سلامنقل قول:
البته من با شولی حال نمیکنم...
Printable View
سلامنقل قول:
البته من با شولی حال نمیکنم...
» شهرها و روستاهاي تاریخي استان يزد
» فضاي روستايي زارچ يزد
منطقه تاريخي «زارچ» در شمال باختري يزد واقع شده و اسم باني آن چندان روشن نيست؛ بنا به روايتي «زارچ» از جمله بناهاي «زال زر» است. قنات زارچ يكي از قناتهاي كهن منطقه يزد است كه آب آن هنوز جاري است. در تاريخ آمده است كه امير مبارزالدين محمد و فرزندانش، دوازده روستا در بلوك رستاق و ميبد و قهستان احداث كردند كه از آن جمله، مظفر آباد زارچ ميتوان نام برد. آب جوي زارچ در يزد معروف بوده و به همين دليل با حفر نقبهاي زيرزميني از آن استفاده كردهاند، اين جوي از آثار «ارسلان خاتون» همسر سلطان علاء الدوله كالنجار است. زارچ از قديم، داراي مردمي خونگرم و صادق و با فرهنگ بوده و بزرگاني را نيز در خود پرورده است كه از جمله ميتوان لسان الحق عبدالوهاب متخلص به «محرم» را نام برد كه ديواني در مدح شهداي كربلا دارد. آثار تاريخي زارج عبارتاند از :
خواجه خضراله آبادي، دخمه وآب انبار اله آبادي، قلعه تاريخي و بزرگ زارچ (كه متأسفانه تخريب شده)، مسجد اميرالمؤمنين سرده زارچ، آسياب آبي وآب انبار شير سرچشمه.
» فضاي روستاي اشكدز يزد
اشكدز يكي از بخشهاي شهرستان يزد است كه در شمال باختري آن واقع شده و داراي آب و هواي گرمسيري معتدل است. آب آن در قديم از قنات تأمين ميشد. اين قنات امروزه خشك شده و جاي آن را چاههاي عميق گرفته است. گفتهاند كه اشكدز در زمان اشكانيان توسط «اشكين زال» كه از ملوك الطوايف بوده، ساخته شده و فيروزآباد مجومرد كه جزو اشكدز است به فرمان «فيروز شاه بن يزد گرد بن بهرام گور» بنا شده است. در قرن هشتم، به فرمان پسران «شيخ تقيالدين دادا محمد» هفت خانقاه در يزد، اردكان، ميبد، اشكدز، هفتادر، بندرآباد و مجومرد ساخته شد كه برخي از آنها منهدم شدهاند. خانقاه اشكذر عمارتي بلند داشته و املاك بسار وقف آن بوده است. نمونه اي از تلاش و تكاپوي كويريان در مبارزه با شنهاي روان را ميتوان در احداث جنگلهاي تاق و گز در اشكدز مشاهده كرد.
» روستاي محمدآباديزد
اين روستا در 7 كيلومتري جنوب يزد و كنار راه يزد ـ كرمان قرار دارد. بناي برجي مربوط به 400 سال قبل و غاري در ارتفاعات مجاور روستا كه آبشار زيبايي دارد، از اهم آثار ديدني روستا محسوب ميشود. محمدآباد در يك منطقه كوهپايه اي قرار گرفته است. كوه تختبان در جنوب آن قرار دارد. آب و هواي روستا معتدل و خشك است.
» روستاي مدوار يزد
اين روستا در 40 كيلومتري جنوب يزد و 10 كيلومتري باختر راه يزد ـ دهشير قرار دارد. يك گردشگاه قديمي به نام شاه نشين از اهم آثار ديدني و زيارتگاهي به نام قدمگاه از مهم ترين آثا مذهبي روستاست. روستاي مدوار در يك منطقه كوه پايه اي قرار گرفته است. كوه مدوار در باختر و كوه سرخ از رشته شيركوه چسبيده به اين آبادي است. آب و هواي روستا معتدل و خشك است.
» روستاي دربيد يزد
اين روستا در 39 كيلومتري شمال خاوري يزد قرار دارد. مقبره پيرشاه حسين از مهم ترين جاذبههاي زيارتي آن است. هم چنين در اين روستا چهار درخت سرو قديمي و زيبا وجود دارد كه بسيار ديدني و زيبا هستند. روستاي دربيد در يك منطقه ميان كوهي واقع شده است. كوه دربيد در شمال خاوري و خاور، كوه كلاته در شمال باختر و كوه كالمن در جنوب آبادي قرار دارد. آب و هواي روستا معتدل خشك است.
» روستاي عزآباد (يزآباد) يزد
اين روستا در 38 كيلومتري شمال باختري يزد و 8 كيلومتري باختر جاده يزد ـ نايين قرار دارد و از روستاهاي قديمي استان يزد محسوب ميشود. بناي اوليه روستا به سلطان سنجر خوارزمشاهي منسوب است كه در سال 590 هجري در خطه يزد بر مسند فرمانروايي نشست و ده سال بعد اين روستا را بنا نهاد. مهم ترين آثار تاريخي و مذهبي روستا را ـ قلعه عزآباد كه قلعه اي بزرگ و كهن است و مسجد جامع روستا كه از آثار دوران صفوي است، تشکيل مي دهند. روستاي عزآباد در يك منطقه دشتي قرار گرفته و تپههاي شني به ويژه قسمت جنوبي آن را فرا گرفتهاند. آب و هواي روستا گرم و خشك است.
» روستاي زين آباد يزد
اين روستا در 10 كيلومتري جنوب باختري يزد و كنار راه يزد ـ تفت قرار دارد. اين روستا داراي معبد زرتشتي و يك درخت كهن سال است كه از قدمت قابل توجهي برخوردارند. علاوه بر آن ها، ويرانههاي چندين آب انبار و كاروان سرا در محدوده روستا ديده ميشود. روستاي زينآباد در يك منطقه ميان كوهي واقع شده و دنباله كوه سنگ تراش از رشته شير كوه است كه در جنوب آبادي قرار گرفته است. روستا آب و هواي معتدل خشك دارد.
» روستاي ابراهيمآباد يزد
اين روستا در 37 كيلومتري شمال باختري يزد و در 3 كيلومتري باختر جاده يزد ـ نايين قرار دارد. زيارتگاه سيد تاج الدين مهم ترين ديدني اين روستاست كه گنبدي بسيار زيبا و ديدني دارد.روستاي ابراهيم آباد كه در يك ناحيه دشتي قرار گرفته است آب و هواي گرم و خشك دارد و تپههاي شني باختر آبادي را فرا گرفتهاند.
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد
عسل بانو خانم سلام
مگم دستتون درد نكنه كه پا كردد تو كوش (كفش) ما
لطفا منابع مطالبتونا بگد كه همه چي تكميل بشه.
سلامنقل قول:
من قصد همچین جسارتی را نداشته و ندارم
گذرم به این تاپیک افتاد چون یکی از دوستام یزدی هستند
منبع مطالب هم آفتاب هست
سنجد جان این چه حرفیه؟ ایشون زحمت کشیدن و برای شهر ما مطلب میگذارن. به نظر من که جای تشکر داره.نقل قول:
مهم اینه که چی گذاشته بشه. هم مطالب شما و هم ایشون خیلی مفید و زیبا هستن. من که استفاده میکنم. :46:
من یک بار دیگه از شما تشکر میکنم و امیدوارم کارتون ادامه پیدا کنه.نقل قول:
نقل قول:نقل قول:
آغا سيسه ديگه داري سوسه مياي:31:
ماخو تشكر كردم (گفتم دستتون درد نكنه ) ما فقط خواسم از كلمات دست و پا خش استفاده كنم.
بازم از عسل بانو خانم تشكر وافر مكنم ايشالا هميشه مارا مورد تفقد قرار بدن
شايد تاپيك تكوني بوخوره.
فقط نمدونسم كه بچوكاي يزي ايقه غيرتين :40:خيالام راحت شد :21:
قابل توجه اصفهونيا:27:
عسل بانو خانوم سلامنقل قول:
شما لطف كردت نه جسارت
دست پنجتون درد نكنه.
ببخشد كه من كموكي (كمي) شوخم.:20:
سلام جلال جاننقل قول:
من یک بار دیگه از شما تشکر میکنم و امیدوارم کارتون ادامه پیدا کنه.
ممنونم کاری نمی کنم مگر انجام وظیفه
سلام خواهش می کنمنقل قول:
عسل بانو خانوم سلام
شما لطف كردت نه جسارت
دست پنجتون درد نكنه.
ببخشد كه من كموكي (كمي) شوخم
وجه تسميه
یزد واژهاى باستانى است که ريشه در يشت yast يا يزت yazt و يسن yasn به معناى ستايش، نيايش، پرستش، ايزد و ... دارد.
يکى از فصول پنجگانهٔ اوستا هم به يکى از اين نامها يعنى يشت خوانده شده است.
در پارهاى از متون قديمي، يزد را دارالعباد يا دارالعباده نيز گفتهاند. احمد کاتب مورخ يزدى قرن نهم هـ.ق نوشته است: ˝در سال ۵۰۴ هـ.ق، ملکشاه سلجوقى حکومت يزد را به علاءالدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده ناميد ̏.
----------------
مفاخر
ابوالفضل رشيدالدين ميبدى مترجم و مفسر قرن ششم هـ.ق و صاحب تفسير مشهور کشفالاسرار و عدهالابرار. معينالدينبنجلالالدي نمحمد يزدى (مشهور به معلم) معاصر آلمظفر و صاحب اثر مواهب الهي.
- قاضى کمالالدين حسين ميبدى از مشاهير قرن نهم هـ.ق و صاحب آثار شرح ديوان منسوب حضرت على (ع) و جام گيتىنما در فلسفه.
- امير رکنالدين محمدبننظام حسينى و پسرش محمدبنشمسالدين (معروف به سيدرکنالدين و سيدشمسالدين) متبحر در علوم زمانه و حقوق در قرون هفتم و هشتم هـ.ق.
- ملا عبدالله بهابادى (ملا عبدالله بافقى يزدي) - قرن دهم هـ.ق و صاحب اثر معروف حاشيهٔ ملا عبدالله.
- وحشى بافقى از شعراى عصر صفوى و صاحب ديوان.
- ميرزا سيد محمدعلى مدرس بزرگ معاصر فتحعلىشاه قاجار و متبحر در علوم دينى و ادبي. مولانا شرفالدين على يزدى - قرن هشتم هـ.ق.
- جيحون يزدى شاعر دورهٔ قاجاريه.
- عبدالوهاب طراز يزدى و ...
مفاخر معاصر
- آيتالله عظمى سيدمحمدکاظم طباطبايى يزدى صاحب عروةالوثقي.
- آيتالله عظمى حاج شيخ عبدالکريم حائرى يزدى -بنيانگذار حوزهٔ علميهٔ قم و استاد عالىقدر حضرت امام خمينى (ره).
- حاج شيخ محمدتقى بافقى -مبارز عصر ستم رضاخاني.
- آيتالله حاج شيخ محمود فرساد از علما و شاعران و رئيس انجمن ادبى يزد.
- محمد فرخى يزدى شاعر. روزنامهنگار و سياستمدار.
- آيتالله حاج شيخ غلامرضا فقيه خراسانى از علماى يزد.
- دکتر حسين محجوبى اردکانى از اساتيد تاريخ و محقق و صاحب اثر تاريخ مؤسسات تمدنى جديد در ايران.
- محمدعلى رياضى -شاعر.
- حجتالاسلام و المسلمين حاج سيدمحمد وزيرى (ره).
- عبدالحسين آيتى مورخ.
- احمد طاهرى -مورخ.
- ايرج افشار مورخ و نويسندهٔ کتابهاى يادگارهاى يزد. يزدنامه و ...
سلام
به نظر من توی مفاخر معاصر جای جناب محمد خاتمی رئیس جمهور محبوب خالی است.
سلام مژگان خانم.نقل قول:
موافقم. ولی بنده خدا رفته ولی هنوز نمیشه با خیال راحت اسمشو ببریم!
منم میام شدیم 4 به 2 دخترا بشتابید :33: بشتابید :33: بشتابید:33: که یهو کم نیارد جلو پسرا:38:نقل قول:
یهو یکی گیر نده ناچون ((Nachon)) شه آخه تو این خراب شده خو ماشالا همه روم به دیوار فوضول:2: تشریف دارن
اینم خشه :27:نقل قول:
برای اینکه اینجور مسائل پیش نیاد شب قبل از قرار مکان رو تغییر میدیم و فقط به اونایی که گفتن میان توسط پ.خ اطلاع میدیم...
اینجوری جالبتر میشه...
سلام
اما در هر حال 110 را خبر می کنم
این اقدامات امنیتی فایده ندارد:دی:دی(یاد زمان انقلاب افتادم...توپ تانک مسلسل ..دیگر اثر ندارد)
نکته شاید هم تبصره..و کمی هم لایحه:
همه این حرفها شوخی است.
پس شما باید یه50 سالی داشته باشین:31:((شوخی)) البته خانم ها که از 17 ، 18 بالاتر نمیرن :41:نقل قول:
سلامنقل قول:
پس شما باید یه50 سالی داشته باشین((شوخی)) البته خانم ها که از 17 ، 18 بالاتر نمیرن
خیر 26 سال ناقابل دارم
البته اونایی هم که گفتم از تی وی دیدم خوب:دی
مملکت پیشرفت کرده تکنولوژی اومده اخه دادا:دی:دی
نه آخه شما همچون با احساس گفتی یاد زمان انقلاب افتادم گفتم شاید...:31:نقل قول:
کلا همش شوخی بود به دل نگیر :11:
:19:سلامنقل قول:
نه آخه شما همچون با احساس گفتی یاد زمان انقلاب افتادم گفتم شاید...
اخه یهو جو چفیه..سرود ایران ایران ..کوکتول ملوتوف .این جور چیزها گرفتم:31::31::31::31::31:
ببخشید اینقده حرف می زنم ها
حالا یه کاری می کنم
جواز ورود من را هم باطل کنید.:19:
:10::10::10:
پاش بیفته میبیند من چقه حرف مزنم :15:نقل قول:
سلامنقل قول:
ببینید نمی ذارید برم پی کارم:31::19:
الانه که صاحب این تاپیکتون بیاد بیرون کنه ها....به من هیچ ربطی نداره..می گم شما منو اغفال کردی:31::27:
خوب حالا مگه چطو مشه درم گپ مزنم ((اغفااااااال میکنیم:21:)) ما خو فعلا کاری ندارمنقل قول:
منم به هم چنین .فقط آشنایی هست همین .اگه کسی میاد اونجا که دوست پسر یا دختر پیدا کنه اشتباه میکنه.چون کلیه موارد امنیتی اجرامیشه.:31:نقل قول:
چرا همیشه بعضیا به فکر نکات منفی هستن ؟
اگه کسی اضافه از برنامه میخاد بیاد به من پ خ بزنه که آدرس بدم.
نوروز
تدارک رسيدن نوروز از اوايل اسفند ماه با خانهتکانى آغاز مىشود. تميزکردن خانه و شستن تمام وسايل از اعتقادات مردم اين سرزمين و نشان از تغييرى اساسى در زندگى است. چيدن سفرهٔ هفتسين يکى ديگر از ارکان اصلى اين جشن است. در اين سفره، نمادهاى سبزي، آب و همچنين نمادهاى مذهبى ديده مىشود. هنگام تحويل سال، افراد خانواده دور سفرهٔ هفتسين مىنشينند و بزرگ خانواده دعاى تحويل سال را مىخواند. غذاى سنتى اين روز، سبزىپلو با گوشت است. بعد از تحويل سال، کوچکترها به ديدن بزرگترها مىروند و با تبريک سال نو، از آنها عيدى مىگيرند. در اين ديدوبازديدها، با شيرينى و شکلات از ميهمانان پذيرايى مىکنند. ديدوبازديدهاى عيد تا روز سيزدهم فروردين به طول مىانجامد.
سيزدهبدر
مردم استان يزد در روز سيزدهم فروردين به سوى باغها، مراتع و سبزهزارها مىروند و به پختوپز غذا و شادى و تفريح مىپردازند. دخترها در اين روز سبزه گره مىزنند و در دل آرزوى ازدواج مىکنند. روز سيزدهبدر براى عروسها و دختران طلبيده (شيرينى خورده) نيز روز بسيار خوشى است؛ زيرا، در اين روز مادر شوهر، خواهران شوهر و ساير اقوام داماد با عربونه و دايرهزنگى به خانهٔ عروس رفته و او را براى گردش و در کردن نحسى روز سيزدهبدر، به باغ و سبزهزار مىبرند.
اعياد مذهبى
مردم استان يزد اعياد و جشنهاى مذهبى مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير خم، ميلاد حضرت محمد (ص)، نيمهٔ شعبان و ... را گرامى داشته و آنها را به طرز باشکوهى برگزار مىکنند. برخى از مردم در روزهاى عيد فطر و قربان پس از خواندن نماز مخصوص اين روزها، به ديدوبازديد پرداخته و برخى ديگر به گورستان رفته و براى درگذشتگان فاتحه مىخوانند.
مردم يزد عيد غدير را عيد سادات مىنامند و به ديدار خانوادههاى سيد مىروند و اين روز را به آنان تبريک مىگويند. معمولاً بزرگان سادات در اين روز پول يا چيز ديگرى را بعنوان عيدى به ميهمانان مىدهند.
در نيمهٔ شعبان، جشنهاى باشکوهى در سطح شهر برگزار مىشود. جوانان با آذينبندى و چراغانى کوچهها و خيابانها و تشکيل گروههاى نمايشى خياباني، ساخت آبنما و شربتخانههاى موقت، مقدمات برگزارى روز جشن را آماده مىکنند. در روز نيمهٔ شعبان، هزاران نفر از مردم يزد در خيابان حضرت مهدى تجمع مىکنند و به اين ترتيب انتظار خود را نسبت به ظهور حضرت مهدى (عج) نشان مىدهند. هنگام غروب آفتاب نيز با پخش شربت، شيرينى و شير از يکديگر پذيرايى مىکنند.
همچنين بازار غلامعلى سياه در نزديکى ميدان امير جقماق، در چهارراه مهديه و خيابان مسجد جامع نيز از جمله مکانهاى تجمع مردم در اين روزها هستند. البته ساير خيابانهاى شهر نيز در اين روزها مالامال از جمعيت مىشود.
جشن عيد مسيح يهوديان
اين مراسم به مدت هشت روز به مناسبت نجات قوم بنى اسرائيل توسط حضرت موسى (ع) در کنيسه هاداش يزد از طرف اقليت کمتعداد يهودى برگزار مىشود.
مراسم عروسى
مراسم ازدواج و جشن عروسى در شهرها و روستاهاى مختلف استان يزد با اندکى تفاوت به يکديگر شبيهاند. نخست خواهر و مادر پسر براى ديدن دختر به خانهٔ آنها مىروند؛ اگر دختر را پسنديدند، هفتهٔ بعد با يک حلقه انگشتر، يک جفت کفش و يک جعبه شيرينى دوباره به خانهٔ آنها رفته و دختر را خواستگارى مىکنند. چند روز پس از خواستگاري، اقوام داماد همراه با روحانى (عاقد) به خانهٔ عروس رفته و عروس را بر سر سفره مىنشانند. در سفرهٔ عقد، بادام، گردو، فندق، فلفل سياه، زنجبيل، دارچين، نقل، نبات، عسل، روغن، نان، پنير و سبزى خوردن، ماست و ميوه مىگذارند.
در روز عقدکنان، عاقد از عروس بله مىگيرد. سپس سفرهٔ سفيدى به نشانهٔ سفيدبختى روى سر عروس مىگيرند و دو کلّه يا دو تکّه قند را به هم مىسايند و مىخوانند:
- شخصى که قند مىسايد مىخواند: مسابم، مسابم
- دخترها و زنان دستهجمعى مىپرسند: چىچى مسابى؟
- مهر محبت مسابم
- دخترها و زنان مىپرسند: براى کى؟
- برا عروس و دوماد. بعد از عروس و داماد از زن و شوهران جوان ديگر نيز اسم مىبرد.
بعد با نخ و سوزن پارچهٔ سفيدى را مىدوزند (البته انتهاى اين نخ گره ندارد و اين عمل نشانهاى از دوختن است نه دوختن واقعي) و مىخوانند:
- چىچى مىدوزى؟
- مهر و محبت مىدوزم.
- برا کى مىدوزى؟
- برا عروس و دوماد.
به اين مراسم پيش از آمدن داماد نزد عروس روسکردن مىگويند. آنگاه داماد را کنار عروس، روبهروى آيينه مىنشانند. داماد براى ديدن عروس رونما مىدهد و خويشاوندان عروس و داماد به آن دو رونما مىدهند. مادر زن حلقهٔ انگشتر را به دست داماد مىکند و داماد هم به دست عروس حلقه مىگذارد. سپس يکى از نزديکان عروس، ظرف آبى آورده و انگشت شست پاى عروس و داماد را درون تشت با آن آب مىشويد و داماد مشتى پول درون آب مىريزد. آب را درون راهرو ريخته و پول را بعنوان شگون برمىدارند. رقص، آواز، شادى و عربونهزدن ساعتها ادامه مىيابد. حال اگر داماد بخواهد عروس را به خانهٔ خود ببرد، همه با ساز و آواز به راه مىافتند و مىخوانند:
- عاروس قشنگه بله
- اين کوچه تنگه بله
- دست به زلفش نکنيد مروارىبنده بله
- سر عاروس گل بريزيد
- سر دوماد اشرفى
هنگام بردن عروس، سر هر کوچه يکى از نزديکان داماد پيش مىآيد و با گفتن جملههايى نظير عروس خانم خوش آمدي، کوچه و محله ما را روشن کردي، پااندازى نظير يک قطعه طلا يا سفرهاى تفريحى و يا سراندازى مانند سفرهاى زيارتى مثل سفر حج يا سفر به مشهد مقدس را به عروس تقديم مىکند.
معمولاً در همان شب يا شب پيش از عقد، سينى مىبرند. بدين ترتيب که برنج، روغن، قند، پارچه و ديگر لوازم را داخل سينىهاى بزرگ گذاشته، روى آنها را با پارچههاى رنگى زيبا پوشاننده و سينىها را روى سر گذاشته و به خانهٔ عروس مىبرند. (اين رسم امروزه بيشتر در روستاها برگزار مىشود).
دو روز بعد، ساير اقوام عروس و داماد، لوازمى مثل ظرف و وسايل خانه را به رسم پيشکش به حجلهٔ داماد مىبرند. به اين پيشکشها جاخالي مىگويند. در مرحلهٔ بعد خانوادهٔ عروس و داماد هر يک به نوبت عروس و داماد را به خانهٔ خود دعوت کرده و ميهمانى مىدهند. به اين ميهمانى پاگشا مىگويند.
مرگ و عزا
پس از به خاک سپردن متوفى و خواندن نماز، به خانهٔ صاحبعزا مىروند و آش يا شعلهزرد مىخورند. اين آش که زرد رنگ است و از ماش، برنج و روغن تهيه مىشود، آش پشت تابوت نام دارد.
روز سوم در مسجد پرسه مىگذارند و براى شادى روح متوفى قرآن مىخوانند و از ميهمانان با قهوه پذيرايى مىکنند. بعدازظهر به مزار رفته و فاتحه مىخوانند.
روز هفتم به گورستان رفته و سر خاک کندر و نبات دود کرده و روضه مىخوانند. سپس به خانهٔ صاحبعزا برگشته و در اتاق متوفي، شمع روشن کرده، پارچهٔ سياهى پهن و روضهخوانى مىکنند.
روز چهلم نيز از صبح زود شروع به پختن سوروک -که نوعى نان روغنى زرد رنگ است و از آرد و روغن ارده تهيه مىشود- مىکنند. اين نان را بر سر مزار مىبرند، با نقل و شيرينى به مردم مىدهند و روضهخوانى مىکنند.
نخل و نخلگردانى
يکى از آيينها و مراسم ويژهٔ ماه محرم که در تمام نقاط يزد برگزار مىشود، آيين نخلبندى و نخلگردانى است. نخل از جنس چوب است و آن را به شکل برگ درخت و يا سرو مىسازند. معمولاً وزن نخل زياد است و جابهجا کردن آن نياز به کمک دهها نفر دارد. نخل را بعنوان تابوت سيدالشهداء يا نمادى از تابوت شهداى کربلا مىشناسند و ريشهٔ سنتى کهن دارد. مردم يزد در گويش محاورهاى به آن نقل مىگويند و معتقدند که نخل يا نقل نشانى از قامت برافراشتهٔ شهدا است.
دکتر اسلامى ندوشن مىنويسد: با آنکه نخل هيچ شباهتى به درخت خرما ندارد، آن را به نام اين درخت مىنامند. شايد به علت آنکه اصلش از جنوب غربى و بينالنهرين است. نخل شباهت بسيارى به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه يعنى جاودانگى و رشادت و زندگى اخروى و آزادگى که يادآور روحيات و خصايل امام حسين (ع) است. همچنين اين مراسم بازتابى است از نقل حکايت کربلا.
مراسم نخلبندى و نخلگردانى در يزد بدين صورت است که چند روز پيش از شروع ماه محرم، باباهاي (خادمان) ميدان شروع به تزيين و آذين بستن نخل مىکنند. آذينبندى نخل حداقل يک هفته طول مىکشد. در طول اين مدت، باباهاى ميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزيين نخل را -که قدمت آنها به دورهٔ صفويه مىرسد- از انبار بيرون آورده و تمام روز با پاهاى برهنه به اين امر مىپردازند. بستن نخل نياز به مهارت و سليقهٔ خاص دارد و خادمان ميدان، شيوههاى آن را از پدر و اجداد خود آموختهاند. آنها ابتدا بدنهٔ نخل را با پارچهٔ سياه مىپوشانند، آنگاه روى پارچهٔ سياه را شمشيربندان مىکنند. براى اين کار، صدها شمشير، قمه و خنجر برهنه -بعضى از آنها جنس بسيار عالى دارد و نام سازندهٔ آنها بر روى آنها نقر شده- را در دو رديف بر دو بدنه، نخل مىبندند. بهطورىکه هر دو طرف نخل، شمشيربندان مىشود و هيچ جاى خالى در آن باقى نمىماند.
سپس تزيينات ديگرى از قبيل آيينههاى بزرگ قابدار، منگلهها و دستمالهاى ابريشمى رنگى و زرى را در دو سوى نخل مىبندند و بر تارک آن جقههاى فلزى از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهاى طاووس يا ميوهٔ انار مىگذارند و نخل را مانند يک حجله، زيبا و خوش بو مىکنند. در داخل آن نيز زنگهاى بزرگى را با طناب مىآويزند و بچهها هنگام حرکت، آنها را به صدا در مىآورند.
در روز بلند کردن نخل، دهها تن از مردان محله، زير پايههاى نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حرکت در مىآورند و چون جنازهاى باشکوه، آن را از ميان موج جمعيت عبور مىدهند. نخلگردانان نخل را تا مسيرى مىبرند و يا آن را چند بار دور حسينيهٔ محل مىچرخانند.
در اطراف يزد رسم بر اين است که درختان را وقف مىکنند تا پس از کهنسال شدن، ساقههاى آنها را ببرند و نخل را با آن مرمت کنند. نخلسازى صنعت ظريفى است که همگان از عهدهٔ آن بر نمىآيند. استادان اين رشته، شيوههاى ساخت آن را به ديگران مىآموزند. بدليل اهميت نخل و نخلگردانى در يزد، هماکنون خانوادههايى در اين شهر وجود دارند که شهرت آنها نخلبند و نخلساز است.
دسته سقا
در مراسم عزادارى امام حسين (ع)، گروهى از نوجوانان لباس سياه مىپوشند و لنگ قرمزى دور کمر خود مىبندند. آنها مشک روى دوش گذاشته و بازوبندى از قرآن مجيد را که با پولکهاى رنگارنگ و برگهاى فلزى نقرهاى تزيين شده، بر کتف خود مىبندند و در صفى منظم با ذاکر و سردستهٔ خود همخوانى مىکنند. اگر فصل گرما باشد، يکى دو نفر هم در پشت صف با مشک پر از آب و يا شربت گلاب، به اهل مجلس و عزاداران آب مىدهند. آنها آب را در جام ابوالفضل (ع) ريخته و به مردم تعارف مىکنند. دسته سقا يک عَلَم چهارگوش دوپايه و يا يک عَلَم سهگوش با تمثال حضرت ابوالفضل (ع) را با خود حمل مىکنند.
کتل بستن
در يزد به اسب زينکردهاى که به طرز خاص آراسته شده و پيشاپيش دستهٔ عزادارى حرکت کند، کتل مىگويند. گاهى به گردن اين اسب چند شال، ترمه يا ابريشمى به رنگهاى سبز و سرخ آويزان کرده و سر و صورت حيوان را با چند قطعه آيينهٔ کوچک، نگين، قرآن و ... آذين مىنمايند و گاه بنا بر سليقهٔ شخصى و به تعبيرى ديگر، پارچهٔ سفيد خونآلودى را بر پشت حيوان مىکشند و چند قطعه چوب رنگ شده قرمز به نشانهٔ تير و پيکان در پارچه فرو مىکنند. همچنين کبوتر خونى زندهاى را نيز بر پشت اسب مىگذارند. افسار اين اسب يا کتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دستهٔ سينهزنى حرکت مىکند و محافظ آن مرتب سر و صورت حيوان را نوازش مىکند. اين حرکت نمادين را اسب و کتل مىنامند.
نقل قول:
نه دوست عزیز. من یه جایی هستم (آخر دنیا) که هزینه اش ساعتی همونی که گفتم میشه
مواد امنیتی پیشنهادی:نقل قول:
1- جدا کردن میز بستنی خورون آقایون و خانمها
2- حرف زدن با هم از پشت پرده:31::46:
و...:46:
حالا کی این وسط منفی بافی کرده؟:5:
ادامه شهرها و روستاهاي تاریخي استان يزد
» روستاي فهرج يزد
اين روستا در 3 كيلومتري جنوب خاوري يزد و كنار راه اصلي يزد ـ بافق قرار دارد. مهم ترين آثار تاريخي روستا شامل يك قلعه باستاني و آب انباري قديمي است. مساجد قديمي و زيارتگاهي به نام شهدا دارد. مسجد جامع فهرج به نظر برخي از كارشناسان معماري و باستانشناسي از لحاظ سبك معماري و طرح شايد كهنترين مسجدي باشد كه در ايران زمين ساخته شده است. روستاي فهرج در يك منطقه كويري قرار دارد كه كوه چلته در شمال خاوري آن است. اين روستا به خاطر قرار گرفتن در كوير آب و هواي گرم و خشك دارد.
» روستاي ميمونه يزد
اين روستا در 36 كيلومتري شمال باختر يزد و در 6 كيلومتري باختر جاده اصلي قرار دارد. روستا داراي قلعه اي كهن و بقعه اي به نام بقعه ميرزا محسن است كه در نوع خود ديدني هستند. روستاي ميمونه در يك منطقه كويري قرار گرفته و تپههاي شني خاور و شمال خاور آن را فراگرفتهاند. اين روستا داراي آب و هواي گرم و خشك است.
» روستاي بندرآباديزد
اين روستا در 37 كيلومتري شمال باختر يزد و 7 كيلومتري جاده يزد ـ نايين قرار دارد.اهميت تاريخي اين آبادي بيش تر مربوط به شخصيت شيخ تقي الدين دادا عارف مشهور قرن هفتم هجري يزد است كه در بندرآباد خانقاه و مسجدي ساخته و آن جا را به عنوان مركزي براي پيروان خود در آورده بود. اين عارف نامي در سال 700 در بندرآباد درگذشته و در خانقاه خود به خاك سپرده شده، ولي پس از چند روز جسد او را از آن جا به يزد انتقال دادهاند. اهم آثار تاريخي و ديدنيهاي اين روستا عبارتند از :
ـ مسجد بندرآباد كه به سبك مساجد قرن هشتم هجري با گنبدي آجري ساده و محرابي با گچبري و منبري با كاشيهاي معرق است.
ـ مسجد جامع روستا كه در نزديك بقعه سلطان محمود شاه قرار دارد. اين مسجد داراي گنبدي بلند است و بر منبر آن تاريخ 809 هجري خوانده ميشود. جا شمعي اين مسجد از آثار كهن و قديمي مسجد محسوب ميشود.
ـ امام زاده سيد حسين كه در جوار بقعه سلطان محمود شاه قرار دارد.
ـ بقعه و مقبره سلطان محمود شاه فرزند شيخ تقيالدين دادا و از صوفيان و عرفاي نامدار منطقه كه متصل مسجد است و قسمتي از بناي آن را ريگ روان پوشانده است.
روستاي بندرآباد در يك منطقه دشتي قرار دارد و اطراف آن را تپههاي شني فرا گرفتهاند. آب و هواي آن گرم و خشك است.
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد
ناخن گرفتن
يزدىها معتقدند اگر کسى روز شنبه ناخن بگيرد، پلو مىخورد؛ روز يکشنبه ناخن بگيرد، گريه مىکند؛ روز دوشنبه ناخن بگيرد، شاد و خندان مىشود؛ روز سهشنبه ناخن بگيرد، روزى آبرويش در يک مجلس ميهمانى مىرود؛ روز چهارشنبه ناخن بگيرد، چوب ديوون (چوبى که دولتىها و ديوانىهاى قديم با آن مردم را کتک مىزدند) مىخورد؛ روز پنجشنبه ناخن بگيرد، ميراث عزيزش را مىخورد و اگر روز جمعه ناخن بگيرد، بسيار خوب است.
آب خوردن
اگر کسى ناشتا آب بخورد، چهل تا مرضش از بين مىرود.
کلاغ
قارقار کردن کلاغ روى بام بديمن است. وقتى کلاغى روى بام خانهٔ آنها بخواند، با صداى بلند مىگويند: آکلاغ خيلى خوشخبر، قر و قر و قر، خيلى خوشخبر.
اسپند دود کردن
يزدىها هنگامى که براى کسى اسپند دود مىکنند، اين ورد را مىخوانند: بترکه، بترکه چشم حسود و حسرتخور و ديده و منافق، شنبه زاييده، يکشنبه زاييده، دوشنبه زاييده، سهشنبه زاييده، چهارشنبه زاييده، پنجشنبه زاييده، جمعه زاييده، آنهايى را که مىشناسيم و آنهايى که نمىشناسيم، دور و نزديک، همه و همه.
چراغ روشن کردن
هنگامى که چراغى روشن مىکنند، مىگويند: السلام عليکم همه نظرهاى پاک، کور شود چشم ناپاک، پيغمبر خدا را صلوات.
هنگام باز کردن در دکان
مىگويند: بسمالله الرحمن الرحيم، خدايا به اميد تو نه به اميد خلق روزگار، بر شمر و يزيد و خولى و معاويه و تارکالصلوة و هميشه جنب و کافر و منافق، لعنت.
قابل توجه بچكاي يزي
خجالت بكشد :41:كه عسل بانو خانوم :1: داره تاپيكتونا زنده نگه ميداره :46:
با تشكر از عسل بانو خانوم كه نقش چماق را برا من اجرا كردن :weird: :24::34::4:{ تا بزنم تو كدمبه(كله) اين بچوكاي تنبل يزي}:11:
سلامنقل قول:
خواهش می کنم
این صحبتها چیه
من فقط انجام وظیفه می کنم.
ضمن اینکه من ترجیح می دم نقش دوست داشته باشم تا چماق!!!!!!!!!!!!!:31::31::31:
عسل بانو خانمنقل قول:
من موخام يه لمك اين بچوكا را جز جگر بدم شايد به رگ غيرتشون بربخوره از خودشون فعاليتي در بكنن.
پس شما هم يه لمك دندون رو جگر بذار سياست بخرج بده دست ما را رو نكن.:5:
اوی درد ((Dared)) یکاری موکونت که من به رگ غیرتم بر بوخوره یتا فعالیت خش از خودم در کنم :31:نقل قول:
حالا مسئول قرار ساعت و محلش کی شد
ترجیحا صبح نباشه
از قرار معلوم با اينهمه تلاش، هنوز به رگ غيرت بعضيها بر نخورده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
مث اينكه بايد بيشتر تلاش كنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به رگ غیرت منم برخورد فردا که اومدی سر قرار یه برنامه ای دارم بهت میگم با بچه هایی که میان قرار انجام بدیم تا تاپیک رو بترکونیم و دیگه کس دیگه ای مجبور نباشه تاپیک یزدیها رو بالا ببره.باشه پسر عزیزم:10:نقل قول:
قرار که فردا پنج شنبه.و متاسفانه صبح هست(به دلیل اینکه بچوکای یزدی بعد از ظهر مخان برن ده:27: )ساعت ده صبح همون جایی که گفتم.
6 نفر هستیم.منتظرتونم دیر نکنید سر ساعت 10 .
به دلیل اینکه منا بشناسید استثنا فردا یه لباس نارنجی میپوشم که بشناسید.:31:
موارد امنیتی:
1 از آوردن اطفال خودداری نمایید.
2 لطفا هر چی میخاید بخورید هزینش رو هم همراه خود بیارید.
3 جهت اطلاعات بیشتر با نماینده من (forogh)صحبت نمایید(چون من خودم تا فردا تو نت نمیام.
به امید دیدار
سلامنقل قول:
دیگه کس دیگه ای مجبور نباشه تاپیک یزدیها رو بالا ببره
اگر منظورتون از این کس دیگه بنده هستم
من از سر اجباری این کارو نمی کنم
اینجا میام چون یکی از دوستهای خوبم یزدی هستند.
خوب به امید دیدار فردا :10:نقل قول:
نقل قول:
بابا منظور بدی نداشتکه شما به قول یزدیها "خود مخری" گفت اونم مخاد یتا فعالیت داشته باشه:10:
هر کسی که اینجا یه نکته ای یا یه مطلبی بگه همگی ازش ممنون مشم:40::11::40:
ببخشید من منظور بدی نداشتم چون سنجد جون گفتند خجالت بکشید منم گفتم شما خودتون رو به خاطر چند نفر دیگه به زحمت نندازیدنقل قول:
گردو بازى
اين بازى اغلب بين دو نفر انجام مىشود. هر بازيکن دو تا پنج تا از گردوهاى خود را بهطور مساوى سرمايهگذارى کرده و بصورت سرپا و با فاصلهٔ يکى دو متر از يکديگر، مقابل هم روى زمين مسطح مىنشينند. آنها به ترتيب گردوهاى خود را بين دو کف دست قرار داده و رها مىکنند. در نتيجه گردوها به فاصلههاى کم و زياد در سطح زمين پخش مىشوند. اگر بهطور اتفاقي، دو يا چند گردو پهلويِ هم قرار بگيرند و مماس هم شوند، اصطلاحاً مىگويند: بال نيست يعنى قبول نيست و دوباره گردوها را پخش زمين مىکنند. سپس اولين نفر در همان حالت نشسته، با کمک دو انگشت شست و سبّابه يا دو انگشت شست و مياني، به يکى از اين گردوها تلنگر مىزند. اگر اين گردو به هر چند تا از گردوهاى ديگر اصابت کرد، آن گردو يا گردوها به اين بازيکن تعلق مىگيرد و چنانچه اصابت نکرد، نوبت به نفر مقابل مىرسد.
حوضک حوضک ابيزه
اين بازى مخصوص کودکان است. مادر جلوى روى بچه مىنشيند و با دست چپ خود پنجهٔ دست راست کودک را نيمباز مىکند -تقريباً به شکل فنجان گود يا حوضچه- و آن را روى فرش ثابت نگه مىدارد و آنگاه با انگشت سبّابه دست راست خود را -به جاى قاشق فرضي- مرتب در آن حوضچه يا فنجان خيالى فرو مىبرد، بالا و پايين مىکند، مىچرخاند و مىخواند:
حوضک حوضک ابيزه باباش رفته بى بيزه
دو سه تا خرما ريزه اَتا و اوتا، دراز و کوتاه
اَتا و اوتا، دراز و کوتاه
سپس مادر دست راست خود را به سوى آسمان بلند مىکند، تا کودک را به اصطلاح فريب دهد و او به آسمان نگاه کند. اگر چنين کرد، مادر زير گلوى او را قلقلک مىدهد.
کوله گرفتن
اين بازى بيشتر جنبهٔ زورآزمايى دارد. بدين شرح:
يک نفر از بچههاى نسبتاً سبکوزن، سرپا روى زمين مىنشيند و دو دست خود را جلوى پاهاى خود، قلاب مىکند. اين طرز نشستن بچه را اصطلاحاً کوله گرفتن مىگويند. نفر دوم -نسبتاً جوان بزرگسال- سرپا در سمت چپ بدن طفل (کوله) مىنشيند و با دست راست خود بازوى او را محکم مىگيرد و با گفتن يا علي يک ضرب بچه را سر دست بلند مىکند. سپس آرام، او را دوباره بر زمين مىگذارد. در تمام اين مدت کوله بايد مواظب باشد تا دستهاى قلابشدهاش از هم جدا نشود، زير ممکن است به زمين بيفتد و آسيب ببيند.
جوانان ناظر هم يکى پس از ديگري، اين کار را انجام مىدهند. بدين ترتيب زورآزمايى و شرطبندى بين جوانان به آخر مىرسد.
ديگر بازىهاى مردم يزد
اُسابِدو، اُساى زنجيرباف، دَرنگدرنگ، لشکرکشى (کُشتي)، کلاغپر، غزغزُک، يغُل دوغُل، دزد و جلادبازي،بجهبازي، چشمقايم بازيْک، چشم قايمبازي، شيطانبازي، خَرکبازي، پرپرک، پالکىاُک، کولوغُک، کُرتکبازي، اَتلکتوتتَلَک، ترش تُرْشُک، گُو، اين چى شييه؟، آغُلبازي، گو بيگير بالا بيا، گرکم بَه هوا، گوى و چفتهبازي، برفى قته لولو، حمون ما مورچه داره، خشتکپشتک، بلالُک، باقلا به چند من؟، بقچهبازي، لَپر، اندازُلَپر، التلنگگ، اوستا بدو، گندم گل گندم، تو رو نه بازي، اتوک کلي، کَل بازيک، کره خَرْک، پسهکش، تلجهي، شا الا يا قرعهکشي، چرخ و چاهوک، دُم دوکبازي، اُساى لنگ سرتراش، از دست مادرشوهرم، پهلوانبازي، هندونهبْري، شيطونبازى و اِضافبازي.
نقل قول:
جالب بود ممنون:10:
ولی واقعا متاسف شدم که یزدی هستم از ملتی که اعلام آمادگی کردن فقط 2 نفر سر قرار حاضر شدن ( من و سوناتا)) واقعا خجالت آوره
بابا شما که نمیایین نگین میم (( من امروز 2 تا کلاسم رو تعطیل کردم به خاطر اینکه بد قولی نکرده باشم)) ولی شماها .........
فقط می تونم بگم متاسفم :44::44::44::44::44::44:
واقعا که شما آخه دیگه کی هستید مقصر منم که خودم رو به خاطر چند نفر دیگه به زحمت میندازم.:41:نقل قول:
قرا ما 6 نفره بود راس ساعت ده که راس ساعت ده فقط دو نفر بودند من و حسین آقا.
شما که نمیاین آخه برای چی من و حسین رو به زحمت انداختید.
واقعا خیلی تاسف آوره از جمعیت 35 نفری این تاپیک فقط دو نفر .:41:
ما در مورد تاپیک تصمیماتی رو گرفتیم که بعدا حضورتون اعلام میشه.(دو نفری)
آخه تاپیکمون شده بحثهای بیهوده .گفتیم حداقل کاری کنیم که سرگرم کننده باشه.:21:
بازم صد رحمت به خودم که گفتم نمیام [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]