اولا اینکه همه جای دنیا اگه منظور اروپا و امریکاست که غلبه بر کابل و سیم مسیه (DSL). برای مثال پوشش نت در امریکا بین دی اس ال و FTTH رو در دو لینک زیر بخوبی بصورت مقایسه شده میشه دید و پوشش خیلی کم فیبر نوری کاملا واضحه.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گراف زیر هم برای اروپا نشون دهنده اینه که تا فوریه 2017 به طور میانگین برای 28 عضو اتحادیه اروپا پوشش FTTH در حد 10 درصده (مثلا آلمان ، ایتالیا و فرانسه زیر 5 درصد پوشش FTTH دارند)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا که نگاهی به دنیا انداختیم برگردیم کشور خودمون ایران و سایر سوالهای شما.
منظور از آینده نداشتن عدم توسعه شبکه در فناوری مربوط و باقی موندن در انحصار یک شرکت حاکمیتی به خاطر بی رغبتی سایر شرکتهاست. این یعنی عدم انعطاف در ارائه طرح های مشترک پسند به خاطر نبود رقابت. کسی که هزینه میکنه برای تانوما تا سالهای سال داره اون خط رو ولی اگه سرویس دهندش روز به روز ضعیف تر بشه و باقی شرکتها روی همون نسل DSL طرحهای عالی تری بدن، بود و نبود این خط تانوما به چه دردش میخوره؟! واضحه که مجبور میشه باز برای استفاده از سرویس های دیگه دوباره اقدام به هزینه کرده و از شرکت دیگه سرویس بگیره.
اما چرا تانوما ضعف داره و انعطاف کافی نداره؟
در کشور ما به طور خاص، دلیل اصلی به ماهیت این فناوری و توان پایین اشتراک پذیری پورتهای نوری پسیو بر میگرده. هر پورت OLT (مثلا یک گیگابیت) میتونه تا حداکثر 128 ONT/ONU تقسیم بشه. بنابراین در FTTH که گیرنده یک ONT محسوب میشه پوشش هر پورت در همون حده در حالی که برای FTTC میشه هر پورت یک گیگابیت به چند دستگاه ONU اختصاص پیدا کنه و از داخل کافوها با DSLAM بین چندصد یا هزاران مشترک توزیع بشه. در غیر این صورت و در صورت اصرار بر FTTH باید مدیریت پهنای باند رو با روترهای اضافی و تعداد بسیار بیشتری تجهیزات و پورتهای نوری به انجام رسوند که هزینهرو بالا میبره.
زیر ساختهای ایران در تامین پهنای باند هنوز خیلی ضعیفه و نیازمند ارائه اینترنت قطره چکانی (سهمیه بندی ترافیک و سرعت) هست تا همه مشترکین بتونن بهره مند بشن از نت بهتر. به عنوان مثال مرکز مخابراتی شما شاید بین 10 تا 20 گیگابیت بر ثانیه پهنای باند (ظرفیت انتقال دیتا) رو برای اینترنت اختصاص داده باشه. اگه این مقدار قرار باشه با تانوما بدست مشترک برسه باید تعداد خیلی زیادی پورت نوری نصب (OLT خریداری بشه)، روترهای اضافی برای مدیریت پهنای باند و تعداد زیادی واحد odn برای توزیع نیازه که هزینه بالا میطلبه و انچیزی که بدست مشترک میرسه همچنان سهمیه بندی شدست. این درحالیه که بستر سیم مسی در ایران موجوده و نیاز به هزینه اضافی نیست و کافیه تنها تا یک کافو فیبر کشیده و از تکنولوژی های بروز تری استفاده کرد تا پهنای باند موجود با کیفیت بهتری به دست مشترک برسه.
نکته بعدی بحث وایرلس ثابته؛ این بحث نیاز مند مطالعه و علاقه مندی بیشتریه.
مثلا اسپرینت امریکا چند سال پیش TD_LTE رو تا سرعت 1 گیگابیت بر ثانیه تونسته بود تست کنه در شبکش با انتنهای MIMO 4×4 و در همون زمان با انتنهای MIMO 16×16 به 3 گیگابیت بر ثانیه رسیده بود. امروزه که کلا بحث LTE روبه پایانه و فناوری وایرلس به سرعت داره متکی به 5G میشه که مزیتهای اون فقط ارائه سرعت بیشتر نیست و بحث طولانی رو داره. با گسترش این فناوری در شهرهایی مثل شهرهای ایران، خیلی خوب میشه پهنای باند موجود رو به طرز بهینه تری بین مشترکین توزیع کرد بهطوریکه هزینه دسترسی و شرایط استفاده خیلی بهتر از فیبر یا خط مسی باشه.