میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند
که گل بطرف چمن هر چه هست عشوهگریست
Printable View
میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند
که گل بطرف چمن هر چه هست عشوهگریست
ببخشيد جسارت شد شرمندهنقل قول:
نوشته شده توسط Monica
تادرخت دوستي بركي دهد
حاليا رفتيم و نخمي كاشتيم
درست برعكس من كه اغلب كپي مي كنمنقل قول:
نوشته شده توسط Monica
جز شعرهاي مولانا وحافظ كه يا از خودم دروميكنم يا(اگه حافظه پيرشده ياري نكنه) رونويسي(تقلب) :tongue:
ویرایش:
باور کنید خطای سرور بود
که دوپسته!!شد
وگرنه ما تواین تاپیک زورکی بتونیم یه پستی ازخودمون در وکنیم
شرمنده ;)
من اينجا بس دلم تنگ است،
و هر سازي که مي بينم بد آهنگ است.
بيا ره توشه برداريم،
قدم در راه بي برگشت بگذاريم
ببينيم آسمان هر کجا آيا همين رنگ است؟؟
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا
خانه كوچك ما سيب نداشت
(حميد مصدق)
تنها انسان گريان نيست
من ديده ام پرندگان را
من برگ و باد وباران را
گريان ديده ام
تنها انسان نيست
گريان نيست
تنها انسان نيست که مي سرايد
من سرودها از سنگ
نغمه ها از گياهان شنيده ه ام
من خود شنيده ام سرودي از باد و برگ
تنها انسان
سرود خوان نيست
تنها انسان نيست که دوست مي دارد
دريا و بادبان
خورشيد و کشتزاران يکسر
عاشقانند
تنها انسان تنهايي بزرگست
انسان مرگراي
انديشه هاي مرگش ويرانگر
تنها
انسان
گريان نيست
تکراری بود ...............نقل قول:
نوشته شده توسط saviss
..........
تن تو ظهر تابستونو به يادم مياره
رنگ چشماي تو بارونو به يادم مياره
وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
قهر تو تلخي زندونو به يادم مي ياره
من نمازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوستت دارم شنيدنه
تو بزرگي مثل اون لحظه که بارون مي زنه
تو همون خوني که هر لحظه تو رگهاي منه
تو مثه خواب گل سرخي لطيفي مثه خواب
من همونم که اگه بي تو باشه جون مي کنه
من نمازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوستت دارم شنيدنه
تو مثه وسوسه شکار يک شاپرکي
تو مثه شوق رها کردن يک بادبادکي
تو هميشه مثه يک قصه پر از حادثه اي
تو مثه شادي خواب کردن يک عروسکي
من نمازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوستت دارم شنيدنه
تو قشنگي مثه شکلايي که ابرا مي سازن
گلاي اطلسي از ديدن تو رنگ مي بازن
اگه دختراي قصه بدونن تو اينجايي
براي بردن تو با اسب بالدار مي تازن
عوضش ((ت)) :tongue: داشتنقل قول:
نوشته شده توسط saye
گذشته از شوخي......يعني همه شعر هاي اين تاپيكو حفظ كردي؟ :ohno:
نيست رنگي که بگويد با من
اندکي صبر ، سحر نزديک است
هر دم اين بانگ برآرم از دل
واي ، اين شب چقدر تاريک است
خنده اي کو به دل انگيزم؟
قطره اي کو که به دريا ريزم؟
صخره اي کو که بدان آويزم؟
مثل اين است که شب نمناک است
ديگران را غم هست به دل
غم من ليک ، غمي غمناک است