نقل قول:
منم وقتی بستنی میخورم همین حالت پیش میاد .... :n28:
Printable View
نقل قول:
منم وقتی بستنی میخورم همین حالت پیش میاد .... :n28:
با سلام.این مشکل واسه من فقط در زمان استرس پیش میاد.فکرشو نکنین.رو غذاتون کنترل داشته باشین و ورزش کنین.
ضمنا همه دکترا واسه رفع این مشکل مترونیدازول و دایمتیکون رو میدن
اینم بگم طبیعت آدم ها فرق میکنه .من وقتی پیش دکتر رفتم و هنوز مشکلم رو نگفته بودم که گفت معدت عصبیه و شما شخصیتا آدم حساسی هستی.
راست میگفت چون من همزمان داشتم قرص اعصاب میخورم
دوستان كسي كلپرمين مصرف كرده ببينيم رو صداها تاثير داره يا نه ؟
من قبلنا مصرف کرده بودم، عصاره یا روغن نعنا هستش که مرحله به مرحله تو روده آزاد میشه. در مورد من صدا ها رو بدترمیکرد، بعد از یه هفته دیگه استفاده نکردم ولی مثل اینکه برای آی بی اس خانم ها تاثیر مثبتی داره.نقل قول:
من هم اوایل که دکتر عمومی میرفتم این دارو رو برام تجویز میکرد.....ولی اثر آنچنانی نداشت.....قیمتش هم فکر کنم اون موقع که مصرف میکردم برایه روز مصرف میشد1000تومن....؟حال چند شده؟نقل قول:
لاكتولم كه مي گفتن خوبه روي من اثر بد داشنتنقل قول:
برای منم اولش اثر حوبی نداشت ولی بعد از 2 ماه دوباره مصرف کردم خیلی خوب بود - به نظر من در کل اثرش مثبت هست مخصوصا واسه کسایی که اسهال دارن ...نقل قول:
سلام دوستان
منم چند ساله این مشکل رو دارم،وقتی بچه تر بودم به خاطر کم خونی قرص آهن مصرف می کردم که بعد از چند سال باعث یبوست شدید شد،فکر می کنم این یبوست باعث ایجاد صدای شکم شدالبته اوایل خیلی برام مهم نبود تا وقتی که به خاطر کنکور آزمایشی مجبور شدم چند ساعت توی یه مکان ساکت بشینم و اونجا بود که عمق فاجعه رو درک کردم،دیگه سر جلسات نمیرفتم اما خب چون روی قضیه حساس شده بودم کم کم توی زندگی عادیم هم استرس می گرفتم و صداها خیلی شدید میشد،چند تا دکتر رفتم که هیچی نفهمیدن و آخرین دکتری هم که رفتم یکی از بهترین دکترای شهرمون بود و بهم گفت این مشکل با دارو حل نمیشه و الکی وقت خودت رو هدر نده و باید باهاش کنار بیای و تحمل کنی،منم با همه بدبختیش تا الان تحمل کردم،الانم دانشجو سال سومم و روزای معمولی شرایطم رو مدیریت میکنم اما موقع امتحانا واقعا داغون میشم و الانم نزدیک امتحاناست و نمیدونم چیکار کنم،تا به امروز برای این موضوع هیچ قرصی نخوردم اما حالا وقتی بعضی از دوستان میگن قرص های اعصاب براشون مفید بوده تصمیم گرفتم برم پیش روانپزشک،امیدوارم کارساز باشه
نقل قول:
اول اینکه روزی 15 دقیقه یه جای اروم و راحت بشین و به هیچی فکر نکن جز به نفس کشیدنت - چشمات رو ببند و عمیق و اروم نفس بکش , یه چند ثانیه نگهدار بعد دوباره اروم بده بیرون دوباره یه چند ثانیه صبر کن و دوباره نفس بکش ... 15 دقیقه در روز کافی هست - بیشتر هم بشه چه بهتر .
دوم اینکه روزی چند دقیقه طناب بزن - به صورتی که با دوتا پا پپری هوا - طناب هم نداشتی به صورت فرضی انجام بده - فقط باید بپری بالا پایین ...
غذا هرچی میخوری بخور - فقط خیلی بیشتر از همیشه بجو - خیلی خوب بجو - با حجم زیاد هم نخور - متعادل بخور - و سعی کن منظم غذا بخوری - اینحوری نباشه که یه بار 7 شب شام بخوری یه بار 11 شب ...
شبا هم سعی کن زود بخوابی - هر چی زودتر بهتر - ساعت خوابت هم سعی کن منظم باشه و هر شب سر یه ساعت بخوابی ... - و به اندازه کافی بخواب
ورزش هم که کلا خوبه ...
اینارو انجام بدی مطمئن باش که تاثییر خیلی خوبی میذاره - نتیجه هم ندیدی ادامه بده - نتیجه میگیری ...
میتونی واسه دوران امتحانت هم پیش یه روانپزشک بری که بهت داروی ارام بخش ضعیف بده اگه لازم دید - تا اونجا که میتونی هم به صدا ها فکر نکن - حتی سر امتحام هم فکر نکن چون چه فکر کنی چه نکنی اگه بخواد صدا بده , میده و تو کاری نمیتونی بکنی - اگه فکر نکنی بیشتر احتمال این هست که صدا نده ... با اینکه میدونم یکم سخته ولی اینارو انجام بدی تاثثیر خیلی خوبی داره ...
SLZ تحقيقات اينو نشون داده يا براساس تجربه بقيه ميگي كه اثرش رو خانوما مثبته؟
MEHFARJ الان فكر كنم هر ورقش 10 تومنه
*raha از امتحانا نگو كه هربار بهش فكر مي كنم اصلا برام قابل تصور نيست چي ميشه... :-(orp اينا رو انجام دادي و موثر بوده؟من تا حالا نشده 5 دقيقه به هيچي فكر نكنم يا شب زود بخوابم ولي خيلي ها اينطورن و مشكلي هم ندارن
نقل قول:
100% موثر - فقط هیمن که شب زود بخوابی خودش خیلی موثر هست ... یکی از مواردی که باعث شد من دچار این مشکل بشم خواب نامنظم و دیر خوابیدن بوده ... ولی همه اینایی که گفتم رو انجام بدین تاثثیر خیلی خوبی میبینید
یادمه اون اوایل یجا تو نت خونده بودم که مصرف کلپرمین تا رفع کامل علائم آی بی اس خانم ها، میتونه موثر باشه، مثلا مصرفش برای 10 روز یا تا زمانی که علائم از بین بره ولی فقط برای خانم ها. البته شاید هم اشتباه میکنم چون چند تا سایت رو الان چک کردم هیچ کدوم نگفتن که منحصرا برای خانم هاست. به هر حال، من که مصرف کرده بودم و نتیجه نداده بود.نقل قول:
يه سواليمن تا حالا مشكلمو دقيق براي كسي نگفتم شماها كسي بوده كه گفته باشه؟ منظورم اينه كه با دوست يا همكلاسي كه باهاش تا حدي صميمي هستين (چه دختر يا پسر) مشكلتونو گفتين؟ باعث شده حالتون بهتر باشه يا بدتر؟ چون بعضي وقتا آدم نگران اينه كه بقيه بفهمن ولي وقتي يه جوري گفته باشه شايد ديگه اهميت نده
اره من به یکی از دوستام گفتم با اینکه نمیخواستم بگم ولی ... اونم خندید و گفت اگه مشکلت اینه که پدر من روزی 100 بار شکمش صدا میده همش هم میخنده به صدا ها ...نقل قول:
به نظر من لازم نیست کسی بدونه ولی اگه اصرار کردن بگی اشکالی نداره ولی فکر نمیکنم تاثیری به حال ادم داشته باشه ...
دارم به اين قضيه فكر مي كنم كه مثلا اگه دوستاي دورو برت سر امتحان مشكلتو بدونن باعث ميشه بهش فكر نكني و برات كمتر مهم باشه يا اينكه توجه خودت و اونا بيشتر ميشهچون فكرر هم تاثير داره مثلا من توي كلاسايي كه همه دختريم كمتر بهش فكر مي كنم كمتر هم مشكل دارم همچين چيزا هم انگار موثره
به نظر من هم اثری نداره ...نقل قول:
تو این حالت خاص(سر جلسه امتحان) شاید موثر باشه به شرطی که تا حدودی با آدم صمیمی باشن و بتونن درک کنن که خیلی قابل کنترل نیست ... و مثل تجربه orp عزیز :n12: پیش نیاد .نقل قول:
خوب خدارو شکر خانم و آقا نداره چون چیزی نمونده بود که یه هزینه ایی هم بابت دکتر غدد و آزمایشهای مربوطه بدم . بعد دیدم نوشتین این دارو برا خانم ها بیشتر موثر ه (:n03:) که الان میگید نیست (:n01:)که این البته خیلی هم خوبه ...:n16:نقل قول:
هرچی متغیر کمتر بهتر .
سر امتحان ترم که معلوم نیست کی کنارت مشینه ولی اگه فکر میکنی بهت کمک میکنه بگو ... ببین اینکارایی که گفتم بکن , سر امتحان مشکلی برات پیش نمیاد - اگه هم پیش بیاد خیلی کم میشه - واقعا نمیدونم چطور میشه کمک کرد - خودم چند بار وسط امتحان بلند شدم رفتم اتفاقا تو کل دوران دانشگاه همون درسا رو 20 شدم :biggrin: ... خیلی سخت سر امتحانا میرفتم ولی اگه اونموقع اینکارایی که الان گفتم رو میکردم خیلی راحت تر بودم - حتما روزی 15- 20 دقیقه ریلکسیشن رو انجام بده - اینا رو جدی بگیر - من قبلا جدی نمیگرفتم ولی الان میفهمم که خیلی تاثیر دارهنقل قول:
اصلا هم به اینکه شکمت سر امتحان صدا میده فکر نکن - اصلا بگو میدونم صدا میده ولی اصلا مهم نیست -اصلا بذار صدا بده - خاطره میشه واست . بعدشم زندانیت که نکردن اونجا - هر وقت بخوای میتونی بری از جلسه بیرون - نگران مدرک هم نباش - اخرش مدرک رو میگیری - بعدا تاره باید بری دنبال کار ... پس عجله ای نیست ... فقط سعی کن خوب بخونی درسا رو که وقت تلف نکنی سر جلسه .
من یه امتحان داشتم 4 ساعت زمان امتحان بود - با خودم گفتم خوب میخونم , اگه تا 5 دقیقه قبل امتحان احساس کردم حالم خوب نیست نمیرم سر امتحان . اتفاقا قبل از امتحان هم احساس کردم زیاد حالم خوب نیست و برم سر جلسه صدا میده ولی دیگه رفتم چون خیلی داشتم عقب میافتادم ... 4 ساعت کامل نشستم سر جلسه اصلا هم به صدای شکم فکر نکردم چون دیگه هرجور بود باید پاسش میکردم - خلاصه 4 ساعت کامل شایدم یکم بیشتر نشستم سر جلسه بدون اینکه شکمم صدا بده - انقدرم درس سنگینی بود و نیاز به تمرکز داشت چون همش باید حساب کتاب میکردم و عدد در میاوردمدم اصلا دیگه حواسم به شکمم نبود کامل محو امتحان و حل کردن شده بودم - هیچی 4 ساعت که تموم شد باورم نمشید 4 ساعت گذشته - از خوشحالی میخواستم برم خودمو خفه کنم . تازه جالب اینجاست که بالاترین نمره تو اون درس رو من گرفتم :laughing:
فقط کاری که میکنی خوب بخون که وقتی سوالارو بتونی جواب بدی خودش یه روحیه بهت میده که همین کمکت میکنه - سریع هم جواب میدی
نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را خراب می کند.
orp عزیز،ممنون از راهنماییهاتون،سعی می کنم بهشون عمل کنم
منم سر جلسه امتحانا کلی به خودم روحیه میدم تا الانم یه جوری گذشته و خدا رو شکر هیچ درسی رو نیفتادم ولی همیشه نفرات قبل و بعد من دختر بودن و من جلوی دخترا خیلی خجالت نمی کشم اما از این ترم کلا دور و برم همه پسرن و این موضوع باعث شده از الان کلی استرس داشته باشم،وقتی راجع به این موضوع با دیگران صحبت می کنیم به نظرشون خیلی بی اهمیت و طبیعی میاد و اصلا درک نمی کنن که چرا خجالت می کشیم
ممنون orp جان مخصوصا مورد آخرو يادم نبود خودمم تجربه كردم وقتي درسو بهتر بلد بودم باز به نسبت، حالم هم بهتر بوده گاهي.سعي مي كنم اينايي كه گفتي انجام بدم ولي خب واقعا موندم با يه كلاس دوازده نفري چيكار كنم امتحان هم كه سكوت كامله داروي موقتي هم انگار جواب نميده:( حتي اگه نري امتحان يا پاشي بري بيرون بايد به همشون جواب بدي
می دونم راه خوبی نیست ولی من با بعضی از استادا صحبت می کنم بعضی وقتا امتحانا رو جدا می دم گاهی
سلام بر همگی باید بگم من هم مشکل شماها را دارم و هر روز از این نفخ و درد عذاب میکشم هر صبح با درد از خواب بیدار میشم:n28: شاید حال من از شماها بدتر باشه من هم تو دانشگاه مشکل پیدا کردم من رشته ی برق میخونم این ترم مرخصی گرفتم ولی اگه همین طور ادامه پیدا کنه از تحصیل انصراف میدم :n28:.من پیشنهادات شما را از صفحه ی 1تا اینجا را خوندم راستش من توی ی انجمن دیگه خوندم که ی نفر که آنتی بیوتیک ریفاکسیمین استفاده کرده بود گفت بعد از ده روز استفاده تا یک ماه بعد خبری از بیماری نبود و تقریبا اون روز ها بهترین روزهای زندگیش بوده از اونجایی که جذب بدن هم نمیشه پس نباید عوارض خاصی داشته باشه کارش اینه که باکتری های روده را که باعث تولید گاز میشن را کم میکنه.برای اون دوستی که واسه خاستگاری مشکل داشت و سایر دوستان.:n20:
اما استنباط من از رفتن پیش پزشک وخوردن لاکتول و ماست فلان و ...این طوره که کامپیوتر شما ویروسی شده باشه شما فلشتون را بهش وصل کنید فلشتون ویروسی بشه حالا شما اگه هزار بار این فلش را فرمت یا اسکن کنید وقتی دوباره به کامپیوتر وصل میکنید فلشتون ویروسی میشه برای حل این مشکل اول باید ویروس را از کامپیوترتون حذف کنیداسترس و فشارهای روانی درواقع همون ویروس هست بدن شما سیستم کامپیوتر و مغز شما نقش سی پی یو را داره فلش درواقع همون روده ی شماست .برای رفع مشکل باید ابتدا ویروس یا استرس و فشارهای روانی از بدنتون یا مغزتون پاک بشه :n24:یعنی مراجعه به روان پزشک بعد که ویروس از بدنتون حذف شد حالا باید به مشکل روده و نفخ بپردازیم یعنی به پزشک متخصص و خوردن ماست و لاکتول و فلان .:n25:
باید بگم که این تشبیه از جهات بسیاری دور از ذهن نیست چرا که فکر کردن به این بیماری باعث استرس و تشدید خودش میشه مث ویروسی که خودش را گسترش میده .کارهای روزمره ی ما مث مسافرت ها و صحبت کردن معاشرت و مدرسه و دانشگاه مث نرم افزار های مختلف میمونه که روی سیستم بدن ما نصب شده اند اگه جلوی این ویروس گرفته نشه بعد ازمدتی همه ی این نرم افزار ها را تحت تاثیر قرار میده به تدریج سرعت سیستم یا بدنمون کم میشه و گوشه گیر و افسرده میشیم .:n30:
آخرین باری که پیش دکتر رفتم دکتر بهم گفت باید زیاد استرسی باشی ،من گفتم آره .گفت مشکلی داری .وقتی براش تعریف کردم بهم گفت ازدواج کردی من گفتم نه گفت ببین تو الان جوونی نیروی جوانی میتونه کوه را جابجا کنه .میخام ب شما دوستان بگم از صفحه ی اول همه ی شما از هم میخاستید که داروها و روش هایی را براتون بگن که به نتیجه رسیدن ولی از یه چیز خیلی مهم غافل بودین اونم خودتونه ،نیروی انسان میتونه بیماری های لاعلاج را شفا درمان کنه چیزی که تو پزشکی بهش شفا یافتن میگن ،باید بگم بدون این عنصر هیچوقت نمیتونین موفق بشین .شاید بگین تو اگر طبیب بودی...یاد بگم حرف بدون عمل مث سیم کارت بدون گوشیه فایده ای نداره :n02:
سلام دوست عزیز
به نظر منم استرس تاثیر زیادی روی این قضیه داره اما ریشه و اساس این مشکل نیست،من خودم وقتایی که شکمم خوبه و احساس سنگینی و نفخ ندارم هرچقدرم استرس وارد بشه صدا نمی خوره،ولی وقتایی که نفخ دارم همین که شکمم صدا میخوره فورا استرس میگیرم و صداها شدیدتر میشه یعنی به نظرم استرس فقط شدت صداها رو بیشتر میکنه ولی مشکل اصلی همون شکمه،متاسفانه این مشکل خیلی داره رایج میشه و من بین اطرافیانم خیلی از این موارد می بینم:n03:
بیماری خود شما شروعش کی بود؟آیا وقتی شروع شد شما مشکل روحی یا فشار عصبی نداشتین ؟مثلا استرس کنکور یا ....آره شاید استرس به تنهایی دلیلش نباشه ولی شرط لازمش هست ،بزار با منطق بهت بگم منظورم اینه هر کی بیماری را داره تحت فشار عصبی و استرس بوده ولی هر کی استرس داره الزاما این بیماری را نداره.شرط لازمه ولی کافی نیس.ولی چیزی که مطمئنم اینه که کسی که استرس و فشار زیاد نداره ب این بیماری مبتلا نمیشه.
اگه بر خلاف من به نماز و عبادت اعتقاد ویژه دارید نماز خوندن میتونه مفید باشه.یا هر چیز دیگه ای که ب شما آرامش بده مث کتاب خوندن ورزش کردن ،یوگا یا صحبت کردن با یک دوست یا کسب یک موفقیت یا ....به هر حال من نمیخام ب خودم قیافه آدمی را بگیرم که ی چیزی بیشتر از بقیه میدونه البته نه تا وقتی که خودم ب نتیجه برسم فقط میتونی بهشون فک کنی یا ازشون رد بشی
مشکل منم وقتی که کنکورهای آزمایشی میدادم شروع شد اما واقعا اون موقع آدم استرسی نبودم،یعنی اول استارت بیماری زده شد بعد استرس بوجود اومد،اونم چه استرسی:n03:همه مسائل مهم زندگیم رو تحت الشعاع قرار داد طوری که به کل اعتماد به نفسم رو از بین برد اما امید و توکل به خدا همون آرامشی رو بهم داد که ازش صحبت کردین،از اینکه نظرات و تجاربتون رو در اختیار ما میذارید واقعا ممنون حداقل اینکه این همدردیها باعث میشه که احساس تنهایی نکنیم
سلام اگه من بخوام در مورد صدای شکمم بنویسم یه کتاب میشه چه مشکلاتی که تحمل نکردم همش با خودم فکر می کنم که چه کار اشتباهی کردم کی رو اذیت کردم که این مشکل اومد سراغم .دلم نمی خواستم زیاد تو جمع باشم فقط جاهایی که احساس راحتی می کردم این مشکل سراغم نمی اومد تو صفحه های قبل یک نفر نوشته بود که بچه که بوده اسهال شدید گرفته بوده نمی دونم تا چه حدی مربوط میشه اما من هم همین طور بودم اسهال شدید گرفته بودم.از سال 88 من این طوری شدم این قضیه ادامه داشت تا زمانی که دخترم به دنیا اومد با به دنیا اومدن دخترم یه اتفاق قشنگ تو زندگی من رقم خورد حال من رو به بهبود رفت الان که روزا اصلا این طوری نمی شم گاهی اونم شبا یکم باد میپیچه و صدا میده می خوام بگم به نظر من این مشکل از افسردگی و استرس ناشی میشه شاید در ظاهر خیلیم شاد به نظر برسیم اما افکار منفی و سوداگرانه در سر داریم
یه چیزه دیگه بگم من وقتی میخوام برم دستشویی خانه یکی که باهاش رو در بایستی دارم شکمم کار نمی کنه که نمیکنه بچه ها تمام این مشکلاتی رو که نوشتین من داشتم حتی دیگه نتونستم ارشد بخونم و تصمیم گرفتم بچه دار بشم بعضی وقتها با خودم فکر می کنم صلاح من در این بوده بیایید افکار مزاحم رو از خودمون دور کنیم
سلام آرمیت جان آره منم دقیقا مث شمام ،با راه حلتون هم موافقم .شما با بچه مشکلتون حل شد وولی اوضاع ما یه کم پیچیدس هرچی فکر میکنم فقط همون درس میتونه منا راضی کنه که اونم با این شرایط ممکن نیست
آرمیت جاننقل قول:
یکی از مشکلات اساسی که توی زندگی هر کسی که این مشکل رو داره همین مساله ازدواجه؟مشکلی نداشتین؟حتما مشکل که داشتین مهمونیا و... که توی دوران عقد و.....؟چجوری با این مشکل برخورد کردین و حل کردین؟
سلام آرميت جان فكر كنم شما بعد ازدواج دچار اين مشكل شدي؟ چون من يكي كه يك درصدم اعتماد به نفس اين رو ندارم با اين مشكل، به اين موضوع فكر كنم.MEHFARJ شما هنوز با قرصاي اعصاب مثل همون اول خوبي؟ سر و صداها كمه؟Orp اون قرصي كه مصرف مي كردي چي بود؟ همون كه گفتي خيلي قوي نبود ولي بعدش انگار بدتر شدي. مي خوام بدونم چي بود و توي اون دوره مصرف كاملا خوب بودي؟من قرص پروپراتد 10 گرفتم روزي نصفه مي خوام چند روز امتحان مصرف كنم.
سلام پری جون این قرصی که نوشتی پروپراتد مال چی هست بیشتر توضیح بده ؟تو اینترنت چیز خاصی گیرنیاوردم
مشکل من از اواخر سال 88 شروع شد یعنی قبل از ازدواج اوایل زیاد جدیش نمیگرفتم من سال 89 عقد کردم سه روز بعد عقدمون رفتیم مسافرت شب بود نشسته بودیم شکمم شروع کرد به صدا دادن من از خجالتم تا صبح تو همون اتاق موندم گفتم دلم درد می کنه فرداشم شوهرم و کشوندم اومدیم تهران جالب این جاست که خونه فامیلای خودم این مشکل و نداشتم همین می شد زمینه اختلاف بین من و شوهرم فکر می کرد من دوست ندارم پیش فامیلاش برم خلاصه جایی که می رفتم با ترس و لرز بود یه کیسه با خودم نبات می بردم یه دفعه یادمه باردار بودم شوهرم گفت بابا مامانم می خوان برن مسافرت بیا بریم عموش اینام بودن من گفتم نمی یام چه دعوایی بینمون شد خلاصه رفتم شوهرم به مامانش گفت من می خوام براش فقط کباب درست کنم که دلش درد نگیره وقتی اونجا بودیم شکم خواهرشوهرم اوفتاده بود به صدا دادن خیلی ناراحت بود موارد این شکلی زیاد بوده سختی زیاد کشیدم یاد گرفتم همه رو درک کنم به کسی بدی نکنم نگاهم به زندگی عوض شد الان یه بنده شکرگزار پروردگارم من حتی 10 کیلو خودم و لاغر کردم تا شاید خوب شم اما اون فایده نداشت یه مدتم کولپرمین و کلوفک خوردم اونا رو که می خوردم خوب بودم با یه اعتماد به نفسی می رفتم مهمونی که نگو ولی وقتی قطع می کردم دوباره همون طوری
سلام
بله پری جان هنوز مصرف میکنم وخوشبختانه حالم خوبه.یکی دو هفته دیگه میخوام برم ببینم نظر دکترم چیه؟
همون پروپرانل هست كه براي استرس مصرف ميكنن. نمي دونم عوارضي داره يا اصلا برامون مفيده يا نه ولي خب دارم استفاده مي كنمنقل قول:
آرميت من توي اين يه ماه يه دوره كلوفك مصرف كردم الان هم دارم كلپرمين مصرف مي كنم امرزوم پروپرانول شروع كردم شيره شيرين بيان و از اين گياهي ها هم همزمان اين چند روز مصرف مي كنم ولي اصلا انگار نه انگار كه دارم دارو مي خورم! :n03: خوبه كه واست تاثير داره
به جون خودم يه روز بفهمم سرطان دارم و يه سال زنده ميمونم جشن مي گيرم
خدارو شكر كه حالت خوبه.نقل قول:
اسم دارويي كه مصرف مي كردي چي بود؟ البته يادمه كه تو و orp ده بار اسم داروهاتونو قبلا گفتين ولي اون موقع چون مصرف نمي كردم توجه نمي كردم