ویرایشی!!......
Printable View
ویرایشی!!......
تمام لحظه هايم گر گرفته
غم دوري ز لبهام گل گرفته
تو كه بودي هميشه مونس من
بدان اين لظه ها را غم گرفته
---------------
بد ترين لحظه ها
همواره در كنارت خواهم ماند . . .
مثل بهشت است ديدن چشمهاي جادويى تو.
بهشت چشمانت مرا به اوج آسمان مى برد.
من عاشق تو هستم
بهترينم
عزيزترينم
نازنينم
مراقب خودت باش . . .
وقتى كه لبخندت را ميبينم ديوانه وار خوشحال مى شوم.
من صداي قلبت را مى شنوم . . .
من گلها را حس مى كنم
من بارش را حس مى كنم اما . . .
تنها با وجود پاك تو بهترينم . . . !
من شكستم در خود
من نشستم در خويش
ليك هرگز نگذشتم از پل
كه زرگ هاي رنگين بستست كنون
بر دو سوي رود آسودن
باورن كن نگذشتم از پل
غرق يكباره شدم
من فرو رفتم
می نویسد او٬ که من منم
ومن که هیچ می شوم برابرش
بر ابر ساده ای ٬که می تراود از تنفسم
می نویسم اوست همیشه در برم
بنشین برای لحظه ای مقابلم
و چکه چکه عشق را حواله کن
به لحظه لحظه های خسته ام
بنشین برای لحظه ای مقابلم
بگو که چیست تکه تکه های باورت
که پازلی عجیب و در هم است و
قطعه قطعه اش یادگار توست
تو را ديدم و ياد خود گم نمودم ...
من كيم؟ خودمم نميدونم .
يكي منو بازيابد .
ببخشید شاعر این شعر کیه ؟!!!!
چی شده؟ !!!
در هم دويده سايه و روشن.
لغزان ميان خرمن دوده
شبتاب مي فروزد در آذر سپيد.
همپاي رقص نازك ني زار
مرداب مي گشايد چشم تر سپيد
اون طور كه پيداست شاعرش يكيه كه تو مشاعره كفگيرش به ته ديگ خورده!!!!
در رهت حیران شدم ای جان من
بی سر و سامان شدم ای جان من
چون ندیدم از تو گردی پس چرا
در تو سرگردان شدم ای جان من
در فروغ آفتاب روی تو
ذرهی حیران شدم ای جان من
در هوای روی تو جان بر میان
از میان جان شدم ای جان من