اللهي!پنداشتم كه تو را شناختم,اكنون پنداشت خود را به آب انداختم.
اللهي!عاجز و سرگردانم,نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم.
Printable View
اللهي!پنداشتم كه تو را شناختم,اكنون پنداشت خود را به آب انداختم.
اللهي!عاجز و سرگردانم,نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم.
سلام
انسان آزاد است تا آنجا كه به حق كسي تجاوز نكند .
از سگي كه پارس نمي كنه و ادمي كه خيلي ساكته بپرهيزيد
ضرب المثل اسپانيايي
بهتر است غرورتان را به خاطر کسی که دوستش دارید از دست بدهید ، تا این که او را به خاطر غرورتان از دست بدهید.
من پی سی ورلدی ها رو دوست دارم و اگه کاری از دستم بر بیاد براشون می کنم
من یکی از مرده های ساکن این قبرستونم....
اینجا یه قبرستون معمولی نیست.....
توی هیچ کدوم از این قبرا جنازه نیست.....
بعضیا دلشونو اینجا خاک کردن بعضیا روحشونو....مرده متحرک!
ادمایی که میان اینجا موقع ورود یا خیلی ناراحتن یا خیلی برافروخته یا خیلی نا امید یا...
ولی موقع بیرون رفتن همه یه جورن.....انگا بی حسه جسمشون...یه جورایی انگار خسته ن...خیلی خسته..چشمای سنگی....گاهی هم یه لبخندی که نیومده روی لب میماسه.....
تو هم خسته ای؟؟؟؟؟
حس میکنی یه چیزی قبلا بود که دیگه نیست؟؟؟
انگار تو خالی شدی؟؟؟؟؟
پس همسایه ایم!.....قطعه ی چند؟ردیف چند؟؟؟؟؟ادرس بده هر از چند گاهی بهت سر بزنم...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انرزی هسته ای حق مسلم ماست !!!
هيچ باراني قادر نخواهد بود رد پاي تو را از كوچه ي خاطراتم بشويد.
هنگامي که پروردگار جهان را خلق مي کرد ، فرشتگان مقرب در گاهش را فراخواند .
خداوند از فرشتگان مقرب خود خواست در تصميمش ياري اش دهند که اسرار زندگي را کجا جاي دهد يکي از فرشتگان پاسخ داد :در زمين دفن کن.
ديگري گفت : در اعماق دريا جاي بده .
يکي ديگر پيشنهاد کرد : در کوه ها پنهان کن .
خداوند پاسخ داد : اگر آنچه را شما مي گوييد انجام دهم ، تنها اشخاص معدودي اسرار زندگي را مي يابند . اسرار زندگي بايد در دسترس همه باشد .
يکي از فرشتگان در جواب گفت: بله درک مي کنم ، پس در قلب تمام ابناي بشر جاي بده .
هيچ کس فکر نمي کند که آنجا دنبالش بگردد.
خداوند گفت : درست است ! در قلب تمام انسانها .
پس بدين ترتيب اسرار زندگي در وجود همه ما جاي دارد.
و من اكنون در كنار توام و لبريز از عشق تو
در ان لحظه كه مردم , چشم هاي تو به من خيره ميشوند
تنها نگاه مستانه ي دنيا را نثار چشم هاي لبريز از درياهاي تو مي كنم
و هرگز نمي گذارم ردپاي نگاهي ديگر در چشم هايت بر جاي بماند
سرازير ميشوم در نرمينه ي دستهايت و قلبت را احساس ميكنم
و طراوت زندگي من جوانه ميزند
عشق را مي بوسم ودر صندوقچه ميگذارم كه همانا
قلب تو سندي است كه مي خواهم به نام من باشد... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]