مرغ سحر ناله سر کن ........... داغ مرا تازه تر کن!
زآه شرر بار ، اين قفس را ............ برشکن و زير و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنجه قفس درآ ..... نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه اين خاك توده را ...... پر شرر كن !
ظلم ظالم ، جور صياد ................ آشيانم داده بر باد
اي خدا ، اي فلك ، اي طبيعت .......... شام تاريك ما را سحر كن
نوبهار است ، گل به بار است .......... ابر چشمم ، ژاله بار است
.................. اين قفس چون دلم تنگ و تار است ..................
شعله فكن در قفس اي آه آتشين ..... دست طبيعت گل عمر مرا مچين
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين ... بيشتر كن ، بيشتر كن ، بيشتر كن
مرغ بي دل ، شرح هجران ............... مختصر ، مختصر كن ، مختصر كن