اگر اینطور بود که هر کس یا هر ملتی که غم و غصه بیشتری داشته باشه پس حس انسان دوستی و درک رنج دیگران رو داشته باشه , باید ایران در ردیف اول کشورهای حامی مردم غم دیده جهان قرار میگرفت . ولی دقیقن برعکس این قضیه صادق هست و هیچ کمکی از سمت ایران و ایرانی به دیگر مناطق جهان صادر نشده .
ولی از اون طرف در کشورهای دیگه انواع کمک ها و تظاهرات علیه جنگ و کمک به کشورهایی که دچار سانحه شدن صورت گرفته .
چیزی که شما داری اونو به غم ربط میدی در اصل به درک فرد و افراد برمیگرده . درک سختی ها و مشکلات افراد یا ملت های دیگه . درکی که به دور از هر گونه منفعت های شخصی و گروهی و حذبی باشه .
چیزی که ما داریم در کشور غم زده و ماتم گرفته خودمون می بینیم اینه که با وجود سالیان دراز و متمادی ابراز غم و غصه به نوع شدید و گریه و زاری های طبیعی و مصنوعی و داد و بیداد بعلاوه مقادیر زیادی خودزنی همچنان در پله اول موندیم و از ابراز همدردی ایرانیان میشه فقط گریه و زاری و شعار رو دید .
ابراز همدردی که بسته به منفعت شخصی و گروهی پیش میره . حتا وقتی که به سطح گسترده هم میرسه باز هم پای منافع در میان هست .
غم و ناراحتی که با منفعت شخصی و گروهی هم ردیف قرار داده بشه یا تمرکزش رو مکتب مورد نظر تعیین شده باشه اون غم و غصه چیزی جز یک نمایش نیست .
نمونه بارزش رو میشه در حال حاضر دید که با این همه مشکلات در سودان - آفریقا - موزامبیک - نیجریه - عراق - سوریه و ... اگر قرار بشه این مردم در این بین گروهی رو برای حمایت انتخاب کنن به طور حتم به سمت فلسطین میرن .
برای همینه که این همدلی ها و همدردی ها چیزی نیست جز نمایشی که تماشاگرانش خود افرادی هستن که بازیگر این نمایش هستن. وقتی یاد گرفتیم همه انسان ها رو به یک چشم ببینیم اون موقع میتونیم ادعا کنیم که واقعن با اونا احساس همدردی میکنیم و درکشون کردیم .
در حال حاضر به جرات میشه گفت در بین اکثر مردم ایران همچین حسی دیده نمیشه .