درباره هايائو ميازاكى، غول انيميشن ژاپن ( Part I )
سلطه كارتونى بر شخصيت هاى زنده
مترجم: شيلا ساسانى نيا
در ژاپن فيلم هاى انيميشن پادشاهى مى كنند. بيش از يك دهه است كه انيميشن ها در صدر جدول فيلم هاى پرفروش اين كشور نشسته اند و روزبه روز بر محبوبيت اين ژانر نه تنها در ميان چشم بادامى ها، بلكه در غرب هم افزوده مى شود. بى اغراق نيست بگوييم «انيميشن» كه برخى ها آن را به «ژاپنيميشن» تعبير كرده اند، يكى از مهمترين محصولات صادراتى اين كشور در حوزه فرهنگ به اروپا و آمريكا و حتى ديگر كشورهاى آسيايى در سال هاى اخير بوده است.
وقتى يك شخصيت انيميشنى در اين كشور محبوب و پرطرفدار مى شود موجى از تهيه كننده هاى خارجى براى خريد امتياز نمايش آن انيميشن و محصولات تابع آن هجوم مى آورند و اين چنين است كه ژاپنى ها بازار انيميشن سازى را به تصرف خود درآورده اند. در اسپانيا به طور متوسط پخش انيميشن از شبكه هاى تلويزيونى ۲۲ ساعت در هفته است كه بيش از نيمى از اين انيميشن ها ژاپنى هستند. هر كودك اسپانيانى كاملاً با شخصيت هاى محبوب انيميشن ژاپن همچون دكتر اسلامپ، دراگون بال زد، هيدى، ماجى نگازى و... آشناست. جالب آن كه حتى نيمى از كتاب هاى كميك در اين كشور به زبان ژاپنى هستند. چنين آمار كم وبيش مشابهى در ساير كشورهاى اروپايى و حتى آمريكا نيز ديده مى شود.
اگرچه از انيميشن هاى ژاپنى بخاطر خشونت محورى شان انتقاد مى شود، اما در ژاپن كمتر از انيميشن هاى پرخشونت استقبال مى شود. دورمون، گربه روباتى كه متعلق به قرن بيست ودوم است يكى از محبوب ترين شخصيت هاى انيميشن در ژاپن است. حتى كميك هاى دورمون در بيش از بيست كشور دنيا همچون برزيل، چين، هند، روسيه، تايلند، اسپانيا و هنگ كنگ پرفروش اند. بسيارى از صاحبنظران و كارشناسان انيميشن سازى محبوبيت و شهرت انيميشن هاى ژاپنى را بخاطر كيفيت و در عين حال كثرت توليد آنها مى دانند. صاحبنظرى مى گويد: «انيميشن ژاپنى خيلى بهتر از كارتون هاى آمريكايى هستند و در بازار جهانى هم در دسترس ترند».
منتقد سينمايى سارائوسائو نيز مى گويد: «فكر مى كنم فيلم هاى بلند انيميشن ژاپنى به راحتى با آثار فيلمسازان بزرگ همچون كوروساوا و كوزو قابل مقايسه اند» و در اين ميان انيماتورى كه انيميشن هايش اغلب با فيلم هاى بزرگ مقايسه مى شود كسى نيست جز «هايائو ميازاكى».
درباره هايائو ميازاكى، غول انيميشن ژاپن ( Part II )
بيش از بيست سال است انيماتور معروف ژاپنى «هايائو ميازاكى» و كسى كه به «والت ديزنى» ژاپن مشهور است به ساختن فيلم هاى انيميشنى مشغول بوده كه قدرت تخيل و ظرافت تصويرى آنها فراتر از فيلم هايى است كه صرفاً با كمك جلوه هاى تصويرى رايانه اى بر پرده نقره اى جان گرفته اند. ارواح سرگردان، ماشين هاى پرنده، گربه هاى اتوبوس و راكون هاى چغدنمايى كه به «توتوروس» معروفند ساخته و پرداخته ذهن بديع اوست.
ميازاكى، هنرمند متعهد و پرمشغله اى كه به همه كار از فيلمنامه نويسى تا اصلاح دستى بسيارى از فريم هاى نهايى فيلم هايش مى پردازد، تلفيقى از نبوغ والت ديزنى، استيون اسپيلبرگ و اورسون ولز است كه دنياى پيچيده و در عين حال كودكانه فيلم هايش فضاى مجازى داستان هاى «روالددال» را بر ذهن متبادر مى كند. ميازاكى اگرچه بنيانگذار در انيميشن ژاپن نبود اما درحال حاضر مطرح ترين نام درعرصه انيميشن سازى اين كشور است. غول انيميشن ژاپن هنرمندى به نام اسامو تزوكا، خالق شخصيت هاى نمادينى همچون «پرآسترو» (Astro Boy) بود.
ترفكا بود كه شخصيت هاى انيميشن «چشم درشت» ژاپنى با آن موهاى سيخ سيخى كه براى مقابله با يك روبات عظيم الجثه اسلحه به دست مى گيرند، را به دنياى سينما معرفى كرد. با اين حال اين نام ميازاكى و شركت انيميشن سازى او «استوديو گيبلى (Studio Ghibli) است كه امروزه مترادف انيميشن ژاپن شده. جاناتان كلمنتس، يكى از نويسندگان دايرة المعارف انيميشن درباره او مى گويد: «ميازاكى يك داستان گوى فوق العاده خلاق است كه با انيميشن سازى راه خود را براى روايت قصه هايى كه دوست دارد يافته است و همين او را در زمره يكى از بهترين نويسندگان ـ كارگردانان جهانى قرار داده است».
«پرنس مونونوكه» يكى از موفق ترين انيميشن هاى ميازاكى افسانه اى است كه در ژاپن دوردست اتفاق مى افتد و تا سال ۱۹۹۷ كه فيلم تايتانيك به بازار سينماى اين كشور آمد، پرفروش ترين فيلم ژاپن بود. هرچند ميازاكى مجدداً در سال ۲۰۰۱ با فيلم انيميشن «Spirited away» كه اسكار گرفت به صدرنشينى خود بر ساير فيلم ها و رقبا دست يافت. انيميشن او داستان كودكى ۱۰ ساله است كه تلاش مى كند والدينش را از طلسمى كه آنها را به شكل خوك درآورده رهايى بخشد. همچون ساخته پيشين ميازاكى اين فيلم انيميشن نيز يادآور اهميت اعتماد به خويشتن، فداكارى و گذشت و چالش هاى بلوغ است. يكى از تهيه كننده هاى استوديو گيبلى درباره اين موضوع هاى كليدى مى گويد: «فيلم هاى ما حاصل تفكر و تأمل عميق درباره مسائلى است كه بايد به كودكان و نسل فردا آموزش داده شوند».
با اين حال ميازاكى با لحنى ندامت بار مى گويد: «همين كه سن تان از پنجاه گذشت اعتماد به نفس تان خيلى زياد مى شود. آن موقع است كه بيشتر از روى تجربه حرف مى زنيد تا آن كه بخواهيد توجيهى منطقى براى همه چيز داشته باشيد».
اما «هايائو ميازاكى» شهرتش را مديون همين توجيه و تفكر منطقى است. در حالى كه ديگر انيماتورها با خشونت و جنگ بازارگرمى كنند، ميازاكى در پى به تصوير كشيدن زيبايى و انسانيت است و اين كار را با ابرقهرمانانى انجام مى دهد كه در دنياى انيميشن تن به نبردهاى خونينى مى دهند تا هيولاها را از تخريب جهان بازدارند.
ميازاكى معتقد است: «اگر مردم فيلم ها ما را ببينند و احساس خوشحالى و رضايت كنند، آن موقع است كه واقعاً زنده هستند و اين پاداش ما است».
درباره هايائو ميازاكى، غول انيميشن ژاپن ( Part III )
هايائو جوان:
روان شناسان مى گويند شخصيت يك فرد تا سه سالگى شكل مى گيرد. شايد به همين خاطر است كه طراحى هاى خط خطى ميازاكى جوان همواره هواپيما بوده اند و در انيميشن هاى او در بزرگسالى هميشه ردى از اين پرنده آهنين بال ديده مى شود. پدر ميازاكى صاحب يك شركت هواپيمايى بود و در سال ۱۹۴۱ يعنى روزهاى كودكى هايائو ميازاكى موتور غرشگر اين هواپيماها لالايى شبانه تخيلات بچگانه او بود. ديرى نگذشت كه «جنگ» خاطره خوش آن روزهاى بى تكلف كودكى را از ذهن او زدود. او مى گويد: «خيلى چيزها را فراموش كرده ام، خودم را مجبور به فراموش كردن آنها كردم. خاطرات ناخوشايند و دردناكى دارم كه نمى خواهم آنها را به ياد بياورم. تا مدت ها آنها مثل خارى در ضمير ناخودآگاهم بودند».
جنگ همچنين مادر هايائو را به زنى بدبين به دنيا كه فلسفه اش اين بود كه: «تلاش هاى بشرى نمى توانند باعث وبانى خير و خوبى شوند»، تبديل كرد. وقتى هايائو به چهارم دبستان پاگذاشت. آنچنان بيمار و بسترى شده بود كه زندگى بر هايائو سخت مى گذشت با اين حال هميشه در انيميشن هايش ردى از آن مهر مادرى و شخصيت هاى مادرانه ديده مى شوند.
رقابت خواهر و برادرى هم بى شك در سرنوشت هايائو و ورود او به دنياى انيميشن بى تأثير نبوده است. ميازاكى تعريف مى كند: «پسر دوم خانواده بودم. برادر بزرگم آدم اهل شرى بود. عضو تيم راگبى بود و از همان كودكى فهميدم كه نمى توانستم و نمى خواستم مثل او باشم. به همين دليل به نقاشى كشيدن و خواندن كتاب در خلوت خودم روى مى آوردم.
نقطه عطف زندگى ميازاكى در سال ۱۹۵۸ بود. وقتى كه او به ديدن نخستين فيلم انيميشن رنگى كه ژاپن ساخته بود به نام «افسانه مارسپيد» (Byakujaden) رفت. با ديدن اين فيلم ميازاكى تصميم گرفت انيماتور شود. او مى گويد: «هيچوقت از كتاب هاى كميك خوشم نمى آمد و نخواستم آنها را بخوانم. وقتى دبيرستانى بودم تصميم گرفتم انيماتور شوم و از آن پس هر كارى كه كردم با نوعى جهت گيرى آگاهانه به سوى شغل آينده ام بود. حتى تصميم گرفتم دانشگاهى را براى ادامه تحصيل انتخاب كنم كه فشار درسى كمترى به من وارد كنم تا بتوانم بيشتر وقتم را به كشيدن شخصيت هاى كارتونى سپرى كنم».
ميازاكى فارغ التحصيل دانشكده اقتصاد از دانشگاه گاكوشين است. پس از فارغ التحصيل شدن در سال ۱۹۶۳ او به استخدام يك شركت انيميشن سازى وابسته به كمپانى فيلمسازى «توئى» درآمد و از همانجا بود كه با ايده هاى نوآورانه خود در عرصه كارتون سازى پله هاى موفقيت را يكى پس از ديگرى پيمود. با اين حال در همان جا هم تقريباً ده سالى به طول انجاميد تا توانست اسم و رسمى براى خود پيدا كند. او بعدها به همراه دوستش «ايزائو تاكاهاتا» به يك كمپانى فيلمسازى ديگر به نام «زويو» پيوستند كه اين كمپانى نسخه انيميشن فيلم هايدى در سال ۱۹۷۳ را ساخت كه اين روزها كارتون مورد علاقه بسيارى از كودكان است.
كم كم مردم و اهالى خود سينما به استعداد ميازاكى دوستش تاكاهاتا پى بردند و در كمتر از يك دهه بعد آنها به سرشناس ترين چهره هاى دنياى انيميشن سازى تبديل شدند.
نقطه آغاز:
همه چيز از نشريه ماهانه اى به نام «انيماژ» كه تلفيقى از «animation» (انيميشن) و «Image» (تصوير) بود آغاز شد. شركت فيلمسازى توكوما سرمايه مالى لازم براى ساخت يك فيلم بلند انيميشن را نداشت در نتيجه از مايازاكى خواست تا در يكى از نشريات انيميشن هايى را بصورت سريال چاپ كند. ماه ها بعد اين انيميشن هاى سريالى در يك كتاب چاپ شد كه بيش از ۵۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت.
بالاخره در سال ۱۹۸۳ سرمايه لازم براى ساخت نخستين فيلم بلند انيميشن مايازاكى با نام «Nausia of windy vally» فراهم شد كه از قضا به موفقيت و فروش فراوانى هم دست يافت. مايازاكى تعريف مى كند: «وقتى اين فيلم را ساختم خيلى تحت تأثير فلسفه داروين بودم. به اين كه چطور نسل دايناسورها منقرض شد خيلى فكر كردم و حس كردم صنعتى شدن درآستانه كشتن همه ما بود». فيلم «Nausica» ديدگاه مايازاكى به آينده بود. ماجراى اين فيلم هزار سال پس از وقوع يك هالوكاست هسته اى رخ مى داد و خود فيلم نابودى نسل شهر را به تصوير مى كشيد.
مايازاكى تغييرناپذير:
انيميشن «Nausica» نخستين موفقيت بزرگ سينمايى براى ميازاكى بود اما او از آن زمان تاكنون يا حداقل از بيست سال پيش تا به امروز خط مشى كارى خود را تغيير نداده و حتى عقايد و اسلوب كار او دست نخورده باقى مانده است. او توضيح مى دهد: «وقتى تصميم گرفتم انيماتور شوم با خودم عهد كردم كه از هيچ كس تقليد نكنم و هميشه كار اوريژينال انجام دهم. به عنوان مثال نسل انيماتورهاى ديسنى هميشه سعى كرده اند شخصيت هاى كارتونى خود را تپل مپل جلوه دهند. آنها از رنگ هاى گرم و اصلى استفاده مى كنند. من خيلى روى خطوط كار كردم. شخصيت هاى كارتونى من ممكن است سه بعدى نباشند اما خطوط ظاهرى آنها خيلى زنده هستند. همچنين رنگ ها ملايم ترند. مايازاكى لحظه اى تأمل مى كند و ادامه مى دهد: «شايد نقاشى مثل نويسندگى باشد. همين كه كارتان تمام مى شود تازه متوجه شباهت هايى ميان آن و آنچه ديگران قبلاً انجام داده اند مى شويد». با اين حال او از ابزار موضع خود در عرصه انيميشن سازى ترديدى به دل راه نمى دهد.
«نيازى ديده مى شود... يك جور تقاضاى جهانى و روزافزون. در دنيا و خود ژاپن خيلى ها هستند كه حاضرند پول خوبى براى «سرگرمى» بپردازند. ما شيرين هاى بصرى مى سازيم. چيزى كه به ذائقه مردم خوشايند باشد و تنها چيزهايى را مى سازيم كه فكر مى كنيم جالب ترند». مايازاكى فيلم هايش را براى مخاطبان ژاپنى مى سازد. او هميشه گفته است: «اگر در ژاپن موفق شويم همين هم براى ما كافى است. دنيا بازار ما نيست».
درباره هايائو ميازاكى، غول انيميشن ژاپن ( Part IV )
گيبلى
ساخت يك فيلم انيميشن نيازمند ۸۰ هزار نقاشى دستى است. كمپانى فيلمسازى مايازاكى با نام «شركت انيميشن سازى گيبلى» امروزه يكى از معتبرترين كمپانى هاى فيلمسازى ژاپن است كه كارمندان بسيار دارد. بيشتر آنها هنرمندند و به گفته ميازاكى رمز موفقيت كمپانى او توجه كارمندانش به جزئيات و ايده هاى جذابى است كه در قالب داستان دارند. او مى گويد: «مردم مى فهمند آنها يك فيلم انيميشن خوب را از كارهاى سطحى تشخيص مى دهند. ما هم به اين حقيقت واقفيم و به هيمن خاطر است كه وقت و حوصله فراوانى در كارمان به خرج مى دهيم. من هميشه به كارمندانم مى گويم كه ما بايد به دنبال بالاترين ريسك ها و كيفيت كار باشيم تا سرمايه گذاران مجدداً به سراغ ما بيايند.
اين روزها بيشتر كمپانى هاى انيميشن سازى در ژاپن بخشى يا مراحلى از كار توليد خود را در كره، چين و حتى اندونزى انجام مى دهند و باوجود مقاومت صنعت انيميشن سازى اين كشور در برابر مشكلات از جمله بودجه مالى لازم براى ساخت آنها بسيارى از شركت هاى كوچك انيميشن سازى در ژاپن در آستانه تعطيلى هستند. ميازاكى مى گويد: « درست نيست كه هنرمندان ژاپنى كارشان را به آن سوى آب ها ببرند و باز درست نيست كه هنرمندان آن سوى آب ها از ژاپنى ها بخواهند كارهاى تكرارى اى انجام دهند كه خلاقيتى در آنها نيست.» ميازاكى تلاش مى كند تا در كمپانى «گيبلى» فضاى كارى دلچسبى ايجاد كند. او مى گويد: «هميشه براى كارمندان جديد نطقى هميشگى دارم. به آنها مى گويم نگران دوست داشتن شركت نباشند. ما از آنها اين را نمى خواهيم. به آنها مى گويم كارشان را دوست داشته باشند، خودشان را دوست داشته باشند. سه چهار سالى اين جا كار مى كنند و بعد به سراغ كارهيجان انگيز ترى بروند.»
ميازاكى همچنين به ساخت دنباله هايى بر يك اثر پر فروش كارتونى اعتقادى ندارد: «اگر با همان گروهى كار كند كه فيلم اورژينال را ساخته اند كار بدتر مى شود. ما هميشه مى خواهيم در كارمان پيشرفت كنيم از همين رو به دنبال طرح هاى جديد هستيم. كار ما يعنى انيميشن سازى روزبه روز دشوارتر مى شود و بايد دائم رو به جلو حركت كنيم و گرنه بقايمان به خطر خواهد افتاد او در حالى كه هزينه ساخت پائين انيميشن هاى تلويزيونى را علت اصلى گرايش او به تلويزيون مى داند اما اعتراف مى كند كه هيچ وقت علاقه خاصى به تلويزيون نداشته است ؛
- «فكر نمى كنم پدرها بايد به بچه ها حداقل تا سن خاصى اجازه تماشاى تلويزيون را بدهند. تلويزيون هيجان زندگى را از آنها مى ربايد. فيلم هاى كودكانه معمولاً مرزى ميان واقعيت و تخيل قائل نمى شوند و اين مى تواند خطرناك باشد و در جمع بزرگسالان مى توانيد بگوييد: اين دنيا ارزش زندگى كردن را ندارد». اما نبايد اين حرف را به بچه ها بزنيد. بايد به آنها بگوييد: «از زندگى خود تا مى توانيد لذت ببريد. رسالت ما اين است كه فيلم هايى بسازيم كه همه بتوانند تماشا كنند و پس از ديدن فيلم ها نگاه تازه ترى به همه چيز داشته باشند. شايد حس كنند همسرشان زيباتر شده يا گل ها خوشرنگ تر شده اند». او پس از مكثى كوتاه مى افزايد: «فكر مى كنم مهم ساختن چيزى است كه در وهله اول خودتان از آن لذت ببريد.»
درباره هايائو ميازاكى، غول انيميشن ژاپن ( Last Part )
اقتصاد ميازاكى:
اين هنرمند اقتصاد پشت پرده فيلم هاى انيميشن خود را تشريح مى كند:
«هزينه توليد فيلم هاى انيميشن بسيار بالا و سرسام آور است. وقتى فيلمتان آماده پخش و تبليغ مى شود يعنى آن كه از شروع كار تا آن مرحله چيزى در حدود ۱/۱ تا ۱/۲ ميليارد ين خرج آن كرده ايد. پس طبيعى است كه دعا مى كنيد فيلمتان با سر به زمين نخورد. كافى است دو سه بار زمين بخوريد و آن موقع حتماً خواهيد مرد.»
سينما ها تنها منبع درآمد براى سازندگان فيلم هاى انيميشن نيستند. واگذارى امتياز پخش آنها به شبكه هاى تلويزيونى ما فروش ويديويى و از طريق رسانه هاى خانگى نيز درآمدهاى ديگرى را به ارمغان مى آورند. براى بسيارى از انيميشن سازان يك منبع خوب ديگر درآمد فروش كالاها و خدمات مرتبط با شخصيت هاى كارتونى است. اين روز ها شخصيت هاى كارتونى حتى از خود فيلم ها هم مشهورتر و سودآورتر مى شوند. مايازاكى مى گويد: «ترجيح مى دهيم مردم پولشان را صرف تماشاى انيميشن ها كنند تا آن را براى خريد كالايى مرتبط با آن فيلم بپردازند. دوست ندارم فيلم هايى را به كالاهاى تجارى تبديل كنم.» شايد از همين روست كه باوجود تقاضاى جهانى براى انيميشن ژاپن فيلم هاى ميازاكى حال و روز بهترى در خارج ندارند. او توضيح مى دهد: «ما هنوز يك بازار بين المللى ندارم. آمريكا را براى مثال در نظر بگيريد. اين كشور در همه جنبه ها امپرياليستى عمل مى كند. هاليوود فيلم هاى خود را به قيمت هاى سرسام آورى به ژاپن مى فروشد اما وقتى شرايط مشابهى را براى فيلم هاى خودمان از آنها مطالبه مى كنيم به ما برچسب ديوانه مى زنند. آنها امتياز كل فيلم را براى رقم ناچيز مى خواهند. اين آن رقمى است كه آنها براى هرچيزى كه از ژاپن به كشور آنها صادر مى شود مى خواهند و ما حاضر نيستيم كوتاه بياييم. به همين خاطر است كه فيلم هاى ما به آمريكا نمى روند.» برخى ها معتقدند قيمت پائين انيميشن هاى ژاپنى حسن و علت محبوبيت جهانى آنها است. قيمت اين انيميشن ها يك سوم انيميشن هاى آمريكايى است. ميازاكى مى گويد: «انيماتورهاى آمريكايى با ماهيت كار ما آشنا هستند. آنها به ديدن ما مى آيند و هميشه به آزادى عمل و خلاقيت ما رشك مى برند. كارگردانان آمريكايى هميشه بايد با تهيه كننده ها سروكله بزنند و آزادى عمل ما را ندارند.
فلسفه ميازاكى
فيلم انيميشن «Nausica» به عنوان نخستين تجربه انيميشن سازى ميازاكى اثرى فيلسوفانه و عميق بود. او مى گويد: «وقتى اين فيلم را ساختيم احساس مى كردم بشريت مى تواند يك آرمانشهر بسازد به شرط آن كه منطق گرا باشد. آن موقع حس مى كردم پايان دنيانزديك شده. گونه هاى جانورى در حال انقراض هستند و جلوى صنعتى شدن را بايد گرفت. پخش سيزده ساله «Nausica» از تلويزيون در زمانه اى انجام گرفت كه دنيا در حال تغيير و تحول بود، كمونيسم از هم پاشيده شد. جنگ خليج فارس تلفات بسيارى به جا گذاشت. يوگوسلاوى متلاشى شد و ....
در طول همه اين سال ها فلسفه انيميشن سازى ميازاكى نيز دستخوش تغييراتى شده است. او اين روزها ديدگاه «ميانه رو» ترى به زندگى دارد. زندگى همچون آب روان پيش مى رود.
او مى گويد: «فيلم Nausica را وقتى شروع كرديم كه همه چيز تعريف خاصى داشت. خوبى خوبى بود و بدى بدى. در Nausica همه چيز تاريك و روشن بود. مردم در وجود خود حامل روشنى و تاريكى هستند. در دهه ۸۰ مردم آن را تا حدودى در خود داشتند. دهه ۹۰ بدتر شد و حال آموخته ايم كه ديگر هيچ چيز قابل پيش بينى نيست و بايد روز به روز زندگى كنيم. كودكان ما در دنيايى كه اعتياد و ايدز در آن غوغا مى كنند به دنيا مى آيند. و حتى اگر جمعيت دنيا به مرز انفجار برسد هنوز هم زنده ايم. بله زنده! اما دائم داريم اشتباهات گذشته خود را تكرار مى كنيم. مردم نبايد آنقدر خود خواه باشند. ما بايد بفهميم كه انسان نيز در كنار ساير موجودات ساكنان اين زمين است. اگر مى خواهيم بشر هزار سال ديگر زندگى كند بايد محيط و شرايط زيستى لازم براى آن را از همين حالا فراهم كنيم. ما مى خواهيم زيبايى چيزهاى ساده و بديهى را به مردم نشان دهيم. زيبايى علف ها و حشرات را. فيلم هاى ما اگر حامل پيامى باشند اين پيام يك آگاهى و بينش دوباره بصرى است.»
با تشكر از mehromaah-art.blogfa
پروژه ی جنگل توتورو : ادای دین انیمیشن به طبیعت / منبع : todayanimation.com
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به دور از هیاهوی اکران فیلمهای
Wall-e و
Kong Fu Panda ، اتفاقی دیگر در حاشیه ی دنیای انیمیشن در حال رخ دادن است. انیماتورها، طراحان و دست اندرکاران انیمیشن در سرتاسر دنیا دست به دست هم داده اند تا در حرکتی بزرگ، بخش کوچکی از طبیعت و پوشش سبز کره ی زمین را نجات دهند.
هایائو میازاکی Hayao Miyazaki ، کارگردان و انیماتور افسانه ای ژاپن، برای دومین مرتبه در ۱۸ سال گذشته از هنرمندان صنف انیمیشن تقاضا کرده است تا به یاری او بیایند و مانع از تخریب
جنگل سایاما Sayama در حاشیه ی توکیو شوند. جنگل زیبای سایاما در حاشیه ی توکیو که امروزه بنام جنگل
توتورو نیز شناخته میشود، یکی از مشهور ترین نقاط طبیعی ژاپن است و الهام بخش میازاکی در ساخت فیلم انیمیشن
My Neighbour Totoro بوده است. با گسترش محدوده ی شهری توکیو در دهه ی ۷۰ و ۸۰ میلادی، در سال ۱۹۹۰ میازاکی از هنرمندان در سراسر دنیا تقاضا کرد تا با برگزاری یک نمایشگاه و فروش آثارشان، مبلغ لازم برای تبدیل بخشهای در خطر جنگل سایاما رابه یک پارک ملی فراهم آورند. در آن زمان حدود ۱۵۰۰ هنرمند به دعوت میازاکی پاسخ مثبت دادند و بیش از ۳ میلیون دلار کمک جهت محافظت از جنگل سایاما جمع آوری شد.
حالا و پس از ۱۸ سال، بار دیگر میازاکی دست یاری بسوی هنرمندان دنیای انیمیشن دراز کرده است تا با برگزاری دومین نمایشگاه و فروش آثارشان، هزینه ی لازم جهت حفاظت و نگهداری و جلو گیری از نابودی این جنگل در اثر گسترش محدوده ی شهری را فراهم آورند. تعداد بسیار زیادی از مشهور ترین نامهای دنیای انیمیشن، طراحی و کمیک استریپ آثارشان آماده کرده اند تا در نمایشگاه پروژه ی جنگل توتورو شرکت کنند. هنرمندانی چون:
اشلی وود، آندریاس دجا، کریس اپل هانس، دایس ساتسومی، انریکو کازاروزا، انریک فرناندز، اروین مادرید ، پیت داکتر، پیتر دسیو، استیو پورسل ، ویلیام جویس و…
نمایشگاه
پروژه ی بین المللی حفظ جنگل توتورو در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ در
استودیوی پیکسار برگزار خواهد شد. بزرگترین نامهای دنیای انیمیشن در آن تاریخ در زیر یک سقف جمع خواهند شد تا فارغ از ملیت و مرزهای جغرافیایی، با حمایت از حفظ یک جنگل در نقطه ای از دنیا، به همه یاد آوری کنند که زمین در خطر است. کتابی نیز از مجموعه ی آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه ارائه خواهد شد.نکته ی جالب توجه اینکه تم اصلی آثار فرستاده شده به این نمایشگاه، جنگل سایاما و یا الهام از انیمیشن معروف میازاکی
My Neighbour Totoro است. توجه شما را به دیدن تعدادی از آثاری که تا کنون جهت نمایش و فروش در این نمایشگاه فرستاده شده اند جلب می کنم:
راستی، چند نفر از ما میدانیم که این روزها چه بر دریاچه ی ارومیه، تالاب گاوخونی، تالاب امیر کلایه، مرداب انزلی، دریاچه ی بختگان و ….میگذرد؟
]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای دیدن سایر آثار و کسب اطلاعات بیشتر به سایت رسمی پروژه ی توتورو مراجعه کنید : totoroforestproject.org
مهبد بذرافشان / todayanimation.com
انیمیشن « پونیو روی صخره کنار دریا » / نخستین نمایش در ژاپن
میازاکی با انیمیشن "پونیو" به ریشههای خود بازگشت
انیماتور معروف ژاپنی پس از چهار سال غیبت به دنیای سینما بازگشته و برای به تصویر کشیدن داستان یک پری دریایی به جای تصاویر رایانهای، از مداد خود استفاده کرده است.
خبرگزاری فرانسه اعلام کرد فیلم انیمیشن "پونیو روی صخره کنار دریا" دیروز (شنبه) اولین بار در دنیا در منطقه هیبیا توکیو و در سالنی با گنجایش 650 تماشاگر به نمایش درآمد.
فیلم جدید هایائو میازاکی 67 ساله با الهام از قصه پریان قرن نوزدهمی "پری دریایی کوچک" نوشته هانس کریستیان آندرسن نویسنده دانمارکی ساخته شده و داستان درباره یک پری دریایی کوچک به نام پونیو است که سوار بر عروس دریایی از خانه خود در دریا میگریزد.
پونیو با پسر بچهای پنج ساله به نام سوسوکه آشنا میشود که قسم می خورد از او محافظت کند، اما پونیو به دریا بازگردانده میشود. او که میخواهد یک انسان باشد و با سوسوکه زندگی کند، با کمک خواهرانش بار دیگر به خشکی باز میگردد.
میازاکی یکی از مطرحترین چهرهای فرهنگی ژاپن است. "قلعه متحرک هاول" فیلم قبلی او اواخر 2004 اکران شد و با 23/194 میلیون دلار پرفروشترین فیلم سال 2005 ژاپن بود. او در گذشته به دفعات اعلام کرد قصد بازنشستگی دارد و تا پیش از این به نظر میرسید "قلعه متحرک هاول" آخرین فیلم او باشد، اما "پونیو روی صخره کنار دریا" نگرانیهای طرفدارانش را رفع کرد.
میازاکی که پس از انیمیشن "شاهزاده خانم مونونوکه" در 1997 از تصاویر رایانهای استفاده میکرد، تصمیم گرفت برای فیلم جدید جلوههای ویژه رایانهای را کنار بگذارد و به روش سنتی متوسل شود. او گفت: به نظرم استفاده از مداد برای ساخت انیمیشن تنها راه بقاء ماست. همه مدادها را کنار گذاشتهاند، اما ما نباید گذشته را از یاد ببریم. من میخواهم با این شرایط به کار ادامه دهم.
در فیلم "پونیو روی صخره کنار دریا" برای به تصویر کشیدن شخصیتها و اشیاء حدود 170 هزار تصویر با دست کشیده شده که برای فیلمی از میازاکی یک رکورد است. کشیدن این تصاویر حدود یکسال و نیم طول کشید و 70 انیماتور در انجام این کار مشارکت داشتند.
میازاکی در این باره گفت: همه چیز دنیا متحرک است. من به این خاطر انیماتور شدم که همه چیز را در حال حرکت تصویر کنم. تنها شخصیتهای انسانی نیستند که حرکت دارند. نه تنها علفزار جنبش دارد، بلکه زمین هم حرکت میکند. دنیا موجودی زنده است. این را بچه ها هم میدانند.
میازاکی در پاسخ به این سوال که برای پروژه بعدی خود چه در نظر دارد، گفت: به زودی 70 ساله میشوم. الان در شرایطی نیستم که درباره آینده صحبت کنم. میازاکی سال 2003 برای "شهر اشباح" برنده اسکار بهترین فیلم انیمیشن شد که اولین اسکار یک فیلم بلند ژاپنی پس از حدود نیم قرن بود. این فیلم سال 2001 در ژاپن به نمایش درآمد و با 297 میلیون دلار هنوز پرفروشترین فیلم این کشور است. میازاکی سال 2002 برای "شهر اشباح" جایزه خرس طلا جشنواره برلین را نیز برد و سال 2005 برای یک عمر دستاورد سینمایی، جایزه شیر طلایی جشنواره بین المللی فیلم ونیز را دریافت کرد.
منبع خبر : خبرگزاری مهر