سینمای ما - امیر قادری: 1- جناب آقای عزتا... ضرغامی رئیس محترم سازمان صدا و سیما سلام. ببخشید وقتتان را میگیرم. کمی به ما وقت بدهید. ارزشاش را دارد. دو سه روز پیش پرسپولیس و استقلال از تلویزیون شما پخش شد. سلسله مراتب را میدانیم اما متاسفانه از مسیرهای دیگری که رفتهایم حرفمان به هیچ جا نرسیده است. کسی توجه نکرده است. حرفی که میخواهم بزنم شاید در نگاه اول موضوع کماهمیتی به نظر برسد. ولی باور کنید در دراز مدت ما را به عنوان «تماشاگران ارجمند» تلویزیونتان به جنون رسانده است. به هر حال در طول مدت زمان مدیریت شما بر سازمان صدا و سیما تلاشهای گاه و بیگاه شما را برای ارتقای کیفیت برنامههای سیما و افزایش دامنه مخاطبهایتان و همچنین عبور نرم از خط قرمزهای بیدلیل و دست و پاگیر را دیدهایم. خیلی چیزهای ناجور و ناگوار هم که میدانیم ارتباط چندانی به مدیریت سازمان ندارد. پس تقصیر شما نیست. اما در مورد مشکلی که امروز میخواهم با شما صحبت کنم این مورد صدق نمیکند. به نظرم میتوانید مشکل ما را حل کنید. میخواهم درباره آقای جواد خیابانی با شما حرف بزنم. این آقا سالهاست که مجری برنامههای اغلب ورزشی صدا و سیماست. خصلت اصلی و اساسیاش این است که وقتی پشت تریبون قرار میگیرد جوری رفتار میکند که انگار مدیر روابط عمومی و بلندگوی سیاستهای نظام است. نمیدانم هست یا نیست ولی یک بلندگوی خوب معمولا میداند که این کار را نباید طوری انجام بدهد که این قدر رو باشد. این قدر به نظر برسد. البته این جوری نیست که انتقاد نکند یا بکند. مشکل این جاست که هر کاری میکند را جوری انجام میدهد که انگار بفرموده است. مثلا حالا باید از تیم ملی حمایت کند. حالا باید انتقاد کند حالا باید برای پیروزی یک تیم حنجرهاش را پاره کند حالا باید دوستی و برابری و برادری را بین بازیکنهای دو تیم تبلیغ کند حالا باید مروج ارزشها باشد حالا باید شکستها را به رخ بکشد. حالا باید شکستها را توجیه کند. باور کنید حتی میزان بالا و پایین بردن صدایش هم کنترل شده است. بستگی دارد که چه تصمیمی قبل از آن گرفته باشد.
2- این البته اتفاق عجیبی نیست. به هر حال مجری سازمانی مثل صدا و سیما باید حواساش به هزار و یک نکته باشد. حتما قبل از هر برنامه هماهنگیهایی صورت میگیرد. اما مشکل این جاست که در مورد آقای جواد خیابانی به نظر میرسد که هیچ چیز از هیجاناش نظرهایش حرفهایش از خودش نیست. یعنی آگاهی و اشتیاق دو عنصر اصلی لازم برای درست و موثر انجام دادن هر کاری در مورد آقای خیابانی وجود ندارد. این وقتی معلوم میشود که دارد فوتبال خارجی گزارش میکند. کم پیش میآید که واقعا از شوت و پاس و گل خوب هیجان زده شود. انگار تصمیم میگیرد که چه قدر صدایش را بالا یا پایین ببرد. هیجان را بیشتر وقتی در صدایش میبینیم که دارد از مدیری مسئولی چیزی دعوت میکند بیاید روی سن. فکرش را بکنید لیونل مسی دارد از میان سه بازیکن حریف رد میشود و ما صدای کلیک موس آقای خیابانی را میشنویم که دارد در لب تاباش دنبال چیزی میگردد. اصلا حواساش نیست. اشتیاق وقتی حقیقی نباشد؛ همین میشود و باور کنید آقای ضرغامی موقع دعوت کردن از فلان مدیر و مسئول به روی سن یا روحیه دادن به بازیکنان ملیپوش هم لابد این اشتیاق واقعا وجود ندارد که شنیدن صدای آقای خیابانی این بلا را سر اعصاب ما میآورد.
3- گفتم که سلسله مراتب سرمان میشود. از آن بدتر از آدم فروشی بدم میآید. این که بیاییم خبرچینی کسی را پیش رئیساش بکنیم. ولی در مورد جواد خیابانی باور کنید من و دوستانام هزار بار نوشتهایم. حسین معززینیا هم میگفت در ستون پس فردایش میخواهد در همین باره بنویسد. ببینید مجریتان چه به سر ما آورده است. رادیو و تلویزیون خصوصی هم نداریم که بگویید مال بد بیخ ریش صاحباش. سر بازی پرسپولیس استقلال همین چند روز پیش دیوانهمان کرد. این آقا یا پرسپولیسی است و برای این که رد گم کند این قدر استقلالی گزارش میکند یا واقعا استقلالی است. البته باور کنید از همین میزان اشتیاق استقبال میکنیم. همین قدر که بدانیم چیزی در دنیا وجود دارد که آقای خیابانی «واقعا» دوستاش دارد. ولی باور کنید شنیدن گزارشی این قدر یک طرفه آدم را دیوانه میکند در شرایطی که برای تماشای بازی نمیشود به هیچ شبکه دیگری پناه برد. مشکل ما را درک کنید آقای ضرغامی. بیخیال از کنارش عبور نکنید. نمیدانید شنیدن گزارشهای این ادم در این چند ساله چه بلایی به سر ما آورده است. همین هفته عوض این که بخواهم وقت شما را بگیرم. میخواستم درباره دو فیلم مهم اکران شده در عید فطر بنویسم. مثلا این که اواز گنجشکها را دیدم و بیشتر خوشام آمد و این که دعوت؛ با وجود این که ضعیفترین فیلم حاتمیکیاست؛ اما حداقل این که بار دیگر – و پس از به نام پدر – با ابراهیم حاتمیکیا به عنوان یک فیلمساز صادق و مشتاق برای ارتباط با مخاطب و همگام شدن با جو زمانه و (این بار زنانه!) طرفیم. اما این حرفها بماند برای بد. فعلا همین که بتوانیم مشکل آقای خیابانی را حل کنیم برای نسل ما یک موفقیت واقعی است!
منبع خبر : اعتماد خدا بیامرز! : دی