود به هر سو بزند
سخت است ولی باور این حادثه که
یک ببر به یک غزال زانو بزند ...
(ببخشيد فرانک خانوم اگه امضاتون رو برداشتم ... ولي جالب بود ... )
...................
در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزندن
من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم...
مثل يک بغض که نارس باشد
آسمان ابري و بي باران است
آه اگر وا نشود ...
دلم می خواد که روزی صد هزار بار
بهت بگم دوستت دارم عزیزم
دلم می خواد که عمر و زندگیمو
به پای عشق خوب تو بریزم