در انتظار بربرها
جی . ام . ک.تسی
محمدرض رضائی هنجنی
داستان در یکی از شهرهای مرزی آفریقایی که مستعمره امپراطوریست در جریان می باشد . در کتاب اشاره خاصی به نام کشور ، شهر یا امپراطوری مربوطه نشده است . راوی اصلی داستان شهردار این شهر مرزیست . انها در این شهر به آرامی و به صورتی مسالمت امیز با بومیان ازاد و سرگردان که بربر خوانده می شوند به زندگی می پردازند . تا اینکه امپراطوری دچار ترس از حمله بربرها شده و سرهنگ جدیدی را به منطقه می فرستد که همه چیز را نابود کرده و به آزار بربرها مبادرت می کند .
کتاب درباره ظلم های روا شده به آفریقایی ها و تبعیض نژادهای مربوطه است . اما زاویه دیدش به نظر من با کتاب های این سبکی خیلی متفاوت بود . به جای اینکه بیاد با گفتن دائم انواع شکنجه های بربرها مسئله را نمایان کنه به رنج های درونی اونها می پرداخت و در واقع افکار و برداشت های یک ادم سفید نسبتا بهتر را از اوضاع بیان می کرد .
به نظر من کتاب بدی نبود اما اون قدرها هم خوب نبود . فقط به یک موضوع کلیشه ای از دید جدید و جالبی نگاه کرده بود . یعنی منظورم اینه ساختار داستانش قوی و خوب بود اما موضوعش منو جذب نمی کرد .
این کتاب برنده جوایز سی ان ای ، یادبود جفری فیبر و یادبود جیمز تیت بلک شده است .
کوتزی نويسنده سرشناس اهل آفريقاي جنوبي به عنوان برنده جايزه ادبي نوبل در سال 2003 دست يافت و رمان «در انتظار بربرها» که سال 1980 منتشر شد و در واقع رماني بود که راه او را براي رسيدن به شهرت امروزي اش هموار کرد
گفته می شود که کوتزی استاد وصف فضاهای باز است و جدا هم توی این داستان فضای باز را خیلی قشنگ و پخته توصیف می کرد . من به شخصه فکر می کنم توصیف فضای باز خیلی سخت تر از فضای بسته است . باز هم خوندم که استاد توصیف فضای بسته کافکا بوده .