فرق مومن مقدس با فاسق کافر چیست؟!؟!
هیچ!!
این در زندگی پیش از مرگ،به دنبال چشم چرانی و شکم چرانی است
وآن در زندگی پس از مرگ!
Printable View
فرق مومن مقدس با فاسق کافر چیست؟!؟!
هیچ!!
این در زندگی پیش از مرگ،به دنبال چشم چرانی و شکم چرانی است
وآن در زندگی پس از مرگ!
من و تو
و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم
و مرا صدفی که مرواریدم تویی
و خود را اندامی که روحت منم
و مرا سینه ای که دلم تویی
و خود را معبدی که راهبش منم
و مرا قلبی که عشقش تویی
و خود را شبی که مهتابش منم
و مرا قندی که شیرینی اش تویی
و خود را طفلی که پدرش منم
و مرا شمعی که پروانه اش تویی
و خود را انتظاری که موعودش منم
و مرا التهابی که آغوشش تویی
و خود را هراسی که پناهش منم
و مرا تنهایی که انیسش تویی
و ناگهان
سرت را تکان می دهی و می گویی
(( نه هیچ کدام !
هیچ کدام اینها نیست ،چیز دیگری است
یک حادثه دیگری و خلقت دیگری و داستان دیگری است
و خدا آن را تازه آفریده است ))
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزاد زیستنقل قول:
================================================== ====================
حق با دوستمونه این جمله مربوط به دکتر شریعتی نیست / خیلی جاها اینو به اسم ایشون ثبت کردن ولی این جمله مربوط به سهراب سپهری هستنقل قول:
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی بودم بدون آنکه خدایی داشته باشم
نقل قول:
کد:http://forum.p30world.com/showpost.php?p=6372062&postcount=568
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسلام بر خلاف مذاهب دیگری که توجیه کننده ی فقررا مناسبات زندگی اجتماعی میدانند، بزرگترین آموزش یافته ی مکتبش ابوذر میگوید: “وقتی فقر وارد خانه ای میشود، دین از درب دیگر خارج میشود” و یا پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که بنیانگذار مکتبی است که همه ما مسلمانان به آن اعتقاد راسخ داریم چه شیوا و ساده بیان فرموده است: “من لا معاش له لا معاد له” کسی که زندگی مادی ندارد زندگی معنوی هم نخواهد داشت. چون؛ شکم خالی هیچ ندارد، جامعه ای که دچار کمبود اقتصادی و مادی است مسلماً کمبود های معنوی بسیاری خواهد داشت و آنچه را که در جامعه های فقیر، آنرا اخلاق و مذهب می نامند، متاسفانه معنویت در آن جایی ندارد.
میخواهم بگویم؛ فقرهمه جا سر میکشد …
فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست …
فقر، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند …
فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست …
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند …
فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در عربستان را تا ته سر میکشد …
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند …
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند …
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …
فقر ، همه جا سر میکشد …
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …
آره آزاد باشین فقط اون مطالبی که شما دوست دارین رو باید گفت ، حقیقت و ... معنا نداره ! به این میگن آزادی بیان ! خب حداقل شما که میگی هر مطلبی رو نگین کلمه ی آزاد رو بکار نمی بردین !!!!!نقل قول:
کافر مثل استیون هاوکینگ راسل سارتر زکریا رازی نیچه وبقیه دانشمندان وفلاسفه بیچاره که یه عمری چشم چرانی و شکم چرانی کردننقل قول:
---------- Post added at 02:53 PM ---------- Previous post was at 02:50 PM ----------
منظور از ازادی اینه که فقط ما ازاد باشیم هر چی خواسیم بگبم کسی هم ازاد نباشه مارو نقد کنهنقل قول:
نقل قول:
- به نکات ظریفی اشاره کردین !
نقل قول:سه هفته قبل یه اقایی اومد و تاپیک رو پر از توهین و فحاشی کرد خودشم فکر کنم نیست و اخراج شده. حالا چی شده یهویی شما پیگیر مسأله شدین و مسیر تاپیک رو دارین عوض میکنین؟؟! نکنه آزادی در منطق و فرهنگ شما اینه اوشون چون همفکرتونه و اونجا جوابی نداشت ازاد باشه که بیاد توی یه بحث منطقی به همه فحش بده؟؟نقل قول:
هر مجموعه ای قوانین خاص خودش رو داره از جمله انجمن ما.
لازمه ی وارد شدن به هر مجموعه ای اینه که قوانینش رو بپذیریم و مطابق اون عمل کنیم.
موقت برای رسیدگی قفل شد.
دوست گرامی !نقل قول:
در پست هایی که دست نخورده (!) صفحه قبل هست من اعمال نظر شخصی نکردم که قرار باشه مطالب مد نظر من مونده باشه ! تا حقیقت و آزادی از دید شما چی باشه !!!
همین که نظرات موافق و مخالف بدون ویرایش در کنار هم هست به اندازه ی کافی آزادی رو معنا می کنه ! ضمن اینکه بهتر به مفهوم کلی متن توجه کنید نه تنها چند کلمه مد نظر رو برای بیان منظورتون که ربطی هم به این تاپیک نداره بولد کنید !
شما اگه دنبال آزادی دیگه ای هستید می تونید تویه محیط دیگه ای فعالیت کنید .
آزادی انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که مخالف را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی ، تحمل
کنیم و تنها به خاطر اینکه می توانیم ، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش ، با زور باز نداریم و به نام
مقدس ترین اصول ،
مقدس ترین اصل را که آزادی رشد انسان از طریق تنوع اندیشه ها و تنوع انتخاب ها و آزادی خلق و
آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است ،
با روش های پلیسی و فاشیستی پایمال نکنیم .
زیرا هنگامی که « دیکتاتوری » غالب است ، احتمال اینکه عدالتی در جریان باشد ، باوری فریبنده و خطرناک است
و هنگامی که «سرمایه داری» حاکم است ، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده لوحی است
خواهش میکنم خواهش میکنم در پست دادن ها کمی دقت کنین:11: این از گفته های سهراب سپهری هستنقل قول:
با تمام احترامی که برای دکتر شریعتی قائلم متاسفانه در ذکر صحیح متن ها دقت لازم نمیشه !
سپاس:11:
از کجا میدونی سهراب؟؟؟ منم دیدم جایی که اخوان ثالث گفته این حرف!نقل قول:
شما اگه با اثار و افکار اقای شریعتی اشنا باشین حتی اگرم نباشین بازم مثل روز روشنه این حرف از یه ادم بشدت مذهبی مثل ایشون نیست. جای تأسفه توی اینترنت هر چیزی رو افراد مغرض و بیسواد به هر کسی منسوب کردن. از این دست دروغها اونقدر توی اینترنت هستش که خودش یه مثنوی 70 من کاغذ میشه.نقل قول:
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا
http://ceaf.ir/other/dusatdaram.htm
واقعا زیباست، حتماً بخونیدش، حتی اگه قبلاً م خوندیدش.
این لینک مرتبط با دکتر شریعنی هست ؟ من که مطلب خاصی پیدا نکردم . لطف کنید اگه مطلبی هست تویه تاپیک قرار بدین .نقل قول:
نشان مرا بپرس
ای که تو را در گذر نسل ها و عمرها یافته ام
من نیز هرلحظه پیوندم را با زمین می گسلم
با آسمان آشنا شو
با ستارگان انس بگیر
با آنها معاشرت کن !
با ماه ، رفیق شو
با آسمان شبها خو بگیر
آن جا وطن ماست
سرزمین آزادی ماست
میعادگاه آزاد ماست
من در هر ستاره ، در جلوه هر مهتاب ،در عمق تیره هرشب
در هر طلوع ، در هر غروب
چشم براه آمدن توام
بیا ، هرشب بیا!!
از ستازه ها نشان مرا بپرس
از مهتاب سراغ مرا بگیر
از سکوت کهکشان ها
زمزمه مهر جوی مرا با خود بشنو
بیا ، هرشب بیا!!
در خلوت هر مهتاب تنهایم
در سایه هرشب چشم براهت گشوده ام
در پس هر ستاره پنهانم
در پس پرده هر ابر در کمینم
بر سر راه کهکشان ایستاده ام
بر ساحل هر افق منتظرم
بیا ، خورشید که رفت
بیا ، شب را تنها ممان
تاریکی را بی من ممان
من آنجا بر تو بیمناکم که با شب تنها نمانی
دیو شب بی رحم است ، گرسنه است ، وحشی است
خطرناک است
وحشتناک است
پرنده معصوم و کوچک من !
آفتاب که رفت پرواز کن
از روی خاک برخیز
این خرابه غم زده را ترک کن
نقل قول:
شما اگه با اثار و افکار اقای شریعتی اشنا باشین حتی اگرم نباشین بازم مثل روز روشنه این حرف از یه ادم بشدت مذهبی مثل ایشون نیست. جای تأسفه توی اینترنت هر چیزی رو افراد مغرض و بیسواد به هر کسی منسوب کردن. از این دست دروغها اونقدر توی اینترنت هستش که خودش یه مثنوی 70 من کاغذ میشه.
درسته قبول دارم که اینترنت خیلی افتضاح شده و نمیشه اعتماد کرد
ولی من مطالبمو از نت کپی نمی کنم
این جمله چه منافاتی با مذهبی بودن داره ؟؟ عمق معنی این جمله رو درک کردید ؟؟نقل قول:
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی بودم بدون آنکه خدایی داشته باشم
لینکش اینه :نقل قول:
این لینک مرتبط با دکتر شریعنی هست ؟ من که مطلب خاصی پیدا نکردم . لطف کنید اگه مطلبی هست تویه تاپیک قرار بدین .
نقل قول:
کد:http://ceaf.ir/other/dusatdaram.htm
لینکی که دوستمون گذاشته بودن مشکل داشت :11:
نقل قول:
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادادوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!باید آدمش پیدا شود!باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش…شروع میکنی به خرج کردنشان!توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتیتوی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواندتوی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داددر سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت دادبرای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی… به مخزدن به اعتماد آدمها!سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری…اما بگذار به سن تو برسند!بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورندغریب است دوست داشتن.و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.تقصیر از ما نیست؛تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند.
شما یه بار کتاب هنوز در سفرم سهراب رو بخون بعد متوجه میشین که خیلی هم سخت نیست که منبع چیزی رو دونست:27:نقل قول:
من چیستم ؟
افسانه ای خموش در آغاز صد فریب
گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم
خشمی که خفته در پس هر درد (زهر)خنده ای
رازی نهفته در دل شبهای جنگلی
من چیستم؟
فریادهای خشم به زنجیر بسته ای
بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون
زهری چکیده از بن دندان صد امید
دشنام پست ( زشت) قحبه بدکار روزگار
من چیستم؟
بر جا زکاروان سبک بار آرزو
خاکستری به راه
گم کرده مرغ در به دری راه آشیان
اندر شب سیاه
من چیستم؟
یک لکه ای زننگ (تک لکه ای زه تنگ) به دامان زندگی
و ز ننگ زندگانی آلوده دامنی
یک ضجه شکسته به حلقوم بی کسی
راز نگفته ای و سرود نخوانده ای
من چیستم؟
من چیستم؟
لبخند پرملامت پاییزی غروب
در جست و جوی شب
یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات
گمنام و بی نشان
در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ
///////////////////////////////////////
متأسفانه باز هم مثل همیشه توی صحت شعر ها و حرفهای دکتر شریعتی تردید هست
دوست خوبمون a@s فرمودند که این شعر رو درهفته نامه باورکه برای اولین باراین شعرو منتشرکرده اینجوری خوندند
قسمتهایی از اون شعر رو که تفاوت داشت با رنگ قرمز مشخص می کنم
و ممنونم از توجه ایشون :11:
////////////////////////////////////////
عده ای مثل قرص جوشانند؛ در لیوان آب كه بیاندازیشان طوری غلیان كرده و كف می كنند كه سر می روند اما كافی است كمی صبر كنی بعد می بینی كه از نصف لیوان هم كمترند.
انسان نقطه ای است میان دو بی نهایت: بی نهایت لجن بی نهایت فرشته!
فرار،
بدان جا فرار...
من احساس میکنم که پرندگان مستند،
دیروزاینجابودم، امروز اینجایم
پس کی به دنبال او خواهی رفت؟
خوب بودن
کلمه هیجان آوری تیست ، خوبی در فارسی ، شکوه و عظمت خارق العاده ای ندارد
با متوسط بودن و بی بو و بی خاصیت بودن هم صف است
خوب بودن در نظر ما یعنی بد نبودن !!
و این معنی مبتذلی ست !
روشن فکر، رسالتش رهبری کردن سیاسی جامعه نیست. رسالت روشن فکر، خودآگاهی دادن به متن جامعه است.
هنگامي دستم را دراز كردم كه دستي نبود
هنگامي لب به زمزمه گشودم كه مخاطبي نداشتم
و هنگامي تشنه آتش شدم كه در برابرم دريا بود و دريا بود و دريا...!
دکتر علی شریعتی شیعه یک حزب تمام ص 151 و 167
مردم باید زمام خود را به دست ولی بدهند وگرنه به گمراهی افتاده اند... امامت، منصبی است الهی و نه شورایی و انتخابی... امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب...
---------- Post added at 09:00 PM ---------- Previous post was at 08:58 PM ----------
دکترعلی شریعتی اسلامشناسی، ج 1، ص 86
قبول و ارزش همه عقاید و اعمال دینی، منوط به اصل ولایت است
مهراوه من
ماه در اوج آسمان می رود
و ما در گوشه ای از شب
همچنان به گفت و گوی دست ها
گوش فرا داده ایم و ساکتیم
و در چشم های هم یکدیگر را می خوانیم
و در چشم های هم یکدیگر را می بخشیم
و من همه دنیا را در چشمهای او می بینم
و او همه دنیا را در چشمهای من می بیند
و ما در چشم های هم ساکتیم
و در چشم های هم می شنویم
و در چشم های هم یکدیگر را می شناسیم
همدیگر را می بینیم
و چشم در چشم هم
و گوش به زمزمه لطیف و مهربان دست ها خاموشیم
و ماه در اوج آسمان می رود
محتوای مخفی: ادامه
ویرایش شد / لطفا هر کدام از اشعار را در یک پست قرار دهید و در صورت طولانی بودن از محتوای مخفی استفاده نمایید
دوستت دارم ها را نگه میـداری برای روز مبادا ،
دلم تنگ شده ها را ، عاشقتم ها را …
ایـن جمله ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی !
باید آدمـش پیدا شود !
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا ، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده ، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای
و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی توانی با خودت بِکشی اش …
شروع میکنی به خرج کردنشان !
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا به پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظره های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی !
یک چقدر زیبایی یک با من میمانی ؟
بعد میبینی آدم ها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی … به مخ زدن به اعتماد آدم ها !
سو استفاده کردن به پیری و معـرکه گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه شان لبریز شود آن وقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن ...
وقتی میـدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقــتر ، ما سرخوشـ تر ، هر چه او دل نازکـ تر ، ما بی رحـم تر.
تقصیر از ما نیسـت ؛
تمامـیِ قصه هایِ عاشقانـه ، اینگونه به گوشمان خوانده شدهانـد
دکتـر علـی شریعتـی
"... ای آزادی!
من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند میکشد بیزارم..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۱۸
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد
و
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر راه برویم
.
.
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم
تنها برو
.
.
.
-------------------------------------------------------------------------------------
منبع :
نقل قول:
کد:http://mollabashy.blogfa.com/
سخت است حرفت را نفهمند،
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند.
راه تقرب خدا در اسلام تعقل است نه تعبد
دکتر شریعتی / پدر مادر ما متهمیم / صفحه 84
اگر انتظار مسیحی , امام قائمی , موعودی در دل نباشد . ماندن برای چیست ؟
دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهائی / صفحه 1099
بزرگترین منکرها همین است که ما دایره ی امر به معروف و نهی از منکر را در چهارچوب مسائل فرعی و فردی محصور کنیم و به پدیده های ثابتی منحصر !
دکتر علی شریعتی / کتاب شیعه / صفحه 77
شریعتی :
آنگاه که گرسنگی بیداد می کند از مائده های روحی سخن گفتن خیانت است.
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند
"دکتر علی شریعتی"
.
نه در جایت بمان!
نه در حالت بمان!
هموارهروحی مهاجر باش
به سوی مبداء، به سوی مقصد، به سوی آنجا که می توانی انسان باشی !
به سوی آنجا که می توانی جهاد کنی !
به سوی آنجا که می توانی از آنچه که هستی و هستند. . .
فاصله بگیری!
+
روزی از روزها ، شبی از شب ها ،
خواهم افتاد و خواهم مرد ،
اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .
نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،
همین
این متن بعد از + در سرچی که کردم دیدم در اواسط تاپیک موجود هست اما به دلیل زیبایی متن خواستم یک تکراری بشه
.
عشق گاه جا به جامیشود و گاه می سوزاند اما دوست داشتن...
از جای خویش ،از کنار دوست خویش بر نمیخیزد، سرد نمیشود که داغ نیست و نمیسوزاند
که سوزاننده نیست !
(دکتر علی شریعتی )