دم به كله مي كوبد
و شقيقه اش دو شقه مي شود ،
بي آن كه بداند
حلقه آتش را در خواب ديده است
عقرب عاشق .
Printable View
دم به كله مي كوبد
و شقيقه اش دو شقه مي شود ،
بي آن كه بداند
حلقه آتش را در خواب ديده است
عقرب عاشق .
قايقي خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از اين خاك غريب........
به یارب یارب شب زنده داران
به امید دل امیدواران
به اونهایی که در کشتی نشستن
چون کشتیشان شکست عهد برتو بستن
عشق خيابانی
بر آب جويهاي ريخته بر خيابان
نام زني پيداست
كه روزي، دوست داري، بوده است.
به باران بگو بيايد،
كه جوبها بگيرد،
كه عشقها آزاد شوند
چترت را ببند.
چترها آدم نيستند تا از باران لذت ببرند
بر سايهي چتري بر باراني
عكس پسري بود، كه روزي، بي باران چتر گرفته بود
دیری است رفته اند امیران قافله
ما مانده ایم قافله پیران قافله
این دگر باب من و پای لنگ نیست
باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
بر درب آفتاب بی باج می رویم
ما هم بدون بال به معراج میریم
*-*-*-
دقت کردید 80% شعرات به دال ختم میشه!!!!
من نمی گم، تو بگو که کی زمون قهر تو
همه ی مردم دنیا رو سیاهپوش می کنه؟
من نباشم کی تو رویا درو روت وا می کنه؟
هر چی که گم می کنی یه جوری پیدا می کنه؟
اینم تنوع
هر شب فزايد تاب وتب من
واي از شب من واي از شب من
یا من رسانم لب بر لب او
يا او رساند جان بر لب من
استاد عشقم بنشين و بر خوان
درس محبت در مكتب من
رسم دورنگي آيين مانيست
يكرنگ باشد روز و شب من
گفتم رهي را كامشب چه خواهي ؟
گفت آنچه خواهد نوشين لب من
-*-*-
تشکر
نيست غمخوار مرا در همه دنيا که بنازم
چه بگريم، چه بخندم، چه بميرم، چه بمانم
من و اين کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت
که عبث زادهام و مهر ببايد به دهانم
مبتلائیست که امید خلاصش نبود
هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد
تا دم بازپسین غرقهی دریای غمش
مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد
هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل
حاصل آنست که اندیشهی باطل دارد
میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید
میل بوسیدن سرپنجهی قاتل دارد
در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد
دختری در عذاب تنهایی غرق در التهاب می میرد
در نگاه دو چشم خسته ی او زندگی موج می زد و عشق
غافل از اینکه این همه رؤیاست، عاقبت در سراب می میرد
چشم هایش پر ست از حسرت، حسرت لحضه های رؤیایی
چشم هایی که پر ز رؤیا بود آن زمان چون شهاب می میرد