همهی ما زخمهایی داریم
روی بازو یا ساق پا
زخمهایی قدیمی
که داستان دارند
که میشود
با آنها
ما را شناسایی کرد
زخمهایی بر پیشانی
یا
بر قلبهایمان
Printable View
همهی ما زخمهایی داریم
روی بازو یا ساق پا
زخمهایی قدیمی
که داستان دارند
که میشود
با آنها
ما را شناسایی کرد
زخمهایی بر پیشانی
یا
بر قلبهایمان
نو بهار است ، گل به بار است
اشک چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است ... !
تشت را به سمت من می کشد
سابه ها روی ديوار حمام
رقصی موهوم بر معبدی کهن را
ميان دود های مقدس
آغاز می کنند
آهو به دام افتاده
بازوهايم را محکم گرفته اند
ميله را فرو می کند
بغض زنانگی ام می شکند
خون از ديوارهای تشت بالا می آيد
داغ دستان مرا باور کن
که براي تو چنين مي سوزد
روح لغزنده شبهاي مرا باور کن
که به ياد تو چنين مي شورد
طپش قلب مرا باور کن
که به نام تو چنين مي کوبد
درد دل با تو همان به که نگوید درویش
ای برادر که تو را درد دلی پنهان نیست
آن که من در قلم قدرت او حیرانم
هیچ مخلوق ندانم که در او حیران نیست
تو مست از بوی آن سیبی
که نارسیده بود
و چون رسید
قبل از چیدن تو پوسید
و از خاطره سرخش خاک سوخت .
تنت گاهی کبود
گاهی سرخ
تنت رنگین کمان است مادر
صد تومانی های ما
بوی عطر های مردانه می دهد
نانوا با ما مهربان نيست مادر
بزرگ می شوم
برايت شربت سينه می خرم
برای خواهرم مداد رنگی هزار رنگه می خرم
رنگين کمان به آسمان بر می گردد
و شبها کنارت خواهيم خوابيد
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا ؛ فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
مو از قالوا بلی تشویش دیرم ...... گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد .......... مو از یاویلنا اندیش دیرم
***
سلام
عشق من به تو
مانند رود كوهستاني است
پيوسته و پايدار
عشق من به تو
شبيه تابش ابدي خورشيد است
يا مانند دريا كه هرگز نمي آسايد
امواج قوي و نجيبش
كه از آغوش بازش پيوسته مي گذرد
عشق من به تو
مانند درختي است
كه در قلب ريشه كرده است
عشقي بي قيد و شرط
حقيقي و ابدي
و خاموش نشدني ...
سلام
آواتار نو مبارک