یواش یواش صبر تو هم سر میاد
قاصد تو یه روزی ازدر میاد
نگین چشمام به دره دنیا محل گذره
یه روز میاد دلت میخواد
بار دگر دلت بیاد با من تنها بمونی
غم تو دلم فراوونه
رفیق راه من غمه
حیف از روز جوونی
Printable View
یواش یواش صبر تو هم سر میاد
قاصد تو یه روزی ازدر میاد
نگین چشمام به دره دنیا محل گذره
یه روز میاد دلت میخواد
بار دگر دلت بیاد با من تنها بمونی
غم تو دلم فراوونه
رفیق راه من غمه
حیف از روز جوونی
یکی برزیگری نالان درین دشت
به خون دیدگان آلاله می کشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
تا بدانی چیست جان و جوهرم
دستی انداز و تو دریاب گوهرم
نیمه تنها مرا از خود بدان
من برابر با تو جنس دیگرم
بال و پر بگشا که اندر راه عشق
بال پرواز گر تویی من شهپرم
می گـریزم از کویر
از تمام عشق های بی دلیل
از نگاه ساده دلـدادگی
درتمام لحظه های زندگی
یک قدم آن دورتر آفتابی بی داغ تر پر نورتر
مردمانی مهربان مردمانی که پر از عشق است در لبخندشون در جانشون
مردمانی که شکوهی جاودان دارند در ایمانشان
دستهاشان را برای دوستی آورده اند
من چه نقشی دارم اینجا نقشه هست نقاش کو
واسه بودن با تو از همه گذشتم ای یار
اما تو شکستی قلبم رفتی و نمودی غمخوار
چه عجیبه که هنوزم عشقتو من می پرستم
واسه با تو بودن از نو دل به هیچ کسی نبستم
می خواستمت تو رو تنهام گذاشتی برای اشکام وقتی نزاشتی
دل تو فروختی به یه کسه دیگه اره نگاهت اینو می گه
میخواستمت ولی تو نموندی ولی نموندی
عشقم بودی ولی تو نموندی دلمو سوزوندی
باید بمیرم این روز رو نبینم همون بهتر که بی تو بمیرم
چشمای نازت صدای نازت چقدر خوبه صورت ماهت
ای عشق نازم ....
سلام دادا(صاحاب این جمله کو؟دی:)
موقع خداحافظی
دوش به دوش
چشم به زیر ...
دل بهونه نگیر
فردا می بینیمش
نه ...
آره ، آره فردا می بینیمش ...
خداحافظ ...
خداحافظ ...
چند قدم جلوتر ...
سیگار ...
سکوت ... سکوت ... سکوت ...
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست از تو می گویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
به روی هرچه درین خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
چه قدر دلم گرفته
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
شما دیگه چرا فرانک خانمنقل قول:
چه قدر دلم گرفته