من که نمی خوام:دی
Printable View
من که نمی خوام:دی
لبانت به ظرافت شعر....
شهوانی ترین بوسه ها را
به شرمی چنان مبدل میسازد
که انسان غار نشین از آن سود میجوید
احمد شاملو
-نظرم عوض شد
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب آيينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است
اينم ي آقا جلال
ببخشید یه پست خیلی بی ربط
جلال خان
ببین تاپیکو ریختی به هم:دی
نقل قول:
در ترازوي چو من ديوانه اي سنجيده اند
عاقل اند آري، چو من ديوانه كمتر ديده اند
گر بد است، ايشان بدين نامم چرا ناميده اند
خويشتن در هر مكان و هر گذر رقصيده اند
در آتش کی رسد شمع فسرده
اگر شب تا سحر سوزنده نبود
فلک هرگز نگردد محرم عشق
اگر سر تا قدم گردنده نبود
هر آن کبکی که قوت باز گردد
ورای او کسی پرنده نبود
چه میگویی تو ای عطار آخر
به عالم در چو تو گوینده نبود
مژگان بیا میخوام "ل" بدم
دهر بي باك و چرخ، بي پرواست
دام، مانند گلشني زيباست
تو را ربود و به آتش کشید در باران
شبی که بعد تو مهتاب و ماه کم دارد
دوباره هیئت چشمم به رنگ دریا شد
و هفت رنگ نگاهت سیاه کم دارد
----------
نه بابا نده
نمی دونم دیگه چه کلمه ای را سرچ کنم
درین دریا چو شبنم پاک گم شو
که هر کو گم نشد داننده نبود
اگر در خود بمانی ناشده گم
تو را جاوید کس جوینده نبود
تو میترسی که در دنیا مدامت
بسازی از بقا افکنده نبود
وجود جاودان خواهی، ندانی
که گل چون گل بسی پاینده نبود
وجود گل به بالای گل آمد
که سلطانی مقام بنده نبود
اگر در کلمه برای سرچ موندی بیا بهت بگم.
دلا از دست تنهايي به جونم
ز آه و ناله خود در فغونم
شوان تار از درد جدايي
كره فرياد مغز استخونم
منم بازی