دوستان هر طور راحتند.تاپیک من مال شماست هر چی می ذارید بذارید خوشحال میشم
Printable View
دوستان هر طور راحتند.تاپیک من مال شماست هر چی می ذارید بذارید خوشحال میشم
ممنون و سپاس از لطفت دوست خوبم:40:نقل قول:
:31: يك سري عكس در مورد حيوانات دارم كه ميگذارم.مرسينقل قول:
-----------------------
دوستان فقط لطف كنيد مطالب را با فاصله مناسب بگذاريد كه تو هم نباشند و قابل خواندن باشند.
اسم نويسنده و اطلاعات ديگر را هم فراموش نكنيد
من یه پیشنهاد دارم بهت وسترن جان!
اگه قصد داری ما رو از خماری رز سفید دربیاری پس لطفا روزی دو خط تایپ کن!
اگر هم نه که بگو اقلا خودمون خودمونو راضی کنیم!!
نقل قول:
بگو اقلا خودمون خودمونو راضی کنیم!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرد،داس،كنده درخت
صداي گوش نواز آب همانند يك لالايي مداوم مرد را به خواب تشويق
مي كرد.ولي فرصتي نبود.“حالا وقت براي خوابيدن زياده“مرد اين جمله را
زير لب گفت.سعي كرد كارهاي نيمه تمامش را مرور كند.“يك خونه براي
پسرم بسازم،جهيزيه سارا را آماده كنم.براي زنم النگو بخرم هر چند خودش
انتظاري نداره ولي آخرين باري كه براش طلا خريدم موقع ازدواج بود به هر
حال زنه بايد يه پشتوانه داشته باشه يا نه؟“به شدت احساس خستگي
مي كرد هنوز به نصف اون كارهايي كه بايد ميكرد فكر نكرده بود زمين را هم
كامل شخم نزده بود مي دونست پسرش اهل شخم زدن نيست” بعيد كه
امسال زمين كامل شخم بخوره“صداي ماشين مرد را از افكارش بيرون آورد
بايد كمك مي گرفت ولي ماشين خيلي سريع رد شد.مگس مزاحمي هي
دور چشماش وزوز مي كرد خيسي علفهاي زيرش را كاملاً احساس
مي كرد.”اه اگه ميشد خورشيد زودتر غروب مي كرد“نور مستقيم به
چشماش مي تابيد ولي تلاشي براي تكان خوردن نكرد مگس حالا پرروتر
شده بود چشمانش را بست تا نور اذيتش نكند ”واي نماز صبح را نخواندم
كاش قضاش را ميگرفتم پدر تنبلي بسوزه آخرش هم كار دستم داد.
صداي دختران روستاشون را شناخت احتمالاَ آمده بودند از چشمه آب بر
دارند ”خسته نباشي مشتي“از دور داد زد شايد گلنساء بود يا ريحانه نزديك
نشدند صداي خنده هايشان نشان از دور شدنشان مي داد سعي كرد سر
بلند كند و ببيند گلنساء بود يا ريحانه ولي خسته بود دست از مقاومت
برداشت و گوش به صداي آب داد.تصاوير در نظرش تغير شكل مي دادند
صداي خنده هاي گنگي مي شنيد .علفهاي اطرافش به جاي سبز قرمز
بودند و حالا رگه هاي خون به سمت آب كشيده مي شدند.نبايد داسش را
اونطوري زمين مي گذاشت شايد هم تقصير اون كنده درخت بود كه باعث
شد سكندري بخورد به هر حال فرقي نمي كرد اولش تلاش زيادي ميكرد كه
خود را به كنار جاده برساند ولي فقط دردش بيشتر مي شد و حالا …”كاش
نماز صبح را قضا مي كردم“مرد اين را گفت و تن به خواب سپرد.
خیلی این حرف رو قبول دارم چون اسکارلت و شخصیتش و افکارش رو می پرستمنقل قول:
بربادرفته بنظرم کاملترین کتاب دنیاست هنوز هم که هنوز سالی یکبار اونو دوباره می خونم مکالماتش بنظرم عالی ترین مکالمات دنیاست
خیلی مهمه که بتونی خودت باشی حتی اگه خیلی خوب یا فرشته خو مثل ملانی نباشی
برباد رفته واقعا یه کتابیه که مرزهای ذهن و افکار من رو شکست
قشنگ بود و آموزندهنقل قول:
ممنون
:31: اين نوشته خودمه.جالبه ميخواهم بدانم كجاش آموزنده بود؟؟/:46:نقل قول:
نقد لطفا:20:
قبل از هر چیز باید بگم عزیزان سرم بدجوری شلوغه در اولین فرصت میام و حساب تاپیکم رو می رسم برای تایپ
رز سفید اصلاً وقت ندارم اما می خوام مثل داستان کوتاه خلا صه اش رو براتون تایپ کنم و اما تو پدی آشنا...باز
بیماری با مزه گی تو شیوع پیدا کرد؟نگفتم قرص هاتو به موقع بخور؟توعکس حیوانات بذار ببین من چکارت می کنم!
در مورد برباد رفته هر چی صحبت کنیم کم گفتیم.اینکه شخصیت ها ی اصلی بر عکس انتظار اشخاص بدی بودند
خودش مجزا جذابیت دارد.بماند که عشق بچگانه رو برروی اشلی به زیبایی نشون داده بود والبته شخصیت فرشته خوی ملانی چقدر زیبا تشریح شده بود...و جالب اینه که یک زن خانه دار اونو نوشته!!!!
یعنی خودت هم نفهمیدی کجاش آموزنده بود:27:من به تو هم افتخار می کنمنقل قول:
این که
1- همین کارای پیش پا افتاده ی زندگی ممکنه بعده مرگ آرزوت بشه
2-ساعت رو کوک کنیم برای نماز صبح بیدار بشیم
3-وقتی خوابمون میاد کارای خطرناک نکنیم (مثال برای دانشجویان وقتی خوابتون میاد حتی اگه امتحان دارید دیگه به نمره فکر نکنید چون ممکنه بمیرید)
البته میتونه بد آموزی هم داشته باشه مثلا
اگه بخوای برای زنت طلا بخری
یا اگه برای دختره گلت جهیزیه تهیه کنی می میری (این قسمتش رو باید حذف کنی تا از ممیزی رد بشی)
ولی باید باور کنیم هر لحظه ی زندگیمون میتونه آخرینش باشه به دنیا دل نبندیم حاضر باشیم برای سفری که بازگشتی نداره البته فکر می کنم سفر قشنگی باشه