همه روشنفکر ها خطرناکند . ضعیف ، احساساتی و قادر به اینکه بدترین کارهایشان را با بهترین فکرها توجیه کنند .
جنگ آخر زمان
Printable View
همه روشنفکر ها خطرناکند . ضعیف ، احساساتی و قادر به اینکه بدترین کارهایشان را با بهترین فکرها توجیه کنند .
جنگ آخر زمان
تصور مرگ یک نفر آسان تر است تا مرگ صد نفر یا هزار نفر . مصیبت وقتی تکثیر شود انتزاعی می شود . آدم از چیزهای انتزاعی کمتر ناراحت می شود .
جنگ آخر زمان
مگه قرار نبود مطلب مورد نظر b (ضخیم به فارسی) بشه
هر انسان قسمتی از خدا است
فلسفه شرق
شاید بعضیها استعداد بیشتری برای زندگی کردن دارند. شاید هم بعضیها هرگز زندگی نمیکنند بلکه فقط وجود دارند...
سونات پائیزی
از نظر من اين يک امر کاملاً طبيعي است. او در دنياي ديگري زندگي ميکند، اما در هر لحظهاي ما ميتوانيم به هم برسيم. خط فاصلهاي در کار نيست. ديوار غيرقابل عبوري هم بين ما وجود ندارد. البته گاهي فکر ميکنم که جايي که پسرم در آن زندگي ميکند و نفس ميکشد، چگونه جايي است. در همان حال ميدانم که اين را نميشود توضيح داد. آن دنيا، دنياي احساسات آزاد شده است.
سونات پائیزی
تو دختري يا پسر؟ دلم مي خواد دختر باشي و يه روز چيزايي که من الان حس مي کنم حس کني ! مادرم ميگه: دختر دنيا اومدن يه بدبختي بزرگه! و من اصلا حرفشو قبول ندارم ! …….
اگه تو پسر هم بدنيا بياي هم خوشحال ميشم ! شايد حتا بيشتر از دختر بودنت! اون وقت مزه ي برده گي بعضي از تحقي را رو نمي چشي! مثلا اگه پسر باشي کسي تو تاريکي بهت تجاوز نمي کنه ! لازم نيس صورت خوشکل داشته باشي تا تو نگاه اول چشم همه رو بگيري !…
نامه به کودکي که هرگز زاده نشد!
آری گناه از خود آنها بود که فصل به فصل از بد به بدتر می رسیدند ، اما هرگز هیچ کس چنین چیزی را نمی پذیرد ، به خصوص اگر در کثافت دست و پا بزند .
آسوموار
والاترین امتحان مریدی، عشق ورزیدن به هر آن چیزی است که هست.
دندان ببر
جنگیدن زیباتر از پیروزیه ! به سمتِ مقصد رفتن از رسیدن به اون با ارزش تره ! وقتی پرنده میشی یا به مقصد می رسی
یه خلا رو تو خودت احساس می کنی ! واسه پر کردن همین خلا باید دوباره راه بیوفتی مقصد تازه تری رو پیدا کنی!
آره دلم می خواد تو دختر باشی ! امیدم اینه که هیچ وقت حرفای مادرم رو تکرار نکنی همونطور که من هیچ وقت تکرارشون نکردم !
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
حتی کودن ها هم تلخی ناسزائی را که سزاورش نیستند و باید تاب بیاورند ، احساس می کنند .
شکست
انسان هر اندازه تیزهوش باشد آخر روزی طعمه دیگران می شود .
شکست
دیوانه کننده است آدم کاری رو بکنه که نخواسته باشه ، و بعد هم نتونه بفهمه چرا اون کار را کرده ......
شکست
آیا وقتی همه چیز به پایان می رسد ، تنها نباید به معجزه دل خوش کرد ؟
شکست
از کتاب مکتوب اثر پائولو کوئلیو
..............................
ای سالک یکی یکی قدم به قدم .راهی نیست .راه با پیمودن پدید می آید .با پیمودن است که راه را می سازی و اگر واپس بنگری هر آنچه می بینی تنها رد گام هایی است که روزی پاهایت آنها را پیموده است.
ای سالک راهی نیست.راه با پیمودن پدید می آید .
از کتاب مکتوب اثر پائولو کوئلیو
.........................
درخت هر چه پر بارتر شاخه هایش افتاده تر .خردمندترین شما فروتن ترین شماست.
اگر درخت هیچ باری نداشته باشد شاخه هایش مغرور و سرافرازند .
این عکس را چند هفته قبل از مرگ او گرفته اند و ای کاش من آن را نداشتم اما حالا که دارم نمی توانم آن را دور بیندازم و حتی نمی توانم از نگاه کردن مکرر به آن خودداری کنم .
دختر پرتقالی
آخرین چیزی که انسان محکم نگه می دارد اغلب دست کسی است .
دختر پرتقالی
از دست دادن چیزی که دوستش داریم بسیار سخت تر از نداشتن آن از ابتدای امر است .
دختر پرتقالی
زندگی بخت آزمایی عظیمی است که در آن فقط شماره های برنده را می توان دید .
دختر پرتقالی
دوره ی نوجوانی ام در نیوپورت بیج با درجه های "رنگ برنزه" آشنا شدم.فرق بین برنزه ی عمیق٬ برنزه ی پریده٬برنزه ی برنزی رنگ٬و برنزه ی تازه را یاد گرفتم.هیچ کس دوست ندارد با "برنزه ی کارگری"دیده شود٬همان نوعی که خط تی شرت و شلوار کوتاه روی بدن مشخص است.از آن بدتر "سوخته ی قلابی"است٬همان که توی اتاقک برنزه شدن ایجاد می شود.با کلاس تر از همه ٬برنزه ی موج سواری است٬همراه موی رنگ پریده از آفتاب.
دوره ی بچگی ام در ایران٬به حای برف و آدم های برنزه٬دور و برم پر بود از فامیل.تعجبی ندارد که زبان فارسی نسبت به انگلیسی کلمات دقیق تر و بیشتری برای نسبت های فامیلی دارد.برادران پدر"عمو" هستند.برادر مادر "دایی"است.شوهرهای خاله و عمه هم "شوهر خاله"و"شوهر عمه"هستندتوی انگلیسی همه ی این مرد ها یکسان نامیده می شوند٬همین طور بچه هایشان...
عطر سنبل،عطر کاج
بیشتر میوه ها اگر روی درخت به حال خود گذاشته شوند, بالاخره می رسند, به خصوص اگر کسی سرشان داد نزند.
عطر سنبل ،عطر کاج
آدم وقتی جوان است ، این امیدها را دارد . سرش پر است از دیوانگیها ، خیال می کند دارد دنیا را تغییر می دهد و بعد دنیا به راهش می رود و او را با دیگران به دم جارو می دهد . ...
شهر آفتاب
در انسان نیاز عظیم و سیری ناپذیر به یادگیری و دانستن وجود دارد که باید تنها وسیله و محرک فراگیری قرار گیرد ، بی اینکه به وعده و وعید احتیاج افتد .
شهر آفتاب
او را دوست دارد ، برای اینکه دوست دارد ، دلیل دیگری نباید وجود داشته باشد .
شهر آفتاب
برادروار زنی را دوست داشتن ، دوست داشتن نیست .
شهر آفتاب
آنگاه که انسان پیروزی را مسلم بداند ، این چنین با شکست رو به رو شدن ، توان فرساست .
شهر آفتاب
هميشه خدا همينطور است. بازي زنها با آدم؛ هميشه اول حكم تفنن را دارد. اما يككم كه ميگذرد؛ دو طرف ميبينند كه نه. خيلي هم تفنني در كار نبوده و مثل اينكه يك چيزهايي پشتش خوابيده كه نميشود ناديدهاش گرفت.
چيزي كه اول توي دل آدم، يك نقطه خيلي ريز است كه ميتواني ناديدهاش بگيري. اما همين كه يك كم بهش توجه نشان بدهي؛ آنقدر بزرگ ميشود كه همه دلت را ممكن است بگيرد
کافه پیانو
من می میرم برای اینکه کسی _ حالا هر کجا که هست _ عین خودش باشد وقتی که آنجا نیست. یعنی خودش را پشت ظواهری که دو پول سیاه نمی ارزند مخفی نکند. یا از ترس اینکه دیگران چه قضاوتی در باره اش کنند ؛ خودش را یک طوری که نیست جلوه ندهد یا آن طوری که هست ، خودش را نشان ندهد.
کافه پیانو
چیزی که من ازش متنفرم ؛ این است که کسی دلش غنج بزند برای پولی که مستحقش است ، آن وقت دائم خدا بگوید قابلی ندارد حالا بعد حساب می کنیم و از این طور دورویی های نفرت آوری که من هیچ وقت خدا تحملش را ندارم و همیشه ؛ هر وقت که با آن رو به رو می شوم حالت استفراغ بهم دست می دهد و دلم می خواهد روی صورت طرف بالا بیاورم . و درست وقتی که؛دستمالی چیی هم آن دور و بر نباشد تا خودش را با آن پاک کند.
کافه پیانو
همین که پایم را می گذارم خانه ی کسی ؛ قبل از هر کجای دیگر می روم سراغ کتابخانه ی طرف . چون که جلوی کتابخانه ی کسی ، بهتر از هر کجای دیگر می شود روحیات صاحبخانه را شناخت.
کافه پیانو
خوب نیست آدم با عروسکش جوری رفتار کند که انگار فقط یک عروسک است ، دل ندارد و نمی تواند نفرینش کند . از قضا ؛ آه شان خیلی هم دامنگیر است.
کافه پیانو
ممکنه یه چیزایی رو از دس بدی اما...ببین چی به جاش به دس می یاری .
کافه پیانو
چینی های لیموژ در نبودشان لذت بیشتری به ارمغان آورده بودند تا وقتی که توی گنجه بودند. البته دیگر سرویس چینی نداریم تا برای بچه هایمان به ارث بگذاریم. اما اشکال ندارد. من و فرانسوا تصمیم داریم به فرزندانمان چیز باارزش تری بدهیم. این حقیقت ساده که بهترین راه برای گذر از مسیر زندگی این است که « انسان اهدا کننده ی عمده ی مهربانی باشد.» به آنها خواهیم گفت که ممکن است کسی با کلی اشیا زیبا و قیمتی هنوز بی نوا باشد و گاهی داشتن دستور پخت کیک شکلاتی کافی است تا انسان بسیار خوشحال تر شود.
عطر سنبل،عطر کاج
هزاران مادر در انتظار پسران خود بودند . بیش از بیست سال بود که بی صبرانه منتظر بودند و این هم درست بود که ماهیت انتظار آنها خیلی تغییر نکرده بود . دیگر امروز منتظر پسران زنده خود نبودند ، اما نمی توان در انتظار مرده ها هم نبود .
ژنرال ارتش مرده
آلبانیایی ها همیشه دوست داشتند یا بکشند یا کشته شوند . وقتی برای جنگیدن دشمنی پیدا نکنند ، همدیگر را می کشند!
ژنرال ارتش مرده
خدا عالمه که مردم تو شعرهایشان چه چیزهایی می خواهند بگویند . می شود خاکشان را زیر و رو کرد ، ولی هیچ وقت نمی شود در اعماق روحشان نفوذ کرد .
ژنرال ارتش مرده
عجز و درماندگی ام به خاطر این است که بیش از حد به او فکر می کنم .
ژنرال ارتش مرده
زندگی نه به تو احتیاج داره، نه به من
تو مُردی!
منم شاید بمیرم
ولی مهم نیست
چون زندگی نمی میره!
ما اینجا کلمه ای داریم که خیلی بیشتر از کلمه ی عشق به لجن کشیده شده ... آزادی
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کلمات خیلی شیطان هستند. فکر می کنیم فقط به آن هایی که برای ما شایسته هستند اجازه خروج از دهانمان را می دهیم، ولی ناگهان متوجه می شویم یکی از آنها، آن وسط ظاهر می شود. نمی دانیم از کجا آمده است، اصلا آن را خبر نکرده بودیم که آنجا بیاید و یک دفعه همه چیز عوض می شود، آنچه را که قبلا انکار کرده ایم، تایید می کنیم یا برعکس.
مرد تکثیر شده/ ژوزه ساراماگو
چقدر غمانگيز است که مردم به آسانی از تمام يک ملت به خاطر کارهای عده کمی متنفر میشوند...
عطرسنبل،عطرکاج