زندانهايي كه براي خود ميسازيم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فرد- ترجمه - سپيده حسينعلي عراقي:
زماني كه به محروميت از آزادي ميانديشيم، معمولا به اين نكته توجه نداريم كه اين خود ما هستيم كه از طرق مختلف خود را در زندگي محدود ميكنيم. هر عملي كه از انجام آن دچار هراس شده و تمامي رؤياها و آرزوهاي دوردست و برآورده نشده، به ما اين امكان را ميدهد تا تفاوت بين آنچه هستيم و آنچه در آينده خواهيم شد را ارزيابي كنيم. در واقع اين همان «ترس» و خواهر تني آن «اضطراب»است كه ما را از انجام عملي كه موجب شادي و خوشبختيمان ميشود، باز ميدارد.
پايه و اساس وجودي ما، مبتني بر سخنان و قولهايي است كه خود به آنها جامه عمل نميپوشانيم. خواستههايي چون موفقيت تحصيلي، شغلي، ازدواج ، عشق و... آرزوهايي هستند كه تقريبا در ميان تمامي افراد بشر مشترك هستند و بر آوردن اين آرزوها امري عجيب و مرموز نيست اما اغلب براي آنكه به انسان موفقي تبديل شويم تلاش لازم را انجام نميدهيم.
انسانها معمولا مسئوليت شكستهاو ناكاميهايشان را به دوش ديگران مياندازند.
شكست يا عدم موفقيتمان را نبود شانس ميدانيم، گويي زندگي همانند قرعهكشي و يا يك بازي بوده كه فقط تعداد محدودي از افراد در اين بازي برنده ميشوند. به بهانه كمبود وقت و فشار ناشي از كار و امرار معاش، از زيربار فعاليت و تحرك در راه رسيدن به هدف، شانه خالي كرده و بدينوسيله عدم تلاشمان را توجيه ميكنيم. ترس از شكست موجب بيتحركي فلجكنندهاي ميشود كه معمولا مانع از آن است كه به سمت هدف حركت كنيم. داشتن كمي آرزو و بلندپروازي، مانع از سرخوردگي و نااميدي در انسان ميشود.
مايل نيستيم دست به اقداماتي بزنيم كه احتمال خطر و شكست در آن وجود دارد. در دنيايي زندگي ميكنيم كه احتمال وقوع همه چيز امكانپذير است. تصاوير انسانهاي موفق و شرح حال اشخاص گمنامي كه حتي بدون آنكه از استعداد سرشاري برخوردار باشند، مشهور و صاحب نام شدهاند در جامعه و محيط اطرافمان به فراواني ديده ميشود. بهجاي آنكه از حكايت انسانهاي موفق درس گرفته و در زندگي اميدوار باشيم، اكثر افراد بنا به درك و سطح فكري خود آن را تفسير كرده و برداشت چندان صحيحي از آن ندارند. از طرفي ديگر در ظاهر چنين به نظر ميرسد كه اين افراد(افراد موفق) به سهولت و بدون هيچ تلاشي به شهرت و مقام دست يافتهاند و اين شهرت به ظاهر سهل الوصول موجب دلسردي و آزردگي ما ميشود.
در حالي كه به طور طبيعي، تغيير و پيشرفت روندي تدريجي است كه به يكباره صورت نميگيرد. اما در جوامعي كه همه چيز به سرعت پيش ميرود، تغيير تدريجي اثر و نتيجه مطلوبي به همراه ندارد پس صبر و اراده لازم براي رسيدن به هدف چه ميشود؟
توصيههاي گوناگوني در اين زمينه وجود دارند، كتابخانهها و مجلات مملو از موضوعات و روشهاي مختلف پيرامون ثروت، تناسب اندام، زيبايي و جذابتر شدن، اعتماد به نفس و راههاي رسيدن به آرامش است. چنين به نظر ميرسد كه شديدا درگير روشهاي گوناگون در جهت پيشرفت و رشد شخصي خود شدهايم.
با اين وجود، افرادي كه در اين زمينه نيازمند كمك هستند هيچ گونه تغيير در رفتار و افكار خود ايجاد نكرده و همچنان همان روند هميشگي و رفتاري را كه ديروز و حتي سال گذشته داشتهاند، در پيش ميگيرند. حرفه روانپزشكي، اين وضعيت و چيزهايي را كه لازمه پيشرفت و تغييرات واقعي در رفتار آنان است مورد بررسي قرار ميدهد.
قبل از به انجام رساندن آنچه كه بايد انجام شود، بايد بتوانيم آن را در ذهن خود تصور كنيم. اين امر آسان به نظر ميرسد، اما به روشني دريافتهايم كه اكثر افراد رابطه بين يك رفتار(عمل) و آن چيزي را كه در وجودمان احساس ميكنيم، درك نميكنند. طب مدرن و صنعت تبليغاتي مسئوليت و سهم بزرگي را در اين زمينه ايفا ميكنند. بر اين باور هستيم كه ميتوانيم به راحتي و با سرعت بر چيزهايي كه در خود و زندگي خود دوست نداريم، فائق آييم. وجود بازارهاي دارويي، داروهايي كه موجب بهبود وضعيت روحي ما ميشوند، امكان تغيير قيافه به كمك عملهاي جراحي زيبايي و پيشرفتهاي شخصي با شناخت و بهرهگيري از فرهنگ، همگي اين باور را در انسان تقويت ميسازد كه خوشبختي همانند يك شيء فروختني است.
ملكم فوربس در اين زمينه جمله معروفي گفته است:«اگر فكر ميكنيد كه پول نميتواند خوشبختي را بخرد، بدين دليل است كه براي خريد به مكان درستي نرفتهايد.»
اين نوع باور و عقيده، كه با پول ميتوان خوشبختي را خريد، فقط بر حس نارضايتي و محروميت ما افزوده و همچنان ما را در زندانهايي كه خود، آن را ساختهايم محبوس ميكند. چرا كه گمان ميكنيم كه زندگي به يك قرعهكشي يا بازي لاتاري شباهت دارد و گاه با تصور اينكه «اميد» نيز همانند يك شيء فروختني است، شركت در اين نوع بازيها را توجيه ميكنيم.
هرگونه تغيير در رفتار و منش انسان، نتيجه يك روند تدريجي نامحسوس است. اگر به دقت فرار موفق زندانيان را بررسي كنيد، متوجه خواهيد شد كه آنان ساعتها، ماهها و حتي سالها براي رسيدن به آزادي روي پروژه فرار فكر كرده و وقت صرف كردهاند؛ البته هدف ما از اين مثال، تشويق و ستايش از موفقيت زندانيان و عمل فرار نيست، بلكه ميتوانيم از اراده و تلاش آنان درس بگيريم.
در روانشناسي، يكي از دشوارترين اركان ارزيابي يك فرد، زماني كه وي خواستار شروع رواندرماني است تمايل واقعي او براي تكامل و رشد و خواست و ارادهاياست كه وي در اين راه ميگذارد، كه خود اين عمل مستلزم شجاعت است. برخي از بيماران براي درخواست كمك نزد يك رواندرمانگر ميروند اما تمايلي براي تغيير اساسي خود ندارند. ما در جامعهاي گلهمند زندگي ميكنيم؛ جامعهاي كه در آن اكثر افراد براي بيان احساسات و مشكلات خود مرتبا در حضور ديگران به گله و شكايت ميپردازند.
اكثر افرادي كه در زندگي قرباني خشونتهاي دوران كودكي، ناكاميها و شكستهاي متعدد و خطاها و اشتباهاتي كه توسط ديگران انجام شده، بودهاند در برنامههاي راديويي و تلويزيوني، در حضور همگان به گله و شكايت از مشكلاتشان ميپردازند. اين افراد براي جلب ترحم و دلسوزي ديگران و در صورت امكان جبران خسارت، روي اعمال و رفتار و شكايتي كه آگاهانه از آنان سر ميزند نام «بيماري» گذاشتهاند.
در مطب روانپزشكان، تعداد كثيري از اين افراد به چشم ميخورند كه به دنبال گوشي شنوا و شخصي كه دلسوزانه به درد دلهاي آنان گوش فرا دهد و دارويي كه بتواند درد و رنج آنان را تسكين دهد، به اين مكانها آمدهاند. اين افراد با امتناع از رفتن سركار يا با مراجعه به مطب روانپزشك، سعي بر آن دارند تا به ديگران بفهمانند كه آنان واقعا بيمار هستند. حضور آنان در اين مكانها به آن دليل نيست كه براي زندگي بهتر و شاد زيستن به بررسي زندگي خود پرداخته و با پذيرفتن مسئوليت احساسات خود، اقدامات مهم و درستي را اتخاذ كرده و آنها را در زندگي به كار ميگيرند.
مردم تصور ميكنند كه با بيان افكار و آرزوهايشان ميتوانند تغييري واقعي در خود ايجاد كنند، غافل از آنكه ابهام و تضاد بين گفتار و عمل، روند درمان را مختل ميكند. شايد اعتراف و بيان افكار، در انسان احساس خوشايندي را به وجود آورد، اما اگر در رفتار تغييري داده نشود، اين سخنان فاقد ارزش خواهند بود. ما انسانها موجوداتي هستيم كه از نعمت سخن گفتن و حرف زدن برخوردار بوده و دوست داريم حتي جزئيترين افكارمان را بر زبان بياوريم. البته اگر نتوانيم آنچه را كه بر زبان ميآوريم عملا انجام دهيم اين به آن معنا نيست كه ما افرادي دو رو و رياكار هستيم چرا كه معمولا به منظور و نيات خيري كه داريم، معتقد هستيم. تنها مسئله اين است كه اهميت بيشتري به كلمات يعني گفتههاي خود و ديگران داده و به رفتار و اعمالي كه نيت و قصد ما را به طور حقيقي توصيف ميكنند، توجه زيادي نشان نميدهيم.
ديوار زندانهايي كه با دستان خود آن را ساختهايم، در پشت خود، ترس از ريسك كردن، زيباترين رؤياها و آرزوهايمان و اينكه روزي خواهيم توانست جهان و اطرافيانمان را آنگونه كه ميخواهيم تغيير دهيم را، پنهان و محبوس ميكند. گاه رؤياها و خيالپردازيها موجب دلگرمي انسان ميشوند و كنار گذاشتن آنها دشوار به نظر ميرسد، اما دشوارتر از آن اين است كه انسان خوشبختي خود را روي نقطه نظرات و عقايدي كه دور از واقعيت هستند بنا كند؛ واقعيتي كه همواره با ماست.
مولف: دكتر گردن ليوينگستن روانپزشك
10روش براي افزايش رضايت از زندگي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مترجم - وحيد رضا نعيمي:
در چند سال اخير، روانشناسان و جامعهشناسان به بررسي اطلاعات درباره پرسشي پرداختهاند كه قبلاً براي فلاسفه مهم بود: چه چيزي باعث رضايت ما ميشود؟ پژوهشگران به اين منظور تحقيقات گستردهاي در سراسر جهان انجام دادهاند تا ببينند چگونه چيزهايي مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستي، نوعدوستي و عادات روزانه بر احساس بهروزي ما تأثير ميگذارد. حوزه جديد روانشناسي مثبت پر از يافتههاي جديدي حاكي از آن است كه اعمال ما تأثير چشمگيري بر احساس خوشبختي و رضايت ما از زندگي دارد. 10 راهبرد ثابتشده براي افزايش رضايت عبارتند از:
1 – لحظات روزانه زندگي را درك كنيد
هر از چندي مكث كنيد تا گل سرخي را ببوييد يا كودكان را حين بازي تماشا كنيد. كساني كه درنگ ميكنند تا وقايعي را كه بهطور عادي با عجله پشت سر ميگذارند، ببينند يا در طول روز به وقايع خوشايند روزانه فكر ميكنند، افزايش قابل توجهي را از نظر رضايت و كاهش افسردگي گزارش ميكنند.
2 – از مقايسه بپرهيزيد
چشم و همچشمي جزئي از بسياري از فرهنگهاست اما مقايسه خودمان با سايرين ميتواند به رضايت و عزت نفس لطمه وارد كند. به جاي مقايسه كردن با ديگران، توجه خود را به دستاوردهاي شخصي معطوف كنيد تا به رضايت بيشتري دست يابيد.
3 – بيش از اندازه به پول توجه نكنيد
كساني كه پول را در رأس فهرست اولويتهاي خود قرار ميدهند، بيشتر در معرض افسردگي، اضطراب و عزت نفس پايين هستند. اين امر در ملل و فرهنگهاي گوناگون يكسان است. هر چقدر بيشتر رضايت را در كالاهاي مادي بجوييم، كمتر آن را مييابيم. رضايت، عمر كوتاهي دارد و گذراست. پولدوستان نيز در آزمون پويايي و خودشكوفايي نمره اندكي ميگيرند.
4 – اهداف معنادار داشته باشيد
كساني كه براي تحقق چيزي ارزشمند تلاش ميكنند، بسيار راضيتر از كساني هستند كه رؤياها يا آرزويي ندارند. اين اهداف ميتواند به سادگي يادگرفتن مهارتي جديد يا بار آوردن بچهها به شيوهاي اخلاقي باشد. انسان همواره براي رشد به نوعي معنا نياز دارد. به گفته دانشمندان، رضايت و خوشبختي در محل تلاقي لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل كار و چه در خانه آن است كه فعاليتهايي انجام دهيم كه از نظر شخصي هم لذتبخش و هم مهم باشد.
5 – در كار ابتكار به خرج دهيد
ميزان رضايت شما از شغل تا حدي به ابتكاري كه به خرج ميدهيد، بستگي دارد. محققان معتقدند هنگامي كه خلاقيت به خرج ميدهيم، به ديگران كمك ميكنيم و راههاي بهبود در امور را پيشنهاد ميكنيم يا كارهاي اضافي انجام ميدهيم، از كارمان بيشتر احساس اغنا ميكنيم.
6 – دوست پيدا كنيد و به خانواده اهميت دهيد
افراد راضي معمولاً خانواده، دوست و روابط بهتري دارند. اما صرف كميت رابطه با افراد كافي نيست، بلكه كيفيت آن نيز اهميت دارد. انسان به رابطه نزديك نياز دارد؛ رابطهاي كه در برگيرنده تفاهم و توجه باشد.
7 – لبخند بزنيد، حتي زماني كه حالش را نداريد
بهنظر ساده ميرسد اما بسيار مؤثر است. افراد راضي امكانات موجود، فرصتها و موفقيت را ميبينند. وقتي آنان به آينده نگاه ميكنند، خوشبين هستند و وقتي گذشته را مرور ميكنند، معمولا گزينههاي مثبت را ميبينند. حتي اگر از بچگي اينگونه بزرگ نشدهايد كه نيمه پر ليوان را ببينيد، با تمرين نگرش مثبت به عادت تبديل ميشود.
8 - طوري تشكر كنيد كه گويي واقعاً قدردان هستيد
كساني كه عادت به سپاسگزاري دارند، معمولاً سالمتر و خوشبينتر هستند و بيشتر به سوي تحقق اهداف پيشرفت ميكنند. تحقيقات نشان ميدهد افرادي كه به كساني كه به آنان كمك كردهاند، نامه تشكرآميز مينويسند، از نظر رضايت در سطح بالا و از نظر افسردگي در سطح پاييني قرار دارند. به علاوه اثر يك نامه تشكرآميز تا هفتهها طول ميكشد.
9 – از خانه بيرون برويد و ورزش كنيد
تحقيقات نشان ميدهد كه ورزش ميتواند به اندازه داروها در درمان افسردگي مؤثر باشد و در عين حال هيچگونه عوارض جانبي نيز نداشته باشد. به علاوه، هزينه آن نيز بهمراتب كمتر است. ورزش منظم حس تحقق چيزي را به انسان ميدهد، امكان تعامل با ديگران را فراهم ميكند، هورمونهاي عامل احساس خوب را در بدن آزاد ميكند و عزت نفس را افزايش ميدهد.
10 – بخشش را فراموش نكنيد
نوعدوستي و بخشش را به جزئي از زندگي خود تبديل كنيد و از اين كار مقصودي را بجوييد. محققان ميگويند كمك به همسايه، داوطلبشدن براي انجام كارهاي عامالمنفعه يا اهداي كالا و خدمات باعث ايجاد احساس خوبي در شخص ميشود كه مزاياي زيادي از نظر تندرستي به همراه دارد كه از ورزش كردن يا ترك كردن سيگار هم بيشتر است. گوش كردن به درد دل دوست، ياد دادن مهارتها، توجه به موفقيتهاي ديگران و روحيه گذشت نيز به رضايت ميافزايد. محققان ميگويند كساني كه براي ديگران خرج ميكنند، بيشتر از كساني كه براي خودشان خرج ميكنند، احساس رضايت ميكنند.
منبع :سايت سيلورپلامت