من نباشم کی واست حرفای رنگی می زنه؟
دیگه کی حرف چشم به اون قشنگی می زنه؟
کيه که بدونه ديشب با رقيبش بودی و
انقد عاشقت باشه بازم بهت نگاه کنه؟
من نباشم کی میاد انقد برات دعا کنه؟
هر چی برگردونی روتو، باز تو رو صدا کنه؟
Printable View
من نباشم کی واست حرفای رنگی می زنه؟
دیگه کی حرف چشم به اون قشنگی می زنه؟
کيه که بدونه ديشب با رقيبش بودی و
انقد عاشقت باشه بازم بهت نگاه کنه؟
من نباشم کی میاد انقد برات دعا کنه؟
هر چی برگردونی روتو، باز تو رو صدا کنه؟
هوای کوی تو از سر بدر نمیشود آری
غریب را دل سرگشته در وطن باشد
روا مار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب ما باشد
دیشب غم دل به دل بگفتم پنهان
چون صبح دمید دیگری هم می گفت
من بودم و دل راز مرا فاش که کرد
دیگر غم دل به دل نمی بایستی گفت
توسنی كردم ندانستم همی
كز كشیدن تنگ تر گردد كنمد
دور می شد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب
گفت با او محتسب: هین! آه کن
مست هو هو کرد هنگام سخن
گفت: گفتم آه کن، هو می کنی؟
گفت من شادم دم از غم می زنی؟
آه، از درد و غم بیدادی است
هوی هوی می کشان از شادی است
بر دوستان سحر خیزسلام
تا رسیدم من به آن یار خدایی نه جان بود و نه یار و نی مجالی
یک جرعه درکشیم از آن داروی نشاط
چندین هزار وسوسه از سر به در کنیم
دل را به دست مطرب و معشوق می دهیم
فارغ ز فکر نیک و بد و خیر و شر کنیم
*-*
سلام دوستان
كاشكي در كوچه هاي كودكي گم مي شدم
هم صداي قاصدكهاي تكلم مي شدم
مي نشستم زير آواز سپيد چلچله
بار ديگر خيس باران ترنم مي شدم
زندگي را مي دويدم تا فراسوي اميد
تا كه در چشم تماشا يك توهم مي شدم
آرزو مي چيدم از رنگين كمان شاپرك
ناگهان در جنگل پروانه ها گم مي شدم
مي تكاندم غم غبار اشك را از چشم دل
مهربان هم بازي عشق و تبسم مي شدم
كوچ مي كردم از اين تنهايي خاكستري
بي ريا همسايه لبخند مردم مي شدم
كودكي آن سوي حسرت چشم در راه من است
كاشكي در كوچه هاي كودكي گم مي شدم
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم
بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم
آسمان در هر کجا
آیا همین رنگ است؟
تو گفتی چون بيايی هديه آری
برايم تازه گل هايی بهاری
وفا کردی و آوردی گلی را
ولی عطرش ندادی يادگاری