رای رای توست خواهی جنگ و خواهی آشتی
ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
Printable View
رای رای توست خواهی جنگ و خواهی آشتی
ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
آري آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نينديشم
كه همين دوست داشتن زيباست
از سياهي چرا حذر كردن
شب پر از قطره هاي الماس است
آنچه از شب به جاي مي ماند
عطر سكر آور گل ياس است
تا سوی من آن چشم سیه را نگه افتاد
از یک نگهش دل به بلایی سیه افتاد
من بندهی آن خواجه که با مژدهی عفوش
هر بنده که بر خواست به فکر گنه افتاد
گردید امید دلم از ذوق فراموش
هرگه که مرا دیده به امیدگه افتاد
صد بار دل افتاد در آن چاه زنخدان
یک بار اگر یوسف کنعان به چه افتاد
در اين بينفس ناله آسماني ...
ز روز تولد همه هر چه ديدم
همه هر كه ديدم تبه بود و جاني
طفوليتم بر جواني چه بودي
كه تا بر كهولت چه باشد جواني !
یک نفر نیست که مردی کند و برخیزد
حجم این داغ بزرگ از سر ما بردارد
یک نفر نیست از این قوم قدم بگذارد
و بیاید سر بابای مرا بردارد
دو صد بار ميكشتم اين زندگي را
اگر ميرسيدي به زور تو ، زورم !
كما اينكه اين زور را داشتم من
ولي تف بر اين قلب صاف و صبورم !
ماه در پشت ابر پنهان است
نور مهتاب اسير زندان است
ابرها دست، دست هم دادند
حاصلش قطرههاي باران است
آه يک عدد رعد و برق وحشتناک
چشمهاي ستاره گريان است
آسمان! اندکي ترحّم کن
اين ترک خورده ها بيابان است
خشم خود را بهروي دريا ريز
نفس اين کوير، سوزان است
خاکها را جدا مکن ازهم
سيل، اينجا کمي گرانجان است
آه اي آسمان من، آرام
من نگاهم کمي پريشان است
شعر جالبی بود
تا اختیار کردم سر منزل رضا را
مملوک خویش دیدم فرماندهی قضا را
تا ترک جان نگفتم آسودهدل نخفتم
تا سیر خود نکردم، نشناختم خدا را
چون رو به دوست کردی، سر کن به جور دشمن
چون نام عشق بردی، آماده شو، بلا را
دردا که کشت ما را شیرین لبی که میگفت
من دادهام به عیسی انفاس جانفزا را
این ویرایش کردن رمق ادمو میگیره
از آن دم كه شد آشنا با وجودم
سرشكي نهان در نگاه سرورم
چو روزم ، تبه كن تو ، روز « حقيقت »
كه پامال شد زير پايش غرورم
مثل شبنم رو پر گل من رو با خودت نگه دار
سینت رو گهواره ای کن، برای این تن تبدار
زیر سرو عاشقیمون، عطر موهات رو رها کن
یاس عاشقیت رو بگشا، من رو از خودم جدا کن