در نگاه اول تو را دیدم و مدهوش شدم/در نگاه دوم بهت چشمک زدم/در نگاهت شور و شوقی برای من بود/ یا که از روی هوس با من خواهی بود
در نگاه اول تو را دیدم و مدهوش شدم/در نگاه دوم بهت چشمک زدم/در نگاهت شور و شوقی برای من بود/ یا که از روی هوس با من خواهی بود
روزهاست که بیتو ...
دیگر ملالی نیست
جز نداشتنت،
مرا نخواستنت ٬
راندنت٬ باختنم٬ رفتنت٬ نماندنت
بدون مکث پاسخ منفی دادنت ..
و عشقی نیست٬
جز عشق به چشمان ناز تا ابد روشنت...
من اینقدر عاشقت بودم که به عشقم وفا کردم/اگر چه با عشق بی حدم به عشق خود جفا کردم/من در تعریف دوست داشتن هم شاید خطا کردم/ ولی خوشحال از اینم که به عشق خود وفا کردم/هزار اما شکستم را تحمل کردم/ و بازم پشیمون نیستم /از عشقی که بسته بال پروازم/هنوزم می گذره عمرو فقط نا امیدم از تقدیر/تنم زخمی شلاقه شکنجه های بی تاثیر/تو رو در خود نیالودم / دمی راحت نیاسودم/تو رو در درد تنهایی فقط گه گاه دوا بودم/همان دم که کسی پیشت نمی موند من خدا بودم/ به وقت عیش و مستی هات من عاشق کجا بودم/تنها بودم/ ولی هر جا مثل سایه باهات بودم/تو با اون قلب سنگ اما من عاشق فدات بودم/تو رو در خود نیالودم د/ دمی راحت نیاسودم/تو رو در درد تنهایی فقط گه گاه دوا بودم /همان دم که کسی پیشت نمی موند من خدا بودم / به وقت عیش و مستی هات من عاشق کجا بودم/تنها بودم ولی هر جا مثل سایه باهات بودم/تو با اون قلب سنگ اما من عاشق فدات بودم/تو رو در خود نیالودم / دمی راحت نیاسودم / تو رو در درد تنهایی فقط گه گاه دوا بودم /همان دم که کسی پیشت نمی موند من خدا بودم /به وقت عیش و مستی هات من عاشق کجا بودم/ تنها بودم ولی هرجا مثل سایه باهات بودم / تو با اون قلب سنگ اما من عاشق فدات بودم / من عاشق فدات بودم
این عشق برای من هیچ نداشت
اما...
گلهای بالشم را باغبان خوبی بود
اشک های هر شب من...
آدمهاي ساده را دوست دارم.
همان ها که بدي هيچ کس را باور ندارند.
همان ها که براي همه لبخند دارند.
همان ها که هميشه هستند، براي همه هستند.
آدمهاي ساده را بايد مثل يک تابلوي نقاشي
ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است.
بس که هر کسي از راه مي رسد يا ازشان سوءاستفاده مي کند
يا زمينشان ميزند يا درس ساده نبودن بهشان مي دهد.
آدم هاي ساده را دوست دارم. بوي ناب “آدم” مي دهند
تمــوم دکتــرا گفتــن
همین روزاســت که میمیره
نمیدونـم دعام شکـر نیسـت
نباشـی جوون نمیگیــره
نــــبر ولتاژشو بالـا
نــزن شوک من دلـم خونــه
همین جایی که شوک میدی
دلـم نیسـت خونــه ی اونــه
:40:
دلم میخواد گریه کنم
برای قتل و عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی
دلم میخواد گریه کنم...
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ی ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می آموخت
کاش می شد که کسی می آمد
باور تیره ی ما را می شست
و به ما می فهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لب های همه دور شده است
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
قبل از آنی که کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
کاش در باور هر روزه ی مان
جای تردید نمایان می شد
و سوالی که چرا سنگ شدیم
و چرا خاطر دریایی مان خشکیده است
کاش میشد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
کاش پیدا می شد
دست گرمی که تکانی بدهد
تا که بیدار شود خاطره ی آن پیمان
و کسی می آمد و به ما می فهماند
از خدا دور شدیم
. . . کاشکی
کاشکی واژه ی درد آور این دوران است
کاشکی جامه ی مندرس امیدی است
که تن حسرت خود پوشاندیم
من کیم؟
من همونم که یه ستاره هم نداره....
من همونم که هر روز شبیه خودم از خانه خارج می شوم و شبیه خودم به خانه باز می گردم....
من همونم که لبریز شدم از آرزوهای دور...
من همونم که پر شدم از حسرت....
من همونم که همیشه منتظر یه معجزه بودم.....
من همونم که همیشه تلاش کردم...
من همونم که هیچ وقت اونی که می خواستم نشدم....
تو مرا می شناسی؟
من گم شدم گویا!
ولي من هنوز يك ستاره دارم ...
نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تورا دارد...
نمیدانم نداشتن ات سخت تر است یا تحمل اینکه دیگری تو را داشته باشد
--------
چه سخته نداشتن تو....